نامه های سیاسی

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۲۳ توسط M-jafari (بحث | مشارکت‌ها)

نامه‌های سیاسی

بعضی از اسرا به مقامات کشورمان نامه می‌نوشتند، البته آنها با ترفندهای خاص این کار را می‌کردند؛ برای مثال اگر مخاطب آنها رهبر فقید جمهوری اسلامی بود، از او به‌عنوان «پدر» یا «حاج روح‌الله» یاد می‌کردند، آیت‌الله خامنه‌ای را «عمو علی» و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را «دایی اکبرم» و... خطاب می‌کردند. اسرا این نامه‌ها را به نشانی خانواده خود می‌فرستادند و از خانواده می‌خواستند که نامه آنها را به بیت امام یا به دست مسئولان وقت ایران برسانند که البته این کار توسط خانوادهها صورت می‌گرفت و بارها اتفاق می‌افتاد که نامه اسرا به امام راحل و سایر مسئولان رسید و آنها نیز جواب اسیر را مرقوم نموده بودند.

نامه به امام

شماره کارت صلیب: 8928 ، نام کامل گیرنده: روح‌الله

نام کامل فرستنده: نادر قربانی، نشانی کامل گیرنده: تهران، میدان انقلاب، تهران‌پارس، حمدالله قربانی

نام پدر: محمد قربانی، محل اسارت: عراق کمپ 2، آن هم به پدرم بفرستید.

پدر بزرگوارم! سلام. از شما التماس دعا دارم و از شما می‌خواهم مرا شفاعت کنید و جواب نامه بنویسید. وعده زیارت را از شما مسئلت دارم. خدا نگه‌دار. 17/10/67

    قلب همه به یاد دوست و قلب‌ها به یاد تو، تپش می‌کند.

    و اما پاسخ امام راحل به این اسیر آزاده: (حضرت امام نیز به اسم مستعار «عبدالله» جواب او را داده‌اند.)

    به نام خدا، فرزند عزیزم! نامه شما که از سلامت مزاجتان بحمدالله خبر داد، واصل شد و موجب خرسندی از این جهت و افسردگی از جهات دیگر شد. عزیزم! ما سلامت هستیم و به شما و سایر دوستان در بند دعا می‌کنیم. شما نگران نباش. این نحو گرفتاری‌ها، برای دوستان خدا همیشه بوده و موجب بلندی مقام و رحمت خداست.

    امیدوارم به‌زودی همگی به سلامت، به وطن خود بازگردید. به دوستانتان سلام مرا برسانید. خداوند شما را صبر و اجر عنایت کند. عبدالله

    در میان نامه‌های اسرا به امام، نامه‌ای وجود دارد که نویسنده آن بی آنکه بخواهد از نوشته‌های رمزی استفاده کند، خیلی مخلص و امیدوار هرچه دل تنگش خواسته نوشته است و در قسمت نشانی گیرنده نوشته است: «قربان جدت شوم امام، خودت ببرش ایران.»

شماره کارت صلیب: 3583 نام کامل گیرنده: روح‌الله موسوی خمینی

نام کامل فرستنده: جعفر قلی جعفری، نشانی کامل گیرنده: ایران، تهران، جماران، منزل شخصی روح‌الله موسوی الخمینی

نام پدر: عزیز (قربان جدت شوم امام، خودت ببرش ایران)

محل اسارت عراق، اردوگاه اسرای جنگی الانبار

«بسم الله قاسم الجبارین»

«وجعلنا من بین ایدیهم سدّا و من خلفهم سدّا فاغشیناهم فهم لایبصرون»

خدمت رهبر کبیر انقلاب و بت‌شکن قرن و ابراهیم زمان و به پیشوای مسلمین جهان روح‌الله الموسوی الخمینی حفظه‌الله. رجا واثق دارم که سلام ناقابل و بی‌ارزش این حقیر که به ندای شما که همان دنباله ندای اولیا و انبیا می‌باشد و از درون قلبم تراوش نموده و اکنون بر روی کاغذی منعکس می‌گردانم، بپذیرید و لازم دانستم که جویای حالتان گردم. چرا که ما شما را قلباً شناخته‌ایم، نه با زور و اجبار و نه با شمشیر. در خط علی‌گونه‌ات قرار گرفته‌ایم همان‌طوری که در سخنان پرمحتوایتان، این دولت عراق را رژیمی جانی و خونخوار معرفی نموده بودید؛ باید بگویم که شاید به جانی‌ها و خوانخواران هم توهین شده است. چراکه هرچه فکر می‌کنیم، کسی با مهمانشان این‌طور معامله نمی‌کند. رفتاری ازقبیل استعمال شیشه و چوب‌های چرب کرده و فلک کردن اسرا و قرار دادن اسرا با بدن‌های عریان در جاهای تاریک و سرد، اینها را می‌رساند که جانی هم این‌طور شکنجه‌هایی با دشمنانش نمی‌کند. این بود قسمتی از پذیرایی ارتش عراق در مورد مهمانانش. روزهای پی‌در‌پی مشاهده می‌کنم که افراد زیادی از حزب‌الدعوه را به زندان‌ها می‌کشانند و بعضی از آنها را اعدام نموده و بعد از اعدام آنها را چپاول‌گر اموال عراق معرفی می‌کنند. به خدا قسم! شب‌هایی را پشت سر گذاشته‌ایم که درهای اتاقمان را باز نموده‌اند و چندین نفر را برده‌اند و به جرم خواندن نماز جماعت و دعا، در زیر شلنگ‌ها و دسته‌کلنگ، با پاهای شکسته و ناخن‌های افتاده و پرده گوش‌های پاره‌شده و خونریزی معده و روده، بازمی‌گرداندند. چه بی‌رحمانه آنها را باز در اتاق‌های سرد و خاموش قرار می‌دادند و چه بی‌رحمانه پنجاه نفری به جان اسیران هفده، هجده ساله می‌افتادند و در زمستان سرد با یک زیرپوش نگه می‌داشتند و آنها را مجبور به توهین به رهبر عظیم‌الشأنشان می‌کردند.

    اما اینها چنین شما را با صمیم قلب شناخته‌اند، راضی به هیچ توهین نبودند و به خدا زبان‌ها به‌هیچ‌عنوان نخواهد چرخید که چیزی بر علیه شما بگوید. امید به خداوند بزرگ دارم که به‌زودی زود این رژیم کافر بعث را نابود گرداند و پرچم سبز لااله‌الاالله را در عراق برافراشته نماید و ملت بی‌دفاع عراق را برای آینده آزاد سازد تا بتوانند آزادانه شما را دعا (و خدا را) عبادت کنند و اسلامی زندگی کنند.

                                «به امید آنکه نامه سانسور نشود»

نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای (رئیس‌جمهور وقت) و جواب ایشان:

شماره کارت صلیب: 5330 نام کامل گیرنده: حاج علی خامه نیزن

نام کامل فرستنده: امیر صادپایی، نشانی کامل گیرنده: ایران، تهران، هلال احمر، بخش دفتری، طبقه سه- برسد به دست حمید

نام پدر: علی

محل اسارت: عراق، موصل، اردوگاه 4

خدمت عموی عزیزم سلام. امیدوارم که حالتان خوب باشد و تمامی امور به‌خوبی پیش رود. من خیلی دلم تنگه و خیلی دوست دارم که بعد از پنج سال و اندی دوری برگردم. نه به‌خاطر پدر و مادر، بلکه به‌خاطر شما و شغلتان. خلاصه احتیاج مبرم به نصیحت‌های شما دارم. همگی با شمایند و سلام می‌رسانند و شما هم از پشت این دیوارها، سلام ما را به همکاران و مشتریانتان برسانید و ازطرف ما خیالتان راحت باشد. التماس دعا، منتظر نامه شما هستم.

جواب آیت‌الله خامنه‌ای:

نام کامل به‌صورت عادت معمول: علی حسینی، نام پدر: محمدتقی

نام کامل گیرنده: سیدمهدی طیبی، تفرشی. نام پدر: سید مهدی

نشانی کامل فرستنده: خ ایران، کوچه گوته، پلاک 28

نشانی کامل گیرنده: عراق، رمادی 10

برادر عزیز! از هر سطر نامه شما مژده زنده بودن و امید می‌رسد و این همان چیزی است که ایران اسلامی و انقلابی حکم می‌کند. ما همه به شما افتخار می‌کنیم. پدر بزرگ و سربلند ما هم به فرزندانی مثل شما و دیگر برادران افتخار می‌کرد اینجا همه‌چیز خوب هست؛ یعنی هرچه برای خداوند و در راه او باشد، خوب است. این ساعات و روزهای سخت می‌گذرد، اما نتیجه و تأثیری که از آن بر جای می‌ماند، ابدی و زوال‌ناپذیر است. منتظر و آرزومندم که هرچه زودتر شما و دیگر برادران را زیارت کنم. شما را دعا می‌کنم و از شما هم التماس دعا دارم.

                                               برادرتان علی حسینی

پاسخ رهبر انقلاب اسلامی ، آیت الله خامنه ای به یکی از ازادگان


متن پاسخ آیت‌الله خامنه‌ای (رهبر انقلاب) به نامه یکی از رزمندگان در بندِ رژیم صدام

این آزاده سرافراز از داخل زندان‌های بعث نامه‌ای را خطاب به رهبر انقلاب اسلامی به زبان رمز نوشته و به تهران ارسال می‌کند و به دست آیت‌الله خامنه‌ای می‌رسد؛ رهبر انقلاب نیز در سال ۱۳۶۸ پاسخ این نامه را در قالب نامه‌های خانوادگی و خصوصی صلیب سرخ برای وی ارسال می‌کنند:


بسمه‌‌تعالى. فرزند عزیزم، نامه‌‌ات مژده‌‌بخش و تسلّابخش بود و آن را با تشکّر و خرسندى زیارت کردم، امیدوارم دیدار خود شما هم در آینده‌‌اى نه چندان دور نصیب شود. شما سرافرازید به مجاهدت و صبر و ما سرافرازیم به داشتن شما. توفیق و دستیابى به رضاى الهى و عزّت و کرامت دنیا و آخرت، در سایه همین صبر و مجاهدت است. من آینده را روشن و مطلوب و مشمول تفضّلات الهى می‌بینم و خدا با ما است و شما نور چشم ماهایید. آن فقدان بزرگ سخت بود، ولى همه داغداران صبر کردند و مستوجب اجر خدا شدند. مجدّداً از نامه شما خرسندى و تشکرم را عرض می‌کنم و به همه دوستان و عزیزان سلام می‌رسانم.

نیز نگاه کنید به نامه نگاری، نامه

کتابشناسی

احمد یوسف زاده