آموزش

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۰۹ توسط M-jafari (بحث | مشارکت‌ها)

انتقال دانش، مفاهيم و مهارت در دوران اسارت.

مقدمه

آموزش را عمل آموختن و تعلیم دادن دانسته‌اند که به گونه‌های مختلف قابل انجام است [۱] و مراد ما از آموزش در اسارت هرگونه انتقال دانش، مفاهیم و مهارت در آن دوران است که اغلب ازطریق مباحثه، کلاس، سخنرانی یا مشاهده به‌صورت نظام‌مند انجام مي‌شد.علم و آگاهی فضیلت و امتیاز (زمر/9 و مجادله/11) و انسان فطرتاً دانش‌دوست و پرسشگری و آموختن مورد سفارش قرآن کریم است (انبیاء/7). لذا نخستین آیات نازل‌شده از علم، خواندن و ابزار تعلم (قلم) سخن دارد. (علق/1-5 و قلم/1)

    کنجکاوی و جست‌وجوگری، که به تفاوت درجه در همگان وجود دارد، در قشر انقلابی و ایثارگر این سرزمین به‌صورت برجسته‌تری قابل‌ملاحظه است. برهمین‌اساس، اسرا از نخستین فرصت‌های اسارت به‌طور جدی درصدد کسب و افزایش اطلاعات و آموختن برآمدند. این امر، که هماهنگ با سخن امام خميني (ره) مبنی‌بر ضرورت سوادآموزی و آموزش دنبال شد، مورد اعتراف و سفارش مجامع و قراردادهای بین‌المللی (چون کنوانسیون سوم ژنو) نیز قرار داشت [۲].که به اقتضای زمان و مکان با فرازوفرود در فضای اسارت استمرار و عمومیت یافت و نتایج درخشانی هم به بار آورد تا جایی‌که اسارتگاه به دانشگاه تبدیل شد[۳][۴] .

انگيزة آموزش

انگيزة آموزش علاوه‌بر ارضاي حس کنجکاوی و سرگرمی، ارتقاي دانش و بینش، تقویت ارتباط و همدلی، غلبه بر فضای دلسردی و افسردگی، رفع نیاز و مهارت‌آموزی، نشاط‌آفرینی و استوارسازی، جهاد علمی فکری اسرا در فضای ظلمانی و خفقان‌آلود اسارت بود که دشمن تلاش داشت همان‌گونه که اجسام آزادگان را در بند دارد، اندیشه‌ها را نیز در اختیار خود گیرد[۵][۶][۷].

مواد و محورهاي آموزش

محورهاي آموزش بسیار متنوع بود؛ به‌گونه‌ای که معمولاً بسیاری افراد علاقه داشتند اطلاع یا تجربة خود را به دیگران منتقل كنند و دیگران نیز به تفاوت ذوق و سلیقه، درصدد آموختن برمی‌آمدند.از یک نظر، محورهای اصلی مواد آموزشی را می‌توان به علوم انسانی، فنی‌مهندسی و علوم پایه تقسیم کرد که البته تبادل اطلاعات و آموزش در حوزة علوم انسانی غلبه داشت. در این حوزه نیز براساس نیاز، ادبیات و معارف دینی، بیشترین اهتمام را به خود اختصاص داده بود.

 از‌آنجاکه قرآن اساس فرهنگ اسلامی است، در دفاع مقدس نيز توجه به آن در صدر فعاليت‌هاي آموزشی قرار داشت. این مهم، هم در اثناي مسیر اسارت و هم در اردوگاه‌ها، مورد توجه ویژة اسرا بود و برهمين‌اساس، درخواست آوردن قرآن از عراقی‌ها در صدر مطالبات قرار داشت. برای تقویت ارتباط با قرآن از همان ابتدا یادگیری، حفظ، فهم ترجمه، معارف و تفسیر آن توسط اسرا با مراجعه به افراد داناتر دنبال شد. جز فعالیت‌هاي شفاهی و انتقال سینه‌به‌سینه، که اساس اغلب فعالیت‌های آموزشی دورة اسارت حتی برای اسرای صلیب‌دیده را تشکیل می‌داد، بیشترین عنایت برای نگارش هم بر محور قرآن دور می‌زد که البته با پیامدهای سخت و سنگینی چون تنبيه و حبس نیز مواجه بود. [۸]

    به‌مرور زمان فعالیت در این حوزه از گستردگی و انسجام بیشتری برخوردار شد؛ تشکیل واحدهای آموزش قرآن، مفاهیم و حفظ و برگزاری مسابقه در‌همین‌جهت، قابل ذکر است. حرکتی قرآنی که با استفاده از محفوظات و یا احیاناً قرآن‌های گزیده و کوچک همراه از قبل از اسارت، با قرائت یا کتابت سوره‌هاي قرآني آغاز شد، در ادامه با درخواست‌های اکید از عراقی‌ها و مأموران صلیب دنبال شد و گرچه با برخی تهدیدها و برخوردها مواجه شد، بالأخره به آوردن تعدادی قرآن، عمدتاً بدون ترجمه در اردوگاه‌های مختلف منجر شد و در ادامه هزاران قاری، حافظ و آگاه به ترجمه ظهور کردند و در نتیجه، سطح معرفت قرآنی و استقامت بر فرهنگ اسلامی و ارزش‌های آن بالا رفت[۹][۱۰].

    جریان دعا، زیارت و حفظ و قرائت و تبیین معارف آن نیز به‌صورتی مشابه تعقیب شد و تا جایی پیش رفت که بسیاری از دعاهای معروف بازیابی، نگارش، تکثیر و حفظ شد و با ورود نسخه‌های محدودی از کتب دعا و مفاتیح‌الجنان در اردوگاه‌های صليب سرخ‌ديده به اوج رسید. البته در همین اردوگاه‌ها هم مفاتیح پس از حدود شش ماه جمع‌آوری شد، جز آنکه نسخه‌برداری از آن و پنهان‌كاري اسیران با مخفی كردن بخش‌هایی از مفاتیح سبب استمرار بهره‌مندی از دعاها بود[۱۱].

    اهتمام به نهج‌البلاغه نیز با اندکی تفاوت همانند موارد پیشین جریان داشت و احیاناً نسخه‌هایی از آن در اختیار اسرای صلیب‌دیده قرار گرفت [۱۱] [۵] [۱۲].آموزش و تبیین معارف دینی، به‌ویژه فروع عملی (احکام شرعی)، اعتقادات، اخلاق و تاریخ اسلام و برخی دیگر از علوم اسلامی (علوم حوزوی) چون منطق و اصول، که بیشتر با مباحثه همراه بود، از دیگر زمینه‌های فعالیت آموزشی اردوگاهی بود.[۱۳] [۱۴][۱۲]

    پس از اهتمام به علوم دینی، ادبیات و ترجمه مهم‌ترین محور تعلیم و تعلم بود؛ مخصوصاً آنکه در فضای جدید، فهم زبان‌های جدید برای برقراری ارتباط با مخاطبان جدید ضرورت داشت. فعالیت‌های آموزشی در این زمینه به‌ترتیب اولویت از عربی و انگلیسی آغاز و به زبان‌های فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیولی و روسی منتهی شد و به تفاوت درجة علاقه و همت، صدها نفر پس از زبان‌آموزی مترجمانی چیره‌دست شدند و احیاناً نقش مترجمی دیگران را برعهده گرفتند و هنگام آزادی به چند زبان زنده مسلط شده بودند[۱۵] [۱۶] [۱۱].

    فعالیت‌های هنری چون قصه‌گویی، شعر و سرودخوانی، نمایش و نقاشی از دیگر تلاش‌های آموزشی است که با رویکردهای متفاوت اجتماعی، مذهبی، سیاسی و غيره صورت اجرا به خود می‌گرفت. برای استفاده هرچه بیشتر از فرصت، چه بسا نمایش یا سرود به زبان‌های مختلف و احیاناً تلفیقی برگزار می‌شد[۳] [۶] . نیز نگاه کنید به ادبيات و هنر

    فعالیت آموزشی‌ورزشی در برخی مقاطع به‌طورکلی، قدغن و در برخی موارد تنها ورزش‌های رزمی ممنوع بود. در این جهت، به‌صورت محدود امکاناتی چون توپ، میز تنیس و تور والیبال در اختیار قرار می‌گرفت. باوجوداين آموزش بدن‌سازی، جودو، کاراته و... مخفیانه و با مراقبت برگزار می‌شد[۳][۱۱][۱۶] [۵]. نیز نگاه کنید به ورزش

    آموزش دانش‌های مهندسی و کسب مهارت‌های فنی محور برخي از فعاليت‌هاي ديگر بود؛ برخی دروس فنی‌مهندسی نیز مورد تعلیم و تعلم واقع می‌شد. عدم یا کمبود مایحتاج گذران اوقات، سبب بود تا از آنچه در حداقل ممکن یافت می‌شد، با برخی ابتکارات ابزارهای موردنیاز آموزشي ساخته شوند. ساختن سوزن براي آموزش خیاطی، جوالدوز، درفش و قیچی از سرسوزن یا سیم‌خاردار یا آموزش تهیه المنت، کیف، کفش، کلاه، جوراب، دستکش و... ازجمله این خلاقیت‌هاست. خیاطی، گلدوزی، خراطی، سنگ‌تراشی از مهارت‌هایی است که مورد استفاده و تعلیم اهالی اردوگاه قرار داشت. [۳][۱۱] [۱۷]. نیز نگاه کنید به ابتكارات و خلاقيت

    پاره‌ای فعالیت‌های آموزشی زیرمجموعة علوم پایه، چون دروس ریاضی، فیزیک، شیمی و زیست‌شناسی محور دیگر تلاش‌ها بود که با حداقل امکانات دنبال می‌شد. براي نمونه، برادری متخصص زیست‌شناسی در اردوگاه 12 تکریت در فرصتی آزمایشگاه تشریح خود را با استفاده از تیغ و قورباغه‌ای نگون‌بخت، که در اطراف یافته شده بود، در زیر سایبان اتاق 7 برای علاقه‌مندان دایر کرد[۸] [۱۸].

منابع و متون آموزشی

منابع آموزشي هم از تنوع خاصی برخوردار بود. در بسیاری از مقاطع زمانی- مکانی تنها منابع آموزشی، حافظه‌ها بودند. به‌موازات احساس نیاز جدی‌تر به تعلیم و تعلم، کم‌کم از رهگذر تمرین و تکرار، محفوظات دسته‌بندی و در قالب جزوه و کتاب نگاشته و دستمایه آموزش قرار گرفت. در ادامه به‌ویژه به‌دنبال حضور نمایندگان صلیب در اردوگاه‌ها برخی کتاب‌ها وارد شد؛ پس از آنکه جمعی از خلبانان اسیر از ایشان تقاضای کتاب داستان کردند، دیگر اسرا هم متقاضی برخی کتاب‌ها شدند. به این‌صورت با اجازة عراقی‌ها قرآن، نهج‌البلاغه، مفاتیح‌الجنان، لغتنامه، دیوان حافظ، کلیله‌ودمنه، منابع عمومی زبان‌های مختلف (عربی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیولی و روسی)، کتاب‌های درسی مقاطع مختلف تحصیلی آموزش‌وپرورش ایران- لااقل در برخی دوره‌ها- توسط مأموران صلیب سرخ در اختیار عموم اسرای زیرنظر صلیب، که حدود نوزده هزار نفر بودند، قرار گرفت[۴] [۳] [۱۹] [۱۷] و به‌دنبال آن اتاقک‌هایی برای کتابخانه اختصاص یافت. ضمناً تعداد محدودی از این کتاب‌ها در هر آسایشگاه در دسترس قرار گرفت. مطالعة این منابع با برخی محدودیت‌ها روبه‌رو بود.در اردوگاه‌های مخفی جز نسخه‌های محدودی از قرآن بدون ترجمه- مثلاً برای هر آسایشگاه 100 یا 150 نفری یک نسخه- کتاب براي آموزش در دسترس قرار نگرفت [۷] [۲۰].

    استفاده از کتاب‌ها و فرصت‌های آموزشی نیز به تناسب احوال و جدیت افراد تفاوت داشت؛ چرا که حتی برای تدریس کتب درسی که صلیبی‌ها آورده بودند امکانات آموزشی چون کلاس، تخته و یا لااقل اجازه اجتماع وجود نداشت. صلاحدید عراقی‌ها خودخوانی کتاب‌ها و چشم‌پوشی از مباحثات دو یا سه نفره اسرا بود. از قاعدة کلی ممنوعیت نوشت‌افزار و برگزاری کلاس یک مورد استثنا وجود داشت، آن‌گونه که مثلاً در اردوگاه عنبر حدود 400 اسیر نوجوان و جوان را جدا کرده، برایشان کلاس گذاشته، از بیرون اردوگاه خانم آموزگاری را آوردند و از کلاس آنان فیلم گرفتند[۱۶].نیز نگاه کنید به رمادي 2، اردوگاه؛ اسيران نوجوان و جوان

    به رغم وجود ممنوعیت‌ها و نابسامانی اوضاع، نهضت آموزش حرکتی مستمر، رو به رشد و جهادگونه داشت. هرجا آموزگار و و دانش‌آموزان جدی‌تر بودند، دروس مختلف بیشتری مورد آموزش واقع و مهارت‌های بیشتری کسب شد و جویندگان دانش به مراحل بالاتر گام نهادند و تشکیلات فرهنگی چه‌بسا برایشان گواهینامه صادر كرد و مشوقاتی درنظر گرفت. این آموزش‌های خودجوش و آموخته‌های خودخواسته گرچه به دریافت گواهی و کارنامه تحصیلی رسمی و معتبر منتهی نشد، اما از‌آنجاکه با عدم امکانات و در فضایی متفاوت، تکلیفی و با تمام وجود دنبال شده بود، برای همیشه در وجدان آزادگان نهادینه شد [۱۶] [۲۱].

    در اردوگاه‌های مخفی حتی منابع آموزشی هم در اختیار قرار نگرفت. لذا منابع آموزشی جز محفوظات ذهنی، جزوات مختصر و محدودی بود که توسط برخی نخبگان اسرا در محورهایی چون قرآن، دعا، احکام، عقاید و سوادآموزی تألیف شده بود [۲۱] [۷] . البته متون روزنامه‌های عربی یا انگلیسی که عموماً در دسترس قرار داشت جهت آموزش زبان و ترجمه مورد استفاده بود. پاره‌ای کتاب‌ها (ترجمه سخنان صدام)، نشریات تبلیغی دشمن چون حقیقت یا مجاهد، که در دسترس قرار داشت[۶] ، هم می‌توانست برای سوادآموزی فارسی مورد استفاده قرار گیرد. کشف دفترچه‌ها و جزوات آموزشی متناسب با محتوایش با مجازات همراه بود [۱۱] [۲۲] [۴].

    بسیاری از لوازم‌التحریر اسارت نیز مخصوص همان عالم بود؛ در آن فضا که غالباً داشتن قلم و کاغذ ممنوع و یافتن آن جرم به‌حساب می‌آمد. جز جست‌وجوی پنهانی از مداد و خودکارهای معمولی و سعی تمام در بهره‌وری حداکثری از آن، که البته با مخفی‌کاری همراه بود، از بعضی نوشت‌افزارهای ابتکاری چون ذغال باطری به‌عنوان مداد، چوب تراشیده و آب به‌عنوان قلم و جوهرِ خطاطی، از زمین (خاکی یا آسفالت) و دیوار به‌عنوان لوح و از کاغذ پاکت‌های مختلف به‌عنوان کاغذ استفاده می‌شد[۳] [۲۲] [۸] . همچنین ابداع خودنویس با استفاده از سرنگ و تهیه جوهر با استفاده از برخی گیاهان یا حشرات و یا طراحی نوعی تخته با بهره‌گیری از کارتن، خمیر دندان، پارچه و پلاستیک یادکردنی است[۳] . نیز نگاه کنید به تك‌نگاري

    در بعضی اردوگاه‌های رسمی با تأخير و به‌دنبال درخواست از مأموران صلیب به تعداد محدود قلم و کاغذ در اختیار قرار گرفت، اما پس از فرصتی به بهانة اینکه از آن استفاده ممنوعه می‌شود آن را منع کرده، حتی نوشت‌افزارهایی را که مأموران صلیب حدود هر دو ماه یک‌بار برای نوشتن نامه در اختیار قرار می‌دادند دوباره جمع‌آوری کردند[۳] [۶].

استادان و آموزگاران

معلمان دورة اسارت همه کسانی بودند که از برخی اطلاعات، انگیزه‌ها و ابتکارات برای آموزش برخوردار بودند. اغلب این افراد از روحانیون و طلاب، استادان و مربیان، فرهنگیان و دانشجویانی بودند که نسبت به مخاطرات جهالت مخصوصاً در عالم اسارت و در برابر برنامه‌های مختلف تعلیم اجباری دشمن جهت استحالة فرهنگی با استفاده از رسانه‌های مختلف بیم داشتند [۱۶] [۲۰] [۱۲] [۶].

آموزشي نظام‌مند اما مخفيانه

با توجه به ابعاد مختلف کارهای آموزشی و مخاطرات آن، به‌مرور زمان و اقتضای احوال، تشکیلاتی فرهنگی‌آموزشی با مشارکت اقشار پیش‌گفته شکل گرفت. این تشکیلات، که گسترده‌ترین و مؤثرترین تشکیلات دورة اسارت بود، برنامه‌ریزی‌های وسیع و اقدامات فراگیری داشت. با توجه به حساسیت دشمن نسبت به امور آموزشی، جلسات با رعایت احتیاط و تدبیر، به‌صورت شبکه‌ای و در قسمت‌های مخفی‌تر اردوگاه تشکیل می‌شد. البته تفاوت سنی، فکری و اطلاعاتی فراگیران سبب می‌شد کلاس‌ها در سطوح متفاوت برگزار گردد[۹] [۴] [۲۰] .چون اجتماع افراد مخصوصاً با تعداد بیشتر اغلب ممنوع و مخاطره‌آمیز بود، به اقتضاي شرایط برنامه‌های آموزشی با تعداد متفاوت، عموماً با یکی دو نفر و بعضاً با افراد یک آسایشگاه و احیاناً یک قسمت و چه بسا کل اردوگاه برگزار می‌شد که البته پنهان‌کاری و مراقبت وصف ذاتی این برنامه‌ها بود[۱۶] [۲۱] .در برخی فرصت‌ها که نشستن حساسیت‌زا بود، برنامة آموزشی به‌صورت سیار- آموزگار در وسط و فراگیران در طرفین- صورت مي‌گرفت [۷].

    ازجمله برنامه‌هایی که کارکرد عمیق آموزشی‌پرورشی داشت برگزاری جلسات دعا، نماز جماعت، همایش‌ها و مراسم بزرگداشت مناسبت‌های ملی‌مذهبی با اجرای سخنرانی، قصه‌گویی، نمایش و... بود[۲۳] [۶] .شورای فرهنگی اردوگاه در آستانة رسیدن مناسبت‌ها پاره‌ای مقدمات چون اصل برنامه (شامل متن، سرود، شعر، نمایش و...)، عوامل، زمان و مکان اجرا، مسابقه و جوایز و امكان و چگونگي پذیرایی را پیش‌بینی و دنبال می‌کرد. از بین مناسبت‌های ملی، دهه فجر و ایام نوروز موقعیت ممتازی داشت کما آنکه مراسم مذهبی، ماه‌های رمضان، محرم و صفر از جایگاه خاصی برخوردار بودند. به‌ویژه آنکه در این موقعیت‌ها انگیزة بزرگداشت مضاعف و احیاناً مراقبت و فشار دشمن کمتر می‌شد [۲۴] [۷].

كتاب‌شناسي

آقامحمدی، محمدرضا (1392). کمی تا آخر دنیا. تهران: سوره مهر.

احمدزاده، میکائیل (1388). اردوگاه پانزده تکریت. تهران: شاهد.

اعتصام، ابراهیم (1394). به‌سمت پرواز. تهران: پیام آزادگان.

امانی‌زاده، علی‌اصغر (1393). بررسی وضعیت اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق. تهران: سروش.

براتی، محمدرضا (1387). ترنم رهایی، مشهد: زلال اندیشه.

حمزه، محمود (1389). برای گل نرگس. تهران: پیام آزادگان.

حیدری‌نسب، علیرضا (1391). اتاق پیامبران. چ دوم، تهران: آل احمد.

حیدری‌نسب، علیرضا (1396). خاکریز دوازدهم. تهران: پیام آزادگان.

داعی، علی (1387). نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسئولیت بین‌المللی دولت عراق. تهران: پیام آزادگان.

داعی، علی (1387). حقوق اسیران جنگی. تهران: پیام آزادگان.

رحمانیان، عبدالمجید (1383). تئاتر در اسارت. چ دوم، تهران: امید آزادگان.

رکنی، سید کاظم (1389). دست بالای دست. قم: یاران قلم.

زاغیان، اصغر (1386آ). دوازدهمین اردوگاه. قم: مؤسسه فرهنگی نینوا.

زاغیان، اصغر (1386ب). شکوفه‌های صبر. تهران: پیام آزادگان.

سالمی‌نژاد، عبدالرضا (1386). دانستنی‌های آزادگان. تهران: پیام آزادگان.

عاملی، جواد (1390). زندگی و مبارزات حجةالاسلام سید علی اکبر ابوترابی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

علیدوست، علی (1391). ابر فیاض. چ دوم، تهران: پیام آزادگان.

مبهوتی، احمد (1388). دیار غربت. تهران: پیام آزادگان.

معروفی، حسین (1394). بچه‌های حاج قاسم، چ اول، تهران: فاتحان.

نوری، حسن، (1393). کشکول دربند، تهران: پیام آزادگان.

یاحسینی، سیدقاسم (1387). پنهان زیر باران، چ دوم، تهران: سوره مهر.

عليرضا حیدری‌نسب

  1. عمید، (1363). فرهنگ عمید ،ص.49.
  2. داعی، علی (1387). نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسئولیت بین‌المللی دولت عراق. تهران: پیام آزادگان،ص.63.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ امانی‌زاده، علی‌اصغر (1393). بررسی وضعیت اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق. تهران: سروش،ص.130 و 145-146.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ براتی، محمدرضا (1387). ترنم رهایی، مشهد: زلال اندیشه،ص.204-205 و218.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ سالمی‌نژاد، عبدالرضا (1386). دانستنی‌های آزادگان. تهران: پیام آزادگان،ص.66.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ۶٫۵ رحمانیان، عبدالمجید (1383). تئاتر در اسارت. چ دوم، تهران: امید آزادگان،ص.28.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ حیدری‌نسب، علیرضا (1396). خاکریز دوازدهم. تهران: پیام آزادگان،ص.192-202.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ زاغیان، اصغر (1386آ). دوازدهمین اردوگاه. قم: مؤسسه فرهنگی نینوا،ص. 327.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ علیدوست، علی (1391). ابر فیاض. چ دوم، تهران: پیام آزادگان،ص. 123-125.
  10. حیدری‌نسب، علیرضا (1396). خاکریز دوازدهم. تهران: پیام آزادگان،ص.99 و117 و145و174.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ ۱۱٫۵ حمزه، محمود (1389). برای گل نرگس. تهران: پیام آزادگان،ص.65 و 85
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ زاغیان، اصغر (1386ب). شکوفه‌های صبر. تهران: پیام آزادگان،ص.46.
  13. امانی‌زاده، علی‌اصغر (1393). بررسی وضعیت اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق. تهران: سروش،ص.154.
  14. حیدری‌نسب، علیرضا (1396). خاکریز دوازدهم. تهران: پیام آزادگان،ص.217.
  15. امانی‌زاده، علی‌اصغر (1393). بررسی وضعیت اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق. تهران: سروش،ص.155
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ ۱۶٫۳ ۱۶٫۴ ۱۶٫۵ مبهوتی، احمد (1388). دیار غربت. تهران: پیام آزادگان،ص.274.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ رکنی، سید کاظم (1389). دست بالای دست. قم: یاران قلم،ص.74.
  18. براتی، محمدرضا (1387). ترنم رهایی، مشهد: زلال اندیشه،ص.218.
  19. یاحسینی، سیدقاسم (1387). پنهان زیر باران، چ دوم، تهران: سوره مهر،ص.361.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ معروفی، حسین (1394). بچه‌های حاج قاسم، چ اول، تهران: فاتحان،ص.390.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ اعتصام، ابراهیم (1394). به‌سمت پرواز. تهران: پیام آزادگان،ص. 158.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ آقامحمدی، محمدرضا (1392). کمی تا آخر دنیا. تهران: سوره مهر،ص.130.
  23. احمدزاده، میکائیل (1388). اردوگاه پانزده تکریت. تهران: شاهد،ص.151.
  24. عاملی، جواد (1390). زندگی و مبارزات حجةالاسلام سید علی اکبر ابوترابی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ،ص.39 و 219.