تنبیه و شکنجه

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۵۷ توسط M-jafari (بحث | مشارکت‌ها)

مقدمه

مجازات‌هاي خشونت‌آميزي كه عراقي‌ها در قبال اسراي ايراني به‌كار مي‌گرفتند.

تنبیه

در فرهنگ بزرگ سخن دو تعريف براي تنبيه ذكر شده است: 1. مجازات كردن به قصد اصلاح و تربيت؛ 2. آگاه كردن و هشيار ساختن.

    تنبيه در اسارت در واقع، نوعي مجازات اسرا بود براي انجام عملي كه از نگاه مسئولان عراقي اردوگاه خلاف مقررات تلقي مي‌شد. تنبيه در اسارت انواع مختلفي داشت:

الف) تنبيه‌هاي جسمي: 1. فردي و 2. گروهي.

ب) تنبيه‌هاي روحي: 1. فردي و 2. گروهي.

شكنجه

شكنجه در مصطلحات فقهی با واژه «التعذيب» بحث مي‌شود و اصل عذاب در كلام عرب به معني زدن است و دربارة همة عقوبت‌هايي كه همراه درد و رنج‌اند به‌كار برده مي‌شود. اين واژه براي بيان امور شاقه و بسيار سخت و دشوار عاريه گرفته شده است[۱]. در مقررات بین‌المللی، شکنجه به معنی هر عمل عمدي است که بر اثر آن درد يا رنج شديد جسمي يا روحي عليه فردي به‌منظور کسب اطلاعات يا گرفتن اقرار از او يا شخص سوم اعمال شود. (ماده 13 کنوانسیون سوم ژنو و ماده 130 همان)

    شكنجه و اذيت و آزار اسيران به مواردي اطلاق مي‌شد كه فرد يا افرادي به‌خاطر گرفتن اطلاعات با انواع روش‌هاي مختلف مورد آزار و صدمة جسمي و روحي قرار مي‌گرفتند كه به دو بخش زير تقسيم مي‌شود:

الف) شكنجه‌هاي روحي؛

ب) شكنجه‌هاي جسمي.

    شکنجه و تنبیه در اسارت، به کلیة اعمالی اطلاق می‌شد که قوة قهریه حاکم برای دستیابی به اهداف خاص از آن بهره می‌جویيد. این اعمال، که معمولاً با هنجارها و اصول اجتماعی و نظامی هیچ انطباقی نداشت، از دو طریق روحی و جسمی اعمال می‌شد. در هريك از اردوگاه‌های اسراي ایرانی در عراق، تنبيه و شكنجه با توجه به نوع رفتار و خشونت اعمالی ازطرف مأمورین بعثی متفاوت بود؛ چه بسا انواع آزارها و اذیت‌ها بر تک‌تک اسرا متفاوت بود، ولی آنچه دربارة تنبیه و شكنجه اسرا در اين مقاله بیان می‌شود مواردی است که در بیشتر اردوگاه‌ها اعمال می‌شد.

تنبیه‌ها و شكنجه‌هاي جسمی

اقدامات سربازان و مأمورین عراقی به‌صورت فیزیکی که باعث درد و رنج فراوان اسراي ایرانی می‌شد. این اقدامات بدون هیچ‌گونه محدودیتی با ابزاری همچون کابل، شلنگ، باتوم، نبشی، چوب، سیلی، لگد و هر اقدامی که براساس سلیقة شخصی سربازان بعثی براي اذیت اسرا مطلوب بود اعمال می‌شد:

ایجاد تونل مرگ. تونل مرگ یا وحشت وضعيتی بود که تک‌تک اسیران ایرانی بارها آن را تجربه کردند و هرکدام خاطره‌ای تلخ از آن در بدو ورود به اردوگاه، جابه‌جايي، تبعید و هنگام انتقال به اردوگاه دیگر به یاد دارند: «برنامه عراقی‌ها این بود که هروقت می‌خواستند عده‌ای را به اردوگاهی منتقل کنند، جلوی در اردوگاه، تعدادی سرباز بعثی رو‌به‌روی هم قرار می‌گرفتند و یک راهرو درست می‌کردند. اسرا مجبور بودند که از این راهرو عبور کنند و سربازان نیز، که از قبل با در دست داشتن باتوم، کابل، نبشی، چوب، طناب‌های ضخیم، تسمه و... آماده بودند، شروع می‌کردند به زدن اسرا. و گاهی همین ضربه‌ها، به صدمه‌هاي جدي بدني يا نقص عضو منجر مي‌شد.»[۲] [۳][۴][۵]

فلک کردن: از رایج‌ترین تنبیه‌هاي عراقی‌ها فلک کردن بود که دو سر چوب یا میل‌گردی را با طنابي به پای اسرا می‌بستند. نحوة تنبیه به این شکل بود که فرد را وادار مي‌كردند بر پشت دراز بكشد، مورد تنبیه قرار گرفته، علاوه‌بر کفش‌ها جوراب‌هایش را باید درمی‌آورد و پاهایش را تا مچ بین طناب و چوب فلک قرار می‌داد.»[۶] در این وضعیت، سربازان عراقی چوب فلک را چندبار می‌پیچاندند تا پاهای فرد محکم و کامل بین چوب و طناب قرار بگیرد که این کار موجب وارد شدن فشار بیش ازحد بر ساق و پشت پا می‌شد و اگر کسی زمان زیادی را در حال فلک شدن بود، چوب فلک و طناب، پاها را زخم می‌کرد.

کتك زدن: از ابزاری که سربازان بعثی عراقی جهت تنبیه اسرای ایرانی از آن بسیار استفاده می‌کردند زدن اسرا با وسایلی همچون کابل، شلنگ، و باتوم بود. حضور سربازان عراقیِ کابل به دست در اردوگاه‌ها امری عادی و همیشگی به‌شمار می‌رفت. گاهی افراد را مجبور می‌کردند پیراهن خود را دربیاورند و سپس اقدام به زدن با کابل و باتوم بر پیکر او می‌کردند. بعضی مواقع نیز دراین‌حالت، آب روی بدن اسرا می‌ریختند تا کاملاً بدنشان خیس شود و بعد آنها را می‌زدند. در بسیاری از مواقع براي تسلط کامل، فردی را که قصد زدنش را داشتند، به حالت سجده یا نیم‌خیز می‌نشاندند و سپس شروع به زدن وی می‌کردند. کابلی که مورد استفاده قرار می‌گرفت بیش از ۲ سانتی‌متر قطر داشت و فوق‌العاده سنگین بود که تحمل ضربه‌های این نوع کابل بسیار سخت بود. سربازان عراقی نوع دیگری از کابل‌ها را مورداستفاده قرار می‌دادند که به‌دلیل قطر کم آن، بسیار انعطاف‌پذیر بود. روکش چند سانتی‌متر قسمت انتهای این کابل را برمی‌داشتند و سیم‌های داخلی بیرون می‌ماند. این سیم‌ها را خم کرده و به‌صورت چماق یا چنگک درمی‌آوردند. هنگامی که با این کابل فردی را می‌زدند، به‌علت خاصیت انعطاف‌پذیری آن، کابل به دور بدن می‌پیچید و سر چنگک در بدن فرو می‌رفت. هنگامی‌که سرباز عراقی اقدام به کشیدن کابل می‌کرد تا از دور بدن باز شود، سر (سیمی) کابل که در بدن فرو رفته بود باعث کنده شدن پوست و در مواردی عضلات زیر آن نیز می‌شد. این روش باعث ایجاد زخم‌های عمیق و وسیعی می‌شد[۷][۸] .

باتوم: انواع مختلفی داشت و گاهی نیز از دستۀ تی یا چماق یا شاخه‌های ضخیم درخت استفاده می‌شد. در مواقعی هم سربازان عراقی از هر وسیله‌ای که در دسترسشان بود همانند دسته کلنگ، میله آهنی، میل‌گرد، نبشی و... استفاده می‌کردند. متأسفانه بر اثر ضرب و جرح شدید، تعدادی از اسرا دچار نقص عضو یا آسیب‌های شدیدی همچون شکستگی اندام می‌شدند.

سیلی زدن: ازجمله روش‌های تنبیه اسرای ایرانی در اردوگاه‌ها به‌شمار می‌رفت، به‌گونه‌ای‌که افراد همه‌روزه در اردوگاه‌ها شاهد آن بوده‌اند. نکتۀ مهم دراین‌خصوص جای سیلی است. ضربه به‌شکلی زده می‌شد که نیروی حاصل از آن بیشتر به گوش و جمجمه وارد می‌شد. در بعضی اوقات منجر به پاره شدن پردۀ گوش و اختلال در شنوایی برخی از آنان می‌شد.

مشت و لگد: تنبیه با مشت و لگد بسیار شایع و روشی معمولی به‌حساب می‌آمد. بیشتر ضربات به نواحی سروصورت، ساق پا، مفاصل و دستگاه تناسلی وارد می‌شد. تعداد فراواني از اسراي ایرانی بر اثر این ضربات دچار آسیب‌های شدیدی همچون شکستگی فک، بینی، دندان و... شدند.

آویزان کردن از پنکه‌های سقفی: از روش‌های تنبیه بستن پاهای برخی از اسرا به پنکه‌های سقفی بود، درحالی‌که پنکه را از سرعت کم و زیاد براساس میل خود تنظیم می‌کردند و با چرخش آن، گاهی سروصورت اسیر به دیوار برخورد می‌کرد و گاهی در حال چرخش، او را با کابل مورد ضرب‌وشتم قرار می‌دادند. در گزارش کمیته ویژه صليب سرخ جهانی در بازرسی از اردوگاه صلاح‌الدین آمده است: اسیران را ساعت‌ها از دست‌ها و پاها بدون تماس بدن با زمین آویزان می‌کردند و مدت زمان آن مختلف بوده است؛ بین 5 الی 10 ساعت و گاهی تا 36 ساعت طول می‌کشیده است. این عمل در سلول‌های انفرادی به‌وسیله‌ چنگک‌هایی که از سقف آویزان شده بود صورت می‌گرفت، به شکلی که در معرض آفتاب باشند آویخته بودند.

زندان انفرادی: اتاق کوچکی در کنار اردوگاه بود و حدود یک‌ونیم تا دو متر مساحت داشت و کلیة منافذ آن، طوری جوشکاری شده بود که به‌زحمت بیرون دیده می‌شد و به‌منظور تنبیه با اعمال شاقه بیشتر برای برخی از اسرا از آن استفاده می‌شد[۹]. «در سلول‌هایی که برای یک زندانی ساخته شده بود، سی آزاده را سه شبانه‌روز نگه‌داري کردند؛ به‌گونه‌ای‌که هنگام خواب همه ایستاده می‌خوابیدند؛ دراثر فشار زیاد و تنگی جا دست‌وپای بچه‌ها از لای میله‌های آهنی قرنطینه‌ها بیرون رفته بود. چون سرمان از لای میله‌ها عبور نمی‌کرد، جای میله‌ها روی پیشانی و هر جا از سر یا بدن بود کبود شده بود[۱۰].

کشیدن ناخن: برای اعتراف گرفتن یا تنبیه برخی از اسرای ایرانی، با وسايل مخصوص اقدام به کشیدن ناخن‌های دست و پا می‌کردند که این اقدام باعث افت شدید فشار و گاهی بی‌هوشی مي‌شد؛ اين شكنجه غالباً در استخبارات اتفاق می‌افتاد.

انداختن اسرا در فاضلاب اردوگاه: به‌علت کمبود فاضلاب، گودال‌هایي در اردوگاه‌ها براي جمع شدن فاضلاب ایجاد می‌شد. با جمع شدن فاضلاب‌های پراکنده، اسرا دوباره با سطل آن را به اطراف می‌پاشیدند. گاهی برای تنبیه از آن استفاده می‌شد؛ با انداختن اسیر در این گودال به مدت طولانی در سرما و گرما موجب شکنجه او می‌گردیدند و البته گاهی اسیر را در فاضلاب دستشويی می‌انداختند و موجب اذیت جسمی و روحی شدید او می‌شدند. «یک صبح سرد زمستانی به بهانه‌ای تعدادی از بچه‌ها را مورد آزار و اذیت قرار دادند که ازجمله یکی از بچه‌های اردکان یزد را در چاه فاضلاب فرو کردند به‌صورتی‌که فقط سروصورت او پیدا بود و با پوتین بر سر او فشار می‌دادند؛ بعد از چند دقیقه او را از فاضلاب بیرون آوردند درحالی‌که تمام وجودش را کثافت گرفته بود و به خود می‌لرزید.»[۱۱]

تنبیه به‌خاطر کمک به دیگران: بعثی‌ها به‌شدت از کمک اسرا به همدیگر عصبی می‌شدند و در صورت مشاهده، اسیر را به‌شدت تنبیه می‌کردند. «یکی از اسرا که ترکش در پایش بود، هنگام حرکت یا برای صف دیر حرکت می‌کرد؛ عراقی‌ها دور او را گرفتند و به‌شدت او را زدند که ناگهان آقای ابوترابی‌فرد از صف خارج شد و برای کمک به جلال زیر بغل او را گرفت و او را به صف رساند؛ به‌همین‌علت، عراقی‌ها آقای ابوترابی‌فرد را به بهانه بر‌هم‌زدن نظم زیر کتک و کابل چنان زدند که سروصورت او کبود شد.»[۱۲]

انضباط سخت نظامی: سلسله‌مراتب در ظالمانه‌ترین شکل خود در عراق وجود داشت. زیردست به‌هیچ‌وجه حق نداشت نسبت به دستور مافوق خود اعتراض کند یا نظر خود را بگوید. دستور مافوق که صادر می‌شد، زیردست می‌بایست می‌گفت: نعم سیدی! نه کمتر، نه بیشتر. در غیر این‌صورت، مافوق می‌توانست انواع تنبیه‌های انضباطی را در مورد او اجرا کند. حتی اجازه داشت شخصاً او را تنبیه بدنی کند. (پايگاه اطلاع‌رساني و خبري جماران)

وارد آوردن شوك الكتريكي: ازجمله سخت‌ترين تنبيه‌ها و شكنجه‌هاي جسمي بود كه گاهي منجر به بيماري قلبي يا تناسلي مي‌شد.

    فرو كردن مته در سر، خفه كردن، بشين پاشوهاي طولاني، زير آفتاب نگه‌داشتن، خاك پهن كردن، سطل توالت خالي كردن بر سر هم، و سوزاندن پا از ديگر تنبيهاتي بود كه عراقي‌هاي بعثي در مورد اسرا اعمال مي‌كردند.

تنبيه‌ها و شکنجه‌های روحی

ممانعت از انجام فرايض دینی: در اردوگاه‌ها، کلیة فعالیت‌های دینی ممنوع بود، حتی فرايض دینی و علی‌رغم عدم تصریح به ممنوعیت آن، هر اسیری که مقید به انجام فرايض دینی بود و عراقی‌ها او را مشاهده می‌کردند (چون قاطبه آزادگان مقید به امور شرعی و دینی بودند ولی در مرأی و منظر عراقی‌ها نبودند)، به بهانه‌های دیگر تنبیه می‌شدند. البته عراقي‌ها براي نماز خواندن مشكلي ايجاد نمي‌كردند؛ بيشتر با عبادت‌هايي كه دسته‌جمعي بود مخالفت مي‌كردند.

پخش ترانه‌های مستهجن از بلندگوها در اردوگاه: بلندگوهای بزرگی در اردوگاه‌ها و نیز بلندگوهای کوچکی در داخل آسایشگاه تعبیه شده بود که صبح تا شب و گاهی تا نصف شب ترانه‌های عربی و فارسی با صدای دلخراش پخش می‌کردند که بسیار منزجرکننده بود[۱۳].

اجبار اسرا به دادن شعار علیه مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران: از ابتدا تا آخر اسارت، عراقی‌ها با بهانه‌های که داشتند، از اسرا درخواست داشتند که به رهبران انقلاب اهانت بشود، كه با وجودِ تنبيهات و شکنجه‌های سخت، کمتر موفق می‌شدند و اسرا به‌شدت در مقابل خواستة آنها مقاومت می‌کردند. «او زیر ضربات سنگین شکنجه و کابل، که تا سرحد شکستن استخوان‌های دست‌ها و فک او رسید، به عراقی‌ها گفت: من هرگز به امام خمینی توهین نمی‌کنم، حتی اگر من را بکشید و اگر امام را ببینم، از پاهایش تا عمامه‌اش را می‌بوسم و جلوی پاهایش حاضرم جان بدهم.»[۱۴]

اجبار اسرا به کتک زدن یکدیگر: مأموران بعثی اسرا را وادار می‌کردند همدیگر را کتک بزنند و اگر کسی استنکاف می‌ورزید، به‌شدت تنبیه می‌شد.

قطع آب: عراقی‌ها برای تحت فشار قرار دادن اسرا، اقدام به قطع آب اردوگاه‌ها می‌کردند که تا مدت‌ها از جریان آب خبری نبود و به وضعیت بهداشتی اسفناکی منجر می‌شد و آب شرب را ازطریق تانکر و به‌صورت سهمیه‌بندی بین اسرا تقسیم می‌کردند.

تشنه و گرسنه نگه داشتن: برخلاف مقررات بین‌المللی (مواد 26 تا 27 و مواد 129 الی 131 کنوانسیون سوم ژنو)، اسیران جنگی ایرانی در طول دوران اسارت خود طعم تشنگی و گرسنگی مفرط را چشیده‌اند. ابتدای اسارت تا مدت زیادی هیچ‌گاه عطش از میان نمی‌رفت. عراقي‌ها گاهی با بهانه‌هایي آب موجود در آسایشگاه را با ریختن مواد شوینده و خارج کردن مواد غذايی و بستن درها، تا چند روز اسرا را در وضعیت دشواری قرار می‌دادند. «سرباز عراقی در قمقمه را باز کرد و به سرگرد بعثی داد، مقدار کمی آب ریخت روی سرم، طوری‌که سردی آب را حس کردم. نگاهم به دستش بود که آب قمقمه را در مقابل زبان عطش‌زده‌ام به زمین ریخت.» [۱۵]

آینده مبهم و تهدید به قتل: تهدید‌های پی‌درپی برای کلیة اسرا در ابتدای اسارت و همچنین تهدید به قتل و شکنجه مفقودین و انداختن در زندان انفرادی، آیندة کاملاً مبهمی را برای اسراي ایرانی درست کرده بود که فشار روحی شدیدی بر روح و روان آزادگان برجا مي‌گذاشت.

شکنجه افراد شاخص و قابل احترام بین اسرا: افراد شاخص و مورد احترام مانند روحانیان، فرماندهان، افسران و خلبانان یا پیرمرداني را که در میان اسرا از احترام برخوردار بودند، گاهی جلوی چشمان بقیه شکنجه می‌کردند و حتی گاهی آنها را از هرگونه ارتباط تحریم می‌کردند و اگر کسی ارتباط می‌گرفت، او را به‌شدت اذیت می‌کردند[۱۶] .

    برخی از تنبیهات هم ازسوي عراقي‌ها تنها در برخي از اردوگاه‌ها به‌صورت موردي به اجرا در‌مي‌آمد كه از آن جمله‌اند:

1. قرار دادن اسیر در کیسه و ضرب‌وشتم وی؛

2. اجبار اسیر به تراشیدن سروصورت با تیغ كُند؛ گاهي 16 نفر مجبور بودند با يك تيغ اصلاح كنند؛

3. قرار دادن اتوی داغ بر اعضاي بدن؛

4. اجبار اسرای مریض و مجروح به دویدن؛

5. گذاشتن سنگ‌های بتونی بر روی سینه و زدن با کابل بر بدن اسیر؛

6. جلوگیری از هواخوری؛

7. تلویزیون اجباری و نمايش برنامه‌های مبتذل؛

8. ورود شبانه به آسایشگاه و جلوگیری از استراحت اسرا؛

9. جلوگیری از ملاقات دیگر اسرای هم‌بند؛

10. ممنوعیت نگاه کردن به اطراف اردوگاه؛

11. بهانه‌گیری‌های بی‌مورد؛

12. جلوگیری از فراگیری علم؛

13. ممنوعيت استفاده از کاغذ و قلم؛

14. بردن سینه‌خیز، کلاغ‌پر و نگه داشتن زیر آفتاب به مدت طولانی؛

15. خاموش کردن سیگار روی بدن؛

16. غلت دادن با بدن لخت روی زمین و شيشه؛

17. جارو کردن حیاط اردوگاه با دست در زمستان و تابستان؛

18. بیگاری‌های طاقت‌فرسا؛

19. کشیدن دندان بدون بی‌حسی؛

20. جراحی‌های جزيی بدون بی‌حسی؛

21. دست بردن در نامه‌های آزادگان و دادن اخبار ناراحت‌کننده روحی؛

22. گرفتن آمار در شب‌ها و به‌صورت پی‌در‌پی؛

23. عدم ثبت‌نام اسير در صليب سرخ و در نتيجه عدم امكان نامه‌نگاري و بي‌خبري محض از خانواده.

كتاب‌شناسي

اکبرنیا، عبدالحمید (1389). تبسم اشک‌ها. تهران: پیام آزادگان.

پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران.

حاتمی، زهرا (1393). برای عاطفه. تهران: پیام آزادگان.

حسینی‌پور، سید ناصر (1395). پايی که جا ماند. چاپ 58، تهران: سوره مهر.

خرمی، مسعود (1389). ما هشت نفر. تهران: پیام آزادگان.

داعی. علی (1387). نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسولیت بین‌الملل. تهران: پیام آزادگان.

دوست‌کامی، فاطمه (1390). چشم تر. خاطرات بهجت افراز، تهران: پیام آزادگان.

رجايی، غلامرضا/غلامعلي (1391). سیره ابوترابی. ج1، تهران: پیام آزادگان.

سالمی‌نژاد، عبدالرضا (1388). در زندان دژخیم. چ دوم، تهران: پیام آزادگان.

سایت جامع آزادگان  iran-pw.mihanblog.com

شهبازی، شهاب‌الدین (1386). شب‌های بي‌مهتاب. تهران: سوره مهر.

جزيري، عبدالرحمان؛ مازح، ياسر؛ غروي، محمد (1419). الفقه علي‌المذاهب الاربعه و مذهب اهل‌البيت عليهم‌السلام. ج 1، بيروت: دارالثقلين.

عبدالهی، سرافراز (1393). زخم عشق. تهران: پیام آزادگان.

كاشاني‌زاده، پروین (1395). شب‌های آپادانا. خاطرات علی‌رضا داوری، چ سوم، تهران: پيام آزادگان.

مبهوتی، احمد (1389). دیارغربت. چ دوم، تهران: پیام آزادگان.

محمدی، سهیلا (1393). حماسهٔ مجنون. دزفول: ناشر.

نوبرانی، امیر (1391). رنج و گنج. تهران: پیام آزادگان.

نویسنده مقاله :مراد شفيعي

  1. جزيري، عبدالرحمان؛ مازح، ياسر؛ غروي، محمد (1419). الفقه علي‌المذاهب الاربعه و مذهب اهل‌البيت عليهم‌السلام. ج 1، بيروت: دارالثقلين،ج.1 ،ص.470.
  2. نوبرانی، امیر (1391). رنج و گنج. تهران: پیام آزادگان،ص.277
  3. مبهوتی، احمد (1389). دیارغربت. چ دوم، تهران: پیام آزادگان ،ص.51-52.
  4. سالمی‌نژاد، عبدالرضا (1388). در زندان دژخیم. چ دوم، تهران: پیام آزادگان،ص.59
  5. اکبرنیا، عبدالحمید (1389). تبسم اشک‌ها. تهران: پیام آزادگان،ص.31.
  6. كاشاني‌زاده، پروین (1395). شب‌های آپادانا. خاطرات علی‌رضا داوری، چ سوم، تهران: پيام آزادگان،ص.232.
  7. نوبرانی، امیر (1391). رنج و گنج. تهران: پیام آزادگان،ص.318.
  8. حاتمی، زهرا (1393). برای عاطفه. تهران: پیام آزادگان،ص.37.
  9. محمدی، سهیلا (1393). حماسهٔ مجنون. دزفول: ناشر،ص.128.
  10. خرمی، مسعود (1389). ما هشت نفر. تهران: پیام آزادگان،ص.56.
  11. دوست‌کامی، فاطمه (1390). چشم تر. خاطرات بهجت افراز، تهران: پیام آزادگان،ص.66.
  12. رجايی، غلامرضا/غلامعلي (1391). سیره ابوترابی. ج1، تهران: پیام آزادگان ،ج.1،ص.62.
  13. داعی. علی (1387). نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسولیت بین‌الملل. تهران: پیام آزادگان،ص.90-92.
  14. عبدالهی، سرافراز (1393). زخم عشق. تهران: پیام آزادگان،ص.134.
  15. حسینی‌پور، سید ناصر (1395). پايی که جا ماند. چاپ 58، تهران: سوره مهر،ص.80 و367.
  16. داعی. علی (1387). نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسولیت بین‌الملل. تهران: پیام آزادگان،ص.90 و 99.