زندان ابو غریب
از زندانهاي محل نگهداري اسراي ايراني.
مقدمه
يكي از مخوفترین زندانهاي رژيم بعث عراق زندان ابوغریب بود که در دهة 60 قرن بیستم به دست پیمانکاران انگلیسی ساخته شد. این زندان در 32 کیلومتری غرب بغداد، در کنار اتوبان ابوغریب و در نزدیکی محلهای به همین نام، به مساحت تقریبی 280 هکتار قرار دارد[۱]. این زندان در عراق، برای زندانی و شکنجه كردن مخالفان سیاسی رژیم بعث، خصوصاً شیعیان و کُردها مورد استفاده قرار میگرفت که در ۲۰۰۴ میلادی و پس از انتشار تصاویر شکنجة عراقیها به دست نظامیان امريكایی بهوسیله سیمون هرش، نویسندة مشهور امريكایی، شهرتی بینالمللی پیدا کرد.
وضعيت ظاهري
زندان ابوغریب محیطی بزرگ داشت که وضعیت امکانات آن بسیار ناچیز بود و هرگز برای انسان مناسب نبود. به روایت بسیاری از زندانیان آزادشده از این زندان، شرایط مخرب روحی، وضعیت نامساعد بهداشتی، مشکلات غذایی، شکنجهها و بیماريهای متعدد از مشخصههای بارز این مکان بود.
زندان ابوغریب 24 برج نگهبانی با دیوارهای بلند و کاملاً محافظتشده داشت که متشکل از دو بخش مخفی و غیرمخفی بود. در بخش مخفی زندان، عموماً زندانیان سیاسی مهم (شیعیان) به سر ميبرند و مورد شکنجه واقع میشدند. این زندان بازدیدکنندهای نداشت و زیرنظر استخبارات عراق بود. بسیاری از اتاقهای آن کوچک بود که گاهي 40 نفر را در آن جای میدادند. برخی ادعاها حاکی است که در این زندان، برخی از زندانیان بهوسیله سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی مورد آزمایش قرار میگرفتند[۲].
سلولهای زندان ابوغریب بهصورت موازی در طرفین یک راهرو بلند قرار داشتند که درهای آن از میلههای مشبک ساخته شده بودند و زندانیان بدون هیچگونه امکانات اولیه و به وضعی غیرانسانی در آن نگهداري میشدند. آنها حق و امکان ارتباط با سایر سلولها را نداشتند[۳] . این وضعیت باعث میشد که رعب و وحشتی عمیق بر اسرا وارد شود و عراقیها نیز مترصد بودند تا با توجه به این خوف و شکنجههای روحی و جسمی ديگر، از اسرای این زندان اعترافات لازم را بگيرند.
زندان ابوغریب و اسیران ایرانی
در دوران جنگ تحميلي عراق عليه ایران، تعدادی از اسرای ایرانی بهصورتی بسیار اسفناک در زندان ابوغریب نگهداري میشدند و بهتواتر در خاطرات اسرای ایرانی، به وضعیت بسیار بد این زندان اشاره شده است. مخفی بودن زندان و نيز سرنوشت اسرای محبوس در آن، خشونتهای گسترده و شکنجههای ممتد ازجمله شرایطی بود که در این زندان فراروی اسیران قرار میگرفت. اسرای ایرانی مخفی نگهداري میشدند و بسیاری از آنها حتی تا یک دهه بعد نیز به صلیب سرخ نشان داده نشدند زيرا قصد داشتند ازاينطریق از ایران امتیاز بگیرند.
عمده اسیران ایرانی شامل افراد شاخص، خلبانان و درجهداران ارتشی بود که از سایر زندانیان عراقی و عرب موجود در آن جدا بودند و در بخشی «سرّی» نگهداري میشدند. تابستانهای گرم و زمستانهای سرد، نداشتن لباس، مواد شوینده، وضعیت نامناسب سیستمهای بهداشتی، نداشتن حق هواخوری، وضعیت اسفناک غذا، هجوم حشرات و بیماری به اسیران و ... از مشخصههای بارز این زندان بود. (مصاحبه با حاتمیان، همان) سرهنگ باباجانی از خلبانان اسیر در این زندان میگوید: «...در زندان ابوغریب نیز یکسالونیم آفتاب و ماه را ندیدم. ۵۸ نفر [خلبان] در سلولی بسیار کوچک در زندان ابوغریب زندانی بودیم؛ اگر میخواستیم همه کنار هم بخوابیم، نمیتوانستیم و چند نفر باید میایستادند و سپس جای خودشان را عوض میکردند.»[۴]
حسين لشکری، که سرشناسترین اسیر ایرانی این زندان است، در خاطراتش اوضاع زندان را چنین به تصویر میکشد: «در بسیاری از اوقات استفاده از هوای آزاد برای اسرا نیز منع میشد و کثیفی هوای این زندان بسیار زجرآور بود که جسم همه را ضعیف و باعث شیوع انواع بیماریها میشد. هیچگونه منفذی برای عبور جریان هوا وجود نداشت؛ هرکدام از اسرا که نفستنگی میگرفتند، سرشان را به زیر منفذ در ورودی میگذاشتند تا شاید مقداری هوای تازه استشمام کنند.»[۵] وضعیت بهداشتی زندان بسیار نامناسب بود و پتوهای اسرا معمولاً از بیمارستانها آورده میشد که کثیف و خونی بودند. هیچکس در این زندان بیش از یکدست لباس نداشت و حشرات موذی در آن بسیار بود[۶].
سلولهای محقر این زندان، ابعادی به مساحت ۳ در ۴ متر داشت که در هر سلول، که مختص چهارپنج نفر بود، بيست الي سي نفر را جای داده بودند. جا براي خوابیدن نبود، ضمن آنکه رطوبت هم داشت. روی زمین خاک بود که رطوبت لجن آمده بود بالا و فضای بسیار بدی را ساخته بود. برای بیست نفر در روز یک سطل آب میدادند که سهم هر فردی در ۲۴ ساعت، یک لیوان آب بیشتر نبود[۷].
آنچه هویدا است، ابوغریب زندانی مخوف، مخفی و بسیار منزجرکننده بود که برای جان و شخصیت افراد اسیر در این زندان هيچ اهميتي قائل نبودند. مرگ اسیران عادی بود و حتی قویترین افراد نیز در معرض انواع مخاطرات جسمی و روحی بودند. باوجوداين، اسرای ایرانی در این محیط با استقامتی متکیبر مسائل معنوی دوام آوردهاند و در آن برنامههای فرهنگی- معنوی خود را بر پا داشته و با ارتباطگیری به شیوههای بسیار شاق از فراسوی این زندان، اطلاع کسب میكردند.
ارتباطگیری
سلولهای مورداستفاده برخی از اسیران ایرانی در ابوغریب دارای درهای باز نردهای بود که میتوانستند از سلولهای روبهرویی باخبر شوند. معمولاً مهمترین وقت ارتباطگیری وقتهای آزادی بود که اسرا موقع استفاده از دستشویی و مسائل بهداشتی از سلولها بیرون برده میشدند و در راهروهای زندان همدیگر را میدیدند [۳]. البته همیشه همة اسرا به یک وضعیت مشابه نگهداري نمیشدند، بلکه تعدادی از آنها بهحالتی بسیار مخفی نگهداري میشدند و تعدادی نیز بهصورت انفرادی بودند که خبردهی و خبرگیری آنها بسیار مشقتآور بود. اسیران این زندان همچون سایر زندانها و اردوگاههایی که اسرا را از هم دور نگه میداشتند یا در انفرادی حبس میکردند، از روش ارتباطی مورس استفاده میکردند. در زندان ابوغریب اسرا به این شیوه، اخباری از فضای جنگ و دنیای بیرون را، که بعضاً از سربازان عراقی بهدست می آوردند، به سلولهای پایینی و کناری انتقال میدادند. نیز نگاه کنید به ارتباطات
رادیو وسیلة دیگری بود که در زندان ابوغریب از آن استفاده میشد. این وسیله بهمشقت از سربازان عراقی دریافت میشد و بهنحو بسیار سِرّی نگهداري میشد. در خاطرات شهید لشکری است که رادیو را در این زندان قطعهقطعه میکردند و بین اسرا تقسیم میشد تا در موقع مناسب با سرهمبندی دوبارة آن، اخبار بیرون را دریافت کنند و حتی با از کار افتادن باتریها از آبی که از پوست انار تهیه میکردند، باتری میساختند[۵]. نیز نگاه کنید به راديو
اسیران ایرانی شاخص
عمده اسرای ایرانیِ زندان ابوغریب را اشخاصی تشکیل میدادند که دولت عراق میخواست هویت آنها مخفی بماند تا در ادامة جنگ و مذاکرات پس از آن از جمهوری اسلامی ایران امتیازات خاص خود را بگیرد. ازجمله این افراد میتوان به 58 خلبان ایرانی همچون زندهياد حسين لشکری، پرويز حاتمیان، سرهنگ محمدابراهيم باباجانی و... اشاره كرد. همچنین برخی از افراد برجسته سیاسی دیگری مثل دکتر سيد عباس پاکنژاد، دکتر کوهپایه، دکتر عظیمی، دکتر خالقی و راننده شهید تندگویان نیز در این زندان اسیر بودهاند[۵].
مدت زمان نگهداري اسرای ایرانی که از همان اوایل جنگ در 1359 به این زندان انتقال داده شدند ثابت نبود. معمولاً اسیران ایرانی این زندان، بهصورت دورهای جابهجا و مجدداً به زندان ابوغریب آورده میشدند یا اینکه پس از دورهای چندماهه تا چندساله به زندانهای مخفی دیگر عراق همچون پادگان (زندان) الرشید یا اردوگاههای دیگر انتقال داده میشدند.
كتابشناسي
حسینشاهی، محمدحسین (1373). زندانی ابوغریب. تهران: حوزه هنری.
مصاحبه با سرهنگ باباجانی (28/8/1395). با خاطرات اسارت در زندان ابوغریب، رجوع شود به: https://azadeganirankhabar.ir/138754
General (Dept. of the Army), Inspector (2004). Detainee Operations Inspection. DIANE Publishing. pp. 23–24. ISBN 1-4289-1031-X.
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1393/01/26/339240
http://web.archive.org/web/20040516231125/http://www.newyorker.com/fact/content/?040510fa_fact
- ↑ Iraq Prison Abuse Scandal Fast Facts: CNN Library Updated 1438 GMT (2238 HKT) April 10, 2017: see at: https://edition.cnn.com/2013/10/30/world/ meast/iraq-prison-abuse-scandal-fast-facts/index. html
- ↑ What was the Abu Ghraib prison during the reign of Saddam Hussein?... Feb. 14, 2007- GlobalSecurity.org: see: https://usiraq.procon.org/ view.answers.php?questionID=000937
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ حاتمیان ، پرویز(1397). مصاحبه.
- ↑ مصاحبه با سرهنگ باباجانی (28/8/1395). با خاطرات اسارت در زندان ابوغریب، رجوع شود به: https://azadeganirankhabar.ir/138754
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ لشکری، حسین (1382). 6410. خاطرات شهید خلبان حسین لشگری. تهران: آجا،ص.70.
- ↑ حسینشاهی، محمدحسین (1373). زندانی ابوغریب. تهران: حوزه هنری،ص.46.
- ↑ مصاحبه با آزاده سید احمد قشمی (30/8/91) روزهای سخت ما در زندان ابوغریب، رجوع شود به:https://www.iran-pw. com/?p=4847