داستان ناتمام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== فراداده کتاب == | == فراداده کتاب == | ||
{{Infobox|title=داستان ناتمام}} | {{Infobox|title=داستان ناتمام|image=[[پرونده:داستان ناتمام..jpg]]|caption=خاطرات با موضوع جنگ تحمیلی و ایثارگری رزمندگان و دوران اسارت و دوران پس از آزادی|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ناشر|label4=بازنویسی|label5=حروفچین و صفحهآرا|label6=لیتوگرافی، چاپ و صحافی|label7=نوبت و سال چاپ|label8=شمارگان|label9=قیمت پشت جلد|label10=تعداد صفحات|label11=شابک|label12=قطع کتاب|label13=نوع ماده|data2=صفر عبدالملکی|data3=پیمان غدیر و نشر موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان|data4=سید شهابالدین طباطبایی|data5=مریم مردانی|data6=آبرنگ، درخشان|data7=اول، 1385|data8=2000|data9=18000 ریال|data10=184|data11=964-944650-7-3|data12=رقعی|data13=کتاب(خاطره)}} | ||
'''نویسنده:''' صفر عبدالملکی | '''نویسنده:''' صفر عبدالملکی | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
'''شابک:''' 3-7-944650-964 | '''شابک:''' 3-7-944650-964 | ||
'''قطع کتاب: | '''قطع کتاب:''' رقعی | ||
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | '''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
* [[اسرا]] | * [[اسرا]] | ||
* [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] | * [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] | ||
* [[خاطرات خود نگاشت]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۸
کتاب خاطرات با موضوع جنگ تحمیلی و ایثارگری رزمندگان و دوران اسارت و دوران پس از آزادی.
فراداده کتاب
نویسنده: صفر عبدالملکی
ناشر: پیمان غدیر و نشر موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان
بازنویسی: سید شهابالدین طباطبایی
حروفچین و صفحهآرا: مریم مردانی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: آبرنگ، درخشان
نوبت و سال چاپ: اول، 1385
شمارگان: 2000
قیمت پشت جلد: 18000 ریال
تعداد صفحات: 184
شابک: 3-7-944650-964
قطع کتاب: رقعی
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
این کتاب ذکر خاطراتی است که با موضوع جنگ تحمیلی(جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) و ایثارگری رزمندگان و دوران اسارت و دوران پس از آزادی و زیارت حرم تا حرم به نگارش درآمده است.
گزیدهای از محتوای کتاب
راه میرفتند و ذکر میگفتند. فارغ از هیاهوی دنیاپرستانه و دور از ریا و تجمل. میاندیشیدند و راه میرفتند، سر به زیر و آرام. مانند کسی که به محاسبه نفس خویش پرداخته است. کاروانیان متواضعانه راه میرفتند و هر لحظه شادابتر از پیش خود را در معرض بارش رحمت آسمان قرار میدادند. باران معنویت بر صفحه جان آنها مینشست و روحشان را پرنشاط میکرد. گاهی که به روستا یا شهری میرسیدند، مردم به استقبالشان میشتافتند و آنها را از صمیم دل میستودند. گویا که به گمشده خویش رسیدهاند. جلودار کاروان، مردی بود که از عمق تاریخ آمده بود. بر دوش کولهبار تجربههای نسل را داشت و در سینه رازهای چگونه زیستن را. هم زاهد بود و هم مجاهد. هم عارف بود هم سیاستمدار. هم در جمع بود، هم تنها ...[۱] .