الفبای اسارت

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۶ توسط M-samiei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

الفبای اسارت 54 روایت جذاب از سیدجمال‌الدین زهرایی است.

فراداده کتاب

الفبای اسارت
الفبای اسارت..jpg
54 روایت جذاب از سیدجمال‌الدین زهرایی است
فراداده کتاب
نویسندهسیدجما‌ل‌الدین زهرایی
ویراستارطاهره کیانی
حروف‌چین و صفحه‌آراافسانه گودرزی
لیتوگرافی، ‌چاپ و صحافیایران
نوبت و سال چاپاول، 1399
شمارگان1000
تعداد صفحات238
شابک1 -54 -8220 -600 -978
قطع کتابرقعی
نوع مادهکتاب(خاطره)

نویسنده: سیدجما‌ل‌الدین زهرایی          

ویراستار: طاهره کیانی

حروف‌چین و صفحه‌آرا: افسانه گودرزی

لیتوگرافی، ‌چاپ و صحافی: ایران

نوبت و سال چاپ: اول، 1399

شمارگان: 1000

تعداد صفحات: 238

شابک: 1 -54 -8220 -600 -978

قطع کتاب: رقعی

نوع ماده: کتاب(خاطره)

معرفی کتاب

الفبای اسارت 54 روایت جذاب از سیدجمال‌الدین زهرایی، جانباز و آزاده ای رنج‌کشیده، صبور، بی‌ادعا و متواضع، از استان فارس است.سیدجمال‌الدین در اولین اعزامش به خرمشهر رفت و به عملیات بیت‌المقدس پیوست. بعد از آن به عملیات محرم و ... سرانجام این رزمنده شجاع استان فارس در سال 1362 در عملیات والفجر1 به اسارت درآمد. فکه آخرین ایستگاه او در وطن بود ... .

سال‌های اسارت این آزاده قهرمان در بیمارستان العماره و الرشید، اردوگاه های: اردوگاه الانبار(کمپ 8 یا عنبراردوگاه رمادی 2(کمپ 7 یا بین‌القفصین)، اردوگاه رمادی 13، اردوگاه تکریت 5و اردوگاه موصل 2سپری شد و روایت‌های این کتاب در این اردوگاه ها اتفاق افتاده است.

گزیده‌ای از محتوای کتاب

ارشد گفت: «مگر ما مریضیم که آن را خراب کنیم.»

ساعتی بعد، یک عراقی با کیفی پر از ابزار تعمیرات وارد اتاق شد. تلویزیون را، که حالا مثل گاو سامری برای آنها مقدس شده بود و برای ما بوی فساد می‌داد، در اختیارش گذاشتند. وَ جَعلنا ... می‌خواندم و صلوات و هرچه ذکر می‌دانستم تا این تعمیرکار ایراد نگیرد و داستان ختم‌به‌خیر شود. او تلویزیون را باز کرد و نگاهی به دکمه‌ها و سیم برق و دیگر قسمت‌هایش انداخت. خداوند کمک کرد و دعاها مؤثر واقع شد و متوجه آب ریخته‌شده روی سیستم نشد. به فرمانده‌اش گفت: «دست‌کاری نشده، سیستمش سوخته؛ ممکنه به‌خاطر نوسان برق از کار افتاده باشد.» پشت آن را بست و گفت: «حالا هرچه دستور می‌دهید.»

مسئول نگهبان‌ها ارشد را صدا زد ... .[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،