رمز مقاومت، جلد 3: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کتاب جلد سوم رمز [[مقاومت]] حاوی خاطرات 48 تن از آزادگان ایرانی درباره [[اسارت و اسیران|اسارت]] و یاد امام است.''' | '''کتاب جلد سوم رمز [[مقاومت]] حاوی خاطرات 48 تن از آزادگان ایرانی درباره [[اسارت و اسیران|اسارت]] و یاد امام است.''' | ||
== | == فراداده کتاب == | ||
'''نویسنده:''' سعید عطاریان | '''نویسنده:''' سعید عطاریان | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''قطع کتاب:''' رقعی | '''قطع کتاب:''' رقعی | ||
'''نوع | '''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | ||
== | == معرفی کتاب == | ||
این کتاب جلد سوم از مجموعه رمز [[مقاومت]] و حاوی خاطرات 48 تن از آزادگان ایرانی درباره [[اسارت و اسیران|اسارت]] و یاد امام است. اعتقاد به امام خمینی<sup>(ره)</sup> و همچنین یاد ایشان در ذهن سربازان ایرانی در دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] و نیز دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] باعث میشد که سربازان سختیها و مشکلات جنگ، به خصوص مشکلات دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] را راحتتر تحمل کنند. | این کتاب جلد سوم از مجموعه رمز [[مقاومت]] و حاوی خاطرات 48 تن از آزادگان ایرانی درباره [[اسارت و اسیران|اسارت]] و یاد امام است. اعتقاد به امام خمینی<sup>(ره)</sup> و همچنین یاد ایشان در ذهن سربازان ایرانی در دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] و نیز دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] باعث میشد که سربازان سختیها و مشکلات جنگ، به خصوص مشکلات دوران [[اسارت و اسیران|اسارت]] را راحتتر تحمل کنند. | ||
برخی خاطرات عبارتند از: نمایشگاه [[اسارت و اسیران|اسارت]]/ فریدون بیاتی؛ ما به فرزند رسولالله توهین نمیکنیم/ محمد سیفی؛ مراسم رژه در [[اسارت و اسیران|اسارت]]/ | برخی خاطرات عبارتند از: نمایشگاه [[اسارت و اسیران|اسارت]]/ فریدون بیاتی؛ ما به فرزند رسولالله توهین نمیکنیم/ محمد سیفی؛ مراسم رژه در [[اسارت و اسیران|اسارت]]/ عبدالمجید رحمانیان؛ دشمن نتوانست [[عکس]] را پیدا کند/ حسنعلی شبان؛ صحنههای غمانگیز در حرم امام/ حمیدرضا ابراهیمپور و در وضعیت سخت هم راضی نبودند/ علی احمدی | ||
== | == گزیدهای از محتوای کتاب == | ||
یکی از دوستان ارتشی با ما بود که طراح خوبی بود و گاهی اوقات عکسی از امام میکشید و به ما میداد. ما هم این [[عکس]] ها را به بچههای حزبالهی و بسیجیها نشان میدادیم. با دیدن این [[عکس]] ها، اشک شوق از چشم بچهها سرازیر میشد و خستگی از تنشان درمیآمد و اصرار میکردند باز هم از این [[عکس]] ها به آنها نشان دهیم ... .<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). | یکی از دوستان ارتشی با ما بود که طراح خوبی بود و گاهی اوقات عکسی از امام میکشید و به ما میداد. ما هم این [[عکس]] ها را به بچههای حزبالهی و بسیجیها نشان میدادیم. با دیدن این [[عکس]] ها، اشک شوق از چشم بچهها سرازیر میشد و خستگی از تنشان درمیآمد و اصرار میکردند باز هم از این [[عکس]] ها به آنها نشان دهیم ... .<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref> | ||
=== کتابشناسی == | == نیز نگاه کنید به == | ||
* [[اسارت و اسیران]] | |||
* [[مقاومت]] | |||
* [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references /> | |||
[[رده:اسارت و اسیران]] | |||
[[رده:مقاومت]] | |||
[[رده:جنگ تحميلي عراق عليه ايران]] | |||
[[رده:افراد (آزادهها)]] | |||
[[رده:عکس]] | |||
[[رده:کتاب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۱
کتاب جلد سوم رمز مقاومت حاوی خاطرات 48 تن از آزادگان ایرانی درباره اسارت و یاد امام است.
فراداده کتاب
نویسنده: سعید عطاریان
نوبت و سال چاپ: اول، 1386
ویراستار: بیژن کیانی
حروفچین و صفحهآرا: مریم مردانی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: آبرنگ
شمارگان: 2000
قیمت پشت جلد: 16500 ریال
تعداد صفحات: 192
شماره شابک:
شابک دوره: 5-15-5013-600-978
شابک جلد سه: 4-21-5013-600-978
قطع کتاب: رقعی
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
این کتاب جلد سوم از مجموعه رمز مقاومت و حاوی خاطرات 48 تن از آزادگان ایرانی درباره اسارت و یاد امام است. اعتقاد به امام خمینی(ره) و همچنین یاد ایشان در ذهن سربازان ایرانی در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و نیز دوران اسارت باعث میشد که سربازان سختیها و مشکلات جنگ، به خصوص مشکلات دوران اسارت را راحتتر تحمل کنند.
برخی خاطرات عبارتند از: نمایشگاه اسارت/ فریدون بیاتی؛ ما به فرزند رسولالله توهین نمیکنیم/ محمد سیفی؛ مراسم رژه در اسارت/ عبدالمجید رحمانیان؛ دشمن نتوانست عکس را پیدا کند/ حسنعلی شبان؛ صحنههای غمانگیز در حرم امام/ حمیدرضا ابراهیمپور و در وضعیت سخت هم راضی نبودند/ علی احمدی
گزیدهای از محتوای کتاب
یکی از دوستان ارتشی با ما بود که طراح خوبی بود و گاهی اوقات عکسی از امام میکشید و به ما میداد. ما هم این عکس ها را به بچههای حزبالهی و بسیجیها نشان میدادیم. با دیدن این عکس ها، اشک شوق از چشم بچهها سرازیر میشد و خستگی از تنشان درمیآمد و اصرار میکردند باز هم از این عکس ها به آنها نشان دهیم ... .[۱]