اگر می شد به بادبادک ها طناب بست

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸ توسط Marjan-khanlari (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

برداشتی آزاد از خاطرات دوران نوجوانی «سیدآزادگان» سید علی اکبر ابوترابی فرد است.

فراداده کتاب

نویسنده: زهره علی‌عسگری

اگر می شد به بادبادک ها طناب بست
اگر می شد به بادبادک ها طناب بست.jpg
برداشتی آزاد از خاطرات دوران نوجوانی «سیدآزادگان» سید علی اکبر ابوترابی فرد است.
فراداده کتاب
نویسندهزهره علی عسگری
ناشرپیام آزادگان
سال نشر1397
تعداد صفحات60
شابک9786008220244
نوع مادهکتاب(داستانی نوجوان)

ناشر: پیام آزادگان

سال نشر: 1397

تعداد صفحات: 60

شابک: 9786008220244

نوع ماده: کتاب(داستانی نوجوان)

معرفی کتاب 

اگر می‌شد به بادبادک‌ها طناب بست، برداشتی آزاد از خاطرات دوران نوجوانی «سیدآزادگان» سید علی‌اکبر ابوترابی است که توسط «زهره علی‌عسگری» به نگارش درآمده است.

سید علی‌اکبر ابوترابی دوره دبیرستان را در مدرسه حکیم نظامی، رشته ریاضی خواند. همان روزها بود که برای رفتن به دبیرستان نیروی هوایی و خلبان‌شدن مشتاق شده بود. بعداز این که از رفتن به نیروی هوایی منصرف شد، درسش را ادامه داد.

گزیده‌ای از محتوای کتاب

علی‌اکبر نگاهی به این‌طرف و آن‌طرف کرد و نزدیک دیوار مسجد شد. چرخی زد و کنار ناودان حلبی ایستاد. ناودان، از کنار دیوار رفته بود بالا و رسیده بود به پشت‌بام و دهان باز کرده بود تا آب باران و برفِ دور و بر گنبد را قورت بدهد و بریزد وسط پیاده‌رو.

- باید یکی از این بره بالا.

علی‌اکبر این را گفت و بعد رو کرد به یدالله.

- راه دیگه‌ای نداره... ببین!

و دست مالید به ناودان. یدالله آمد کنار دیوار. سرش را بلند کرد و چشم دواند به بلندی ناودان. هفت هشت متری می‌شد.

- اووووهَه!... این که خیلی درازه. کی می‌تونه از این بره بالا؟! تازه! جا دست هم نداره.

و برگشت طرف بچه‌ها و به دید خریدار نگاهی انداخت تا ببیند می‌تواند کسی را پیدا کند که نترس باشد و از عهده این کار بربیاید ... .[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،