خرده فرهنگ ها

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۳ توسط A-hamidian (بحث | مشارکت‌ها)

فرهنگ‌های قومی، قبیله‌ای، ناحیه‌ای، گروه‌های زبانی یا اقلیت‌های مذهبی و نیز فرهنگ‌های ویژه و فرعی گروه‌های شغلی، طبقات، قشرهای موجود در یک کشور خرده‌فرهنگ‌ها را تشکیل می‌دهند که البته هریک در عین داشتن ویژگی‌های خاص خود با فرهنگ کلی جامعه مبانی مشترکی دارند[۱]. تنوع قومی و مذهبی ایران خرده‌فرهنگ‌های متنوعی را به‌وجود آورده است. حضور اقوام و پیروان مذاهب مختلف در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و نیز به اسارت درآمدن آنها، منجر به گونه‌گونی رفتارها و برخوردهای اجتماعی اسرای مختلف در دوران اسارت شد. یکی از مهم‌ترین علت‌های وجود خرده‌فرهنگ‌های مختلف در اردوگاه‌های اسرای جنگ، وسعت جغرافیایی دامنه نبرد و مشارکت گسترده نیروهای مردمی در جنگ بود.

    بعد از شروع جنگ و اشغال شهرهای مرزی، نه تنها نیروهای نظامی بلکه غیرنظامیان نیز به همراه نیروهای سپاه، ارتش، بسیج به اسارت درآمدند. عراقی‌ها برخلاف کنوانسیون ژنو، غیرنظامیان را اسیر جنگی تلقی کرده و فقط به تفکیک نیروهای نظامی و غیرنظامی در قسمت‌های شرقی و غربی اردوگاه اکتفا کردند. «از مهم‌ترین مشکلات و اختلافات در اردوگاه، که عراقی‌ها هم با تفکیک قومی مانند جدا کردن آسایشگاه عرب‌ها و کردها بیشتر به آن دامن می‌زدند، همین تنوع قومی بود. عراقی‌ها با نیرنگ و فریب عرب‌ها را خودی و هم‌نژاد می‌پنداشتند و از آنها می‌خواستند که با آنها همکاری کنند و کُردها را با توسل به اینکه آنها اهل تسنن هستند تحریک به مخالفت با ما می‌کردند. ازطرف‌دیگر، آنها با شناسایی گرایش‌های سیاسی دیگر و حتی در اختیار گذاشتن امکانات در اختیار آنها، سعی در اختلاف‌افکنی در اردوگاه داشتند. خوشبختانه، با وجود داوطالبانی از این قومیت‌ها در جبهه‌های نبرد و با راهنمایی آنها بسیاری از توطئه‌ها خنثی می‌شد.»

    «اسرای ایرانی در عراق به‌طور‌کلی به 5 دسته تقسیم می‌شدند:

- نیروهای ارتشی که به دو دسته «سربازان» و «درجه‌داران و افسران» تقسیم می‌شدند که بیشتر در سال‌های اول جنگ و ماه‌های آخر جنگ به اسارت درآمده بودند.

- نیروهای سپاه که شامل پاسداران در رده‌های فرماندهی و عادی می‌شدند.

- نیروهای بسیجی که از تمامی رده‌های سنی از دانش‌آموزان دوره راهنمایی تا افراد سالخورده در میان آنها دیده می‌شد.

- افراد غیرنظامی که اغلب مردم شهرهای مرزی ایران بودند و در جریان هجوم گسترده ارتش عراق در اوایل جنگ به خاک ایران و اشغال شهرها توسط نیروهای عراقی به اسارت درآمده بودند. در این دسته افرادی نیز بودند كه اشتباهاً وارد خاك عراق شده و به اسارت درمی‌آمدند.

- نیروهای انتظامی و چریک‌های ژاندارمری.

- سایر نیروهای امدادی مانند جهاد سازندگی، هلال احمر یا حتی افراد در مأموریت سازمانی مثل اتوبوس‌داران و كامیون‌داران.

و در آخر:

- افرادی كه برای سرقت اموال بی‌صاحب مردم به این مناطق رفته و به اسارت درآمده بودند. این دسته افراد تاب تحمل اسارت را نداشتند و در روزهای ابتدایی اسارت جوّ اردوگاه را به‌دست گرفته بودند، اما به‌مرور زمان با ورود نیروهای رزمنده جوّ مذهبی در اردوگاه حاکم شد.»

    همین تنوع میان اسرا به بروز اختلاف‌ها و تفاوت‌هایی انجامیده بود كه می‌توان آنها را این‌گونه برشمارد:

- اختلاف فرهنگی بین نیروهایی كه به‌صورت داوطلبانه به جبهه آمده بودند با آنهایی كه به‌صورت نیروهای موظف بودند.

- تفاوت بین اقوام و ساكنان شهرهای مختلف ایران.

- تفاوت بین كسانی كه به‌سبب مشكلات با عراقی‌ها همكاری می‌كردند یا كسانی كه به‌هیچ‌وجه حاضر به همكاری نبودند.

    با بازدید اولین نمایندگان صلیب سرخ از اردوگاه‌ها و تشریح قوانین و حقوق اسرای جنگ و سپس انتخاب فرمانده اردوگاه و مسئولان آسایشگاه‌ها، اولین نشانه‌های نظم و انضباط اجتمایی خودنمایی کرد، و به‌تبع آن با سخنرانی‌های مخفی روحانیون و فرماندهان و دعوت به انسجام و حتی اتحاد با توجه به دشمن مشترک، این نشانه‌ها بارزتر گردید.

    اولین حرکت موفق برای پایه‌ریزی اتحاد جمعی برقراری نماز جماعت در آسایشگاه‌ها بود، که هرچند با مخالفت و برخورد گروه‌های چپ و گرایش‌های دیگر و عراقی‌ها همراه بود، ولی با پافشاری و استقامت و پایداری بیشتر اسرا صورت گرفت.

نیز نگاه کنید به نماز

    برپایی تشكیلات مخفی در اردوگاه‌ها و برنامه‌ریزی مدیران و رهبران در پی‌ریزی نظام‌های آموزشی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و امنیتی در كاهش تفاوت‌ها و درگیری‌های قومی، مذهبی و سیاسی مؤثر بود. پایه‌های این انسجام و نظم و انضباط با مدیریت حاج‌آقا ابوترابی‌فرد(← ابوترابی فرد ،سید علی اکبر) و در پی تبعیدهای مکرر به اردوگاه‌های مختلف، و شخصیت کاریزماتیک و شأن و جایگاه شاخص او در بین اسرا طراحی و به اجرا درآمده بود طوری‌که اردوگاه با به‌کارگیری افراد تحصیل‌کرده علمی و مذهبی به دانشگاه کسب علوم دینی و علمی و آموزشی تبدیل شده بود. همه افراد ملزم به رعایت نظم و انضباط بودند، به هم احترام می‌گذاشتند، در آسایش بودند و دغدغه‌شان تنها دشمن بعثی بود. هرکس مسئولیت روزانه‌اش تعریف شده بود، بعد از آزادباش یا به کلاس درس یا به کلاس ورزش یا به کارهای شخصی‌اش می‌پرداخت و وقتی برای تلف کردن نداشت. اسرا یاد گرفته بودند که هرگونه تأخیر در یادگیری، آنها را از رقبایشان باز خواهد داشت. هرکس چیزی می‌آموخت و به مرحله بالاتری می‌رسید، موظف به آموزش آن به دیگران بود و این تعهد اخلاقی بسیار بارز بود. کلیه مراسم‌های دینی، اعیاد ملی و مذهبی، مسابقات علمی و ورزشی در طول سال به‌طور منظم برگزار و برگزیدگان در مسابقات معرفی می‌شدند. افراد اردوگاه با وجود رادیو، به اخبار روز دنیا دسترسی داشتند. حاج‌آقا ابوترابی(← ابوترابی فرد ،سید علی اکبر) برای جاذبه و نه دافعه اهمیت بسیاری قائل بود و این جاذبه طیف وسیعی از خرده‌فرهنگ‌ها را در زیر چتری واحد قرار داده بود، به‌طوری‌که افراد خاص با گرایش‌های دینی و سیاسی مختلف به‌راحتی از همه امکانات اردوگاه بهره برده و خود را در برابر وقایع و خطرات اردوگاه مسئول می‌دانستند[۲]


كتاب‌شناسی

  1. وزارت آموزش و پرورش ،سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی - معاونت فن آوری ارتباطات و اطلاعات آموزشی(1382).دانشنامه رشد .بازیابی از https://www.roshd.ir/
  2. امانی‌زاده، علي‌اصغر (1382). بررسی وضعیت اسرای ايراني در اردوگاه‌هاي عراق. تهران: سروش.

داود گودرزی