حالات روانی و احساسی اسرا در دریافت نامه
اسرا به مقتضای روحیه، صبر و مقاومتشان هنگام توزیع نامهها، حالات متفاوتی داشتند. وقتی صلیب سرخ به اردوگاه میآمد، بهسرعت چند نفر از اسرا خودشان را به آنها میرساندند و حمل چمدانها را تا مقر استقرار صلیبیها، که معمولاً اتاقی در گوشه اردوگاه بود، بهعهده میگرفتند.در این موقع، سوت عراقیها اسرا را به آسایشگاه فرا میخواند تا صلیبیها بتوانند در اسرع وقت نامهها را توزیع کنند.
کلیه ارشدهای آسایشگاهها در اتاق مذکور، به صلیبیها میپیوستند و نماینده صلیب سرخ از اولین چمدان شروع میکرد. مسئولان آسایشگاهها، که افراد آسایشگاه خود را به اسم میشناختند، نامههای اسرای آسایشگاه خودشان را تحویل میگرفتند. گاهی برای یک آسایشگاه 60 نفری 50 تا 100 و گاهی تا 200 نامه میآمد. پس از قرائت اولین چمدان، ارشدها برای اینکه اسرا بیش از این در انتظار نمانند، نامهها را به آسایشگاه متبوع خود میبردند. این حرکت، نشان از همدردی ارشد آسایشگاه و حتی صلیب سرخ با اسرا داشت. آنها میدانستند که در این لحظات، انتظار برای اسرا طاقتفرسا است؛ بنابراین ترجیح میدادند هنوز نامهها تمام نشده، آن مقدار را که شناسایی شده، به دست صاحبانشان برسانند تا رنج انتظار را کمتر کنند. ارشد که وارد آسایشگاه میشد، همه صلواتی میفرستادند و در جای خود قرار میگرفتند و بیصبرانه منتظر میماندند که آنها را صدا بزند و پیام خانوادهشان را دریافت کنند.در این مواقع آنها که روحیه قوی و طاقت بیشتری داشتند سر جایشان مینشستند و آنها که احساسیتر بودند، ارشد آسایشگاه را احاطه میکردند.
حالات اسرا پس از دریافت نامه
هریک از اسرا پس از دریافت نامه حالات متفاوتی داشتند. این حالات بستگی به وضعیت روحیروانی و همچنین اوضاع خانوادگی آنها داشت. اسرایی که زن و فرزند داشتند و آنها که جوان بودند و مجرد، پس از دریافت نامه، به مقتضای سنوسالشان واكنشهای متفاوتی داشتند؛ برای مثال، برای نوجوانها و جوانها اخبار دوست و رفیقان و همکلاسیها، وضعیت محل زندگی، کوچه، محله و... مهم بود. در عوض، برای بزرگترها وضعیت معیشت خانواده، روحیه فرزندان، مشکلات همسر و مسائلی از این قبیل حائز اهمیت بود.
مقوله «عکس» نیز در کنار «نامه» از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود. گاه روی یک نامه چندین قطعه عکس منگنه شده بود. عکسها از آن جهت خیلی مهم بودند که تغییرات محل زندگی و افراد خانواده را به اسیر نشان میداد. آنها از روی عکسها میتوانستند بفهمند که مثلاً بار زندگی چقدر همسرشان را شکسته کرده است، بچههایشان چقدر بزرگ شدهاند و چه شکلی هستند؛ کوچه، محله یا روستا چه تغییری کرده و از این دست اطلاعات که یک قطعه عکس میتوانست به آنها بدهد. عکس شهدا موضوعی بود که اسرا ارسال آن را در همه نامهها به خانوادههایشان سفارش میکردند. این عکسها باعث تجدید پیمان و انگیزه برای استقامت و ایستادگی بیشتر در بین اسرا بود.
جشن و عزاداری پس از دریافت نامه
در میان نامههای رسیده به اسرا، اخبار تلخ و شیرینی وجود داشت. گاهی ازطریق نامه به اسیر خبر میرسید که پدر یا مادر یا یکی از بستگان او فوت کردهاند یا یکی از دوستان او شهید شده است. در این مواقع، معمولاً وقتی صلیب از اردوگاه میرفت، سایر اسرا مجلس ترحیمی برگزار میكردند و همه برای تسلیتگویی به آسایشگاه اسیری که عضو خانوادهاش را از دست داده بود، میرفتند. اما همیشه خبر از مرگومیر نبود، گاهی هم به اسیری خبر میرسید که پسر یا دخترش داماد یا عروس شده است یا سال اول اسارت خبر میرسید که اسیری صاحب فرزندی شده است. در این مواقع، اسیر تمام جیره شکرش را تبدیل به پارچی شربت میکرد و مهمانی کوچکی ترتیب میداد و دیگران هم در شادی او شریک میشدند[۱].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ شورای علمی دانشنامه آزادگان.(1399).دانشنامه آزادگان: اسیران ایرانی آزاد شده در جنگ عراق علیه ایران.تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ پیام آزادگان،
حسین شریعت زاده