آوارگان، اردوگاه
اردوگاه نگهداري غيرنظاميان مهاجر و جنگزده.
مقدمه
آوارگان جنگی در سطح گسترده به کسانی گفته میشود که در زمان جنگ، زندگی و کاشانه خود را رها و به جاهای امن مهاجرت كنند. مهاجرت در بین آوارگان جنگی به سه قسمت ازجمله مهاجرت بینشهری، مهاجرت به کشورهای دیگر، و آوارگان جنگزده تقسیم میشود. آوارگان جنگزده افرادي غیرنظامی هستند که کشورشان مورد تهاجم و جنگ واقع شده، خودشان بههمراه خانواده و فرزندان به اسارت نیروهای دشمن درآمدند و در اردوگاههاي کشورِ متجاوز نگهداری میشوند. بيشتر این اردوگاهها تحتنظر صلیب سرخ بودند و آوارگان طبق قانون ژنو امكان ادامة زندگی عادی را دارند. در حقیقت، میتوانند از امکانات موجود بدون محدودیتی که برای اسرای نظامی وجود دارد، استفاده كنند. ازجمله این اردوگاهها در زمان جنگ تحميلي عراق عليه ایران، میتوان به اردوگاهها و محلهاي نگهداري در پاسگاههاي مرزي همچون رمادي، موصل، تنومه، العماره، و التاش اشاره کرد.
اردوگاه رمادی
این اردوگاه محل اسکان خانوادههای کُرد ایرانی در عراق بود که از ابتدای جنگ، آواره و بیخانمان و اسیر شده بودند. این اردوگاه نزدیک به ۶۰۰۰ نفر جمعیت داشت و با پایان جنگ تحمیلی، عدهای از مردم به ایران بازگشتند، عدهای به خارج رفتند، و عدهای هم تا ۲۰۰۳ که امريكا به عراق حمله کرد در همان اردوگاه ماندند. بعد از فروپاشی رژیم بعث، آوارگان دوباره آوارة مناطق کردنشین عراق شدند و برخی هم به ایران بازگشتند. (www.salas-pic.ir)
اردوگاه موصل
در این اردوگاه، اسرای خانوادگی و عادی- غیرنظامی اسیرشده در شهرهای محاصرهشده یا جادهها، همینطور مرزنشینان اسیرشده و افرادی که در ازای یک گونی شکر، پياز، سيبزميني، صيفيجات، حتي حيواناتي نظير الاغ به عراقیها فروخته شده بودند، در کنار اسرای جنگی- نظامی نگهداری میشدند[۱] [۲].قبل از جنگ، دموکراتها افرادی از اهالی شهرها را در کردستان اسیر کردند، در ازای یکی دو کیسه آرد یا شکر به عراقیها میفروختند! بعدها عراقیها بهخاطر اینکه بتوانند اسیر بیشتری بگیرند، بعضی از همین دموکراتها را به اسارت میگرفتند. در موصل 3، سي نفر از فِرَق غيراسلامي غرب كشور هم، که اسیر جنگی نبودند، نگهداری میشدند. عراق در اوایل جنگ، اینها را از مرز کردستان جمع و بهعنوان اسیر معرفی کرده بود. همینطور از اهالی روستاها و شهرهای مرزی، که بیشترشان پیر و بعضاً پدر و پسر بودند، با هم در اردوگاه نگهداری میشدند[۳] [۴] . در موصل 1 نيز افرادی از مردم عادی پیر و جوان، زن و مرد و کودک از شهرها و روستاهای مرزی و عدهای هم قاچاقچی، اراذلواوباش به اسارت گرفته شده یا پناهنده شده بودند، نگهداری میشدند. عراق برای بالا بردن آمار اسرا، آنها را هم بهاصرار در فهرست اسرای جنگی صلیب سرخ وارد کرده بود[۵].
پاسگاه مرزي تنومه
پاسگاه تنومه در فاصلة بیست کیلومتری بصره قرار داشت و در اصل، شهرکی بین شلمچه و بصره بود که در آن، پادگان نظامی هم قرار داشت. اسرای مردمی غیرنظامی و نظامی زیادی در کنار هم در آنجا زندانی شده بودند؛ آن هم در سلولهایی با گنجایش کم برای تعداد زیادی اسير، یعنی برای هر فرد به اندازة نشستن جا بود[۶]. بسیاری از این افراد عادی مردمی شکنجه شده، یا مفقود و شهید شدند. عراقیها در جادة خرمشهر- سوسنگرد یا ماهشهر-آبادان کمین میکردند و افراد عادی غیرنظامی آوارة در حال تردد را اسیر و به پاسگاه مرزی تنومه منتقل میکردند.[۶]
اردوگاه العماره
در اردوگاه نظامی العماره هم اسرای مردمی غیرنظامی نگهداري میشدند. العماره سه ساختمان داشت و هرکدام دو طبقه بود. در یکی از ساختمانها افسرها و در دو تای دیگر اسرای عادی اسکان داده شده بودند.
اردوگاه مردمی التاش
اردوگاه التاش در 1359 در بیابانی لمیزرع واقع در 40 کیلومتری شهر رمادی تأسيس شد. مردم ساکن این اردوگاه تا قبل از حملة عراق به کویت، کُردهای ایرانی اسیرشده یا پناهنده بودند. این خانوادههای اسیر در زمینی وسیع و محصور در آلونکهای خشتی و حلبی خودساخته یا در چادرها بهسختی زندگی میکردند. خرج زندگیشان را هم باید خودشان تأمين میكردند[۷]. نبود امکانات بهداشتی یکی از مشکلات عدیدة این اردوگاه بود. افرادی که در این اردوگاههای مردمی نگهداري میشدند؛ میتوانستند روزها برای امرار معاش از اردوگاه خارج شوند، برای کارگری به شهر رمادی بروند و شب برگردند. کسانی اجازة خروج داشتند که خانوادههایشان در اردوگاه ساکن و گروگان بودند[۷] . با شروع جنگ تحمیلی نيز تعدادی از آوارگان روستاهای مرزی ثلاث باباجانی ایران، که موفق به فرار نشده بودند، به اردوگاههای مردمی مرزی در عراق، که تحتنظر صلیب سرخ جهانی بود، کوچ داده شدند.
زندان الرّشید بغداد
در این زندان امنیتی و سیاسیهای عراق اسرای عادی آواره و غیرنظامی ایرانی هم نگهداري میشدند.
كتابشناسي
آباد، معصومه (1393). من زندهام. چ 173، تهران: بروج.
بختیاری، دانشور (1387). زندگی در مه. چ چهارم، تهران: سوره مهر.
برادران، مریم (1381). دورة درهای بسته (به روایت فاطمه ناهیدی)؛ تهران: روایت فتح.
ثلاث باباجاني به روايت تصوير به آدرس www.salas-pic.ir
زینالعابدین، مسعود (1392). تجمع ممنوع. تهران: سوره مهر.
سالمینژاد، عبدالرضا (1387). شهردار اردوگاه. تهران: پیام آزادگان.
طباطبایی، سیدحسن (1390). شیرینتر از عسل. قم: علمی و فرهنگی صاحبالزمان (عج).
قلیزاده علیار، رضا (1388). من از موصل آمدهام. تهران: شاهد.
مبهوتی، احمد (1389). دیار غربت. چ دوم، تهران: پیام آزادگان.
نیری، حسین (1393). بزرگمرد کوچک. چ پنجم، تهران: سوره مهر.
یوسفزاده، احمد (1393). هفده سالگیام. تهران: پیام آزادگان.
http://dehnamaki.com
وحید آقاکرمی
- ↑ سالمینژاد، عبدالرضا (1387). شهردار اردوگاه. تهران: پیام آزادگان،ص.59-62 و156.
- ↑ مبهوتی، احمد (1389). دیار غربت. چ دوم، تهران: پیام آزادگان ،ص.194 و 273.
- ↑ نیری، حسین (1393). بزرگمرد کوچک. چ پنجم، تهران: سوره مهر،ص.77
- ↑ قلیزاده علیار، رضا (1388). من از موصل آمدهام. تهران: شاهد،ص.110 و124.
- ↑ زینالعابدین، مسعود (1392). تجمع ممنوع. تهران: سوره مهر،ص.113.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ آباد، معصومه (1393). من زندهام. چ 173، تهران: بروج،ص.194و197 و200 و 202-207.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ یوسفزاده، احمد (1393). هفده سالگیام. تهران: پیام آزادگان،ص.129-130