سید کمال(کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | '''نوع ماده:''' کتاب(خاطره) | ||
== | == معرفی کتاب == | ||
این کتاب خاطرات جانباز و آزاده تهرانی سیدکمال معنوی است. سیدکمال معنوی پیش از رفتن به جبهه در خشکشویی کار میکرد. با شنیدن خبر تجاوز عراق به خرمشهر از تهران راهی آبادان و خرمشهر شد و پس از چندی برای دیدن [[خانواده]] به تهران بازگشت. آنگاه برای بار دوم راهی جبهههای غرب کشور شد. | این کتاب خاطرات جانباز و آزاده تهرانی سیدکمال معنوی است. سیدکمال معنوی پیش از رفتن به جبهه در خشکشویی کار میکرد. با شنیدن خبر تجاوز عراق به خرمشهر از تهران راهی آبادان و خرمشهر شد و پس از چندی برای دیدن [[خانواده]] به تهران بازگشت. آنگاه برای بار دوم راهی جبهههای غرب کشور شد. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
سالهای [[اسارت و اسیران|اسارت]] این آزاده در [[اردوگاه رمادی 1 (کمپ 6)|اردوگاه رمادی 1]] (کمپ6)،[[اردوگاه رمادی 2]](کمپ 7) (بینالقفصین معروف به [[اردوگاه]] اطفال) ، [[اردوگاه موصل 2]] و [[اردوگاه موصل 4]](جدید) سپری شد. | سالهای [[اسارت و اسیران|اسارت]] این آزاده در [[اردوگاه رمادی 1 (کمپ 6)|اردوگاه رمادی 1]] (کمپ6)،[[اردوگاه رمادی 2]](کمپ 7) (بینالقفصین معروف به [[اردوگاه]] اطفال) ، [[اردوگاه موصل 2]] و [[اردوگاه موصل 4]](جدید) سپری شد. | ||
== | == گزیدهای از محتوای کتاب == | ||
یکی از عراقیها جلو آمد. از درجهاش معلوم بود سرهنگ است. آمده بود برای [[بازجویی]]. سرهنگ نگاهی به من و عباس انداخت و به سرباز مترجم چیزی گفت. | یکی از عراقیها جلو آمد. از درجهاش معلوم بود سرهنگ است. آمده بود برای [[بازجویی]]. سرهنگ نگاهی به من و عباس انداخت و به سرباز مترجم چیزی گفت. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
* [[اسارت و اسیران]] | * [[اسارت و اسیران]] | ||
* [[اسرا]] | |||
* [[اردوگاه]] | |||
* [[اردوگاه رمادی 1]] | |||
* [[اردوگاه رمادی 2]] | |||
* [[اردوگاه موصل 2]] | |||
* [[اردوگاه موصل 4]] | |||
* [[خاطرات خود نگاشت]] | * [[خاطرات خود نگاشت]] | ||
خط ۵۳: | خط ۵۹: | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:اسارت و اسیران]] | [[رده:اسارت و اسیران]] | ||
[[رده:اسرا]] | |||
[[رده:افراد (آزادهها)]] | |||
[[رده:اردوگاه رمادی 1]] | |||
[[رده:اردوگاه رمادی 2]] | |||
[[رده:اردوگاه موصل 2]] | |||
[[رده:اردوگاه موصل 4]] | |||
[[رده:اردوگاه]] | |||
[[رده:کتاب]] | [[رده:کتاب]] |
نسخهٔ ۱۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۹
خاطرات جانباز و آزاده تهرانی سیدکمال معنوی.
فراداده کتاب
نویسنده: مهدیه داودی
ویراستار: محمدرضا ابوالحسنی
حروفچین و صفحهآرا: مریم مردانی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: آبرنگ
نوبت و سال چاپ: اول، 1387
شمارگان: 2200
قیمت پشت جلد: 12000 ریال
تعداد صفحات: 100/ مصور
شابک: 6-30-5013-600-978
قطع کتاب: پالتویی
نوع ماده: کتاب(خاطره)
معرفی کتاب
این کتاب خاطرات جانباز و آزاده تهرانی سیدکمال معنوی است. سیدکمال معنوی پیش از رفتن به جبهه در خشکشویی کار میکرد. با شنیدن خبر تجاوز عراق به خرمشهر از تهران راهی آبادان و خرمشهر شد و پس از چندی برای دیدن خانواده به تهران بازگشت. آنگاه برای بار دوم راهی جبهههای غرب کشور شد.
سیدکمال در دوم مرداد 1360با لورفتن نقشههای عملیات، او و تعداد دیگری از رزمندگان به اسارت سربازان عراقی درآمدند. آنها را نخست به سلیمانیه و بعد به بعقوبه بردند. او زیر شکنجههای عراقیها فقط ادعای قاچاقچیبودن و بیخبری از نقشهها و پادگان سیدصادق را داشت و هر روز اتفاقات تازهای برای او و همرزمانش رخ میداد.
سالهای اسارت این آزاده در اردوگاه رمادی 1 (کمپ6)،اردوگاه رمادی 2(کمپ 7) (بینالقفصین معروف به اردوگاه اطفال) ، اردوگاه موصل 2 و اردوگاه موصل 4(جدید) سپری شد.
گزیدهای از محتوای کتاب
یکی از عراقیها جلو آمد. از درجهاش معلوم بود سرهنگ است. آمده بود برای بازجویی. سرهنگ نگاهی به من و عباس انداخت و به سرباز مترجم چیزی گفت.
سرباز گفت: «میدانید اینجا کجاست؟»
ـ بله، عراق.
ـ توی خاک ما چهکار دارید؟
ـ شما توی بستان و خرمشهر چهکار دارید؟
سرهنگ این را که شنید جوش آورد. گفت: «تو اسیری یا من؟ همینجا اعدامتان میکنم .. [۱].»
نیز نگاه کنید به
- اسارت و اسیران
- اسرا
- اردوگاه
- اردوگاه رمادی 1
- اردوگاه رمادی 2
- اردوگاه موصل 2
- اردوگاه موصل 4
- خاطرات خود نگاشت