آب
وضعیت آب در اردوگاههاي اسيران ایرانی در عراق.
آب مادهای مرکب ساختهشده از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن است. ويژگي بیبويي، بیرنگي، و بیطعمي آب، آن را از دیگر مایعات متفاوت میسازد. بهترین تعریفی که ميتوان از آب عرضه داشت اينكه «آب مایة حیات است.»
انسان از گذشتههای دور و از بدو حیات، با آب رابطة مستحکمی داشته است. وجود هرگونه حیات، متکی به آب است. آب تقریباً هفتاد درصد وزن بدن انسان را تشکیل میدهد و در بیشتر فرایندهای متابولیسمی بدن، نقش حیاتی ایفا میکند. میزان نیاز بدن انسان به آب سالم، متفاوت است. این میزان، به معیارهایی ازقبیل سن، سطح فعالیت، و محیط بستگی دارد؛ همچنین انسان پیوسته و در طول زندگی برای شستوشوی بدن، لباسها، ظروف و غيره به عنصر آب نیازمند است. انسان تا با کمبود و یا نبود چیزی مواجه نشود، قدر آن را نمیداند.
اسيران ایرانی، در دوران اسارت بهخصوص ساعات اولية آن، کموبیش با مشکل کمآبي یا بیآبی مواجه بودند؛ بعثيهاي عراقي از شیوههای مختلفی برای آزار اسیران استفاده میکردند كه يكي از آنها قطع آب بود. بودند اسیرانی که در اثر بیآبی، تشنگی یا نوشیدن آبهای آلوده دچار بیماریهای مختلف شدند یا حتي جان خود را از دست داده و شهید شدند.
کمبود آب
خاجی (1391) کمبود يا نبود آب آشامیدنی در اردوگاهها را امری همیشگی و عادی، بهخصوص در دوران انتقال اسیران از خط مقدم جبهه تا اردوگاهها و درون قرنطینهها ميداند.
به گفتة زاغیان (1389)، اولین مشکلی که اسیران در زندان الرشید با آن مواجه بودند، کمبود آب بود: تانکر مکعبشکلی کنار درِ ورودی آسایشگاه وجود داشت که در طول روز، اسیران برای نیاز خود از آب آن استفاده میکردند. اما آب آن تانکر جوابگوی نیاز اسرا نبود طوریکه بهكرّات با کمبود آب مواجه بودیم و چون آب دستشوییها هم مرتب قطع میشد، اسیران بهناچار از آب این تانکر استفاده میکردند؛ برای شستوشوی ظرفها و لباسها نيز از آب همين تانكر استفاده میشد.
قطع همیشگی آب
کویری بودن نواحی میانه و جنوب عراق، همچنین گرمای بسیار شدید آن، همواره این کشور را با مشکل کمبود آب مواجه كرده است. این مسئله در مقیاس وسیعتری سلامت اسرا را به خطر میانداخت. اسیران تقریباً با مشکل همیشگی قطع آب مواجه بودند.
عطایی (1389: 137) در مورد اردوگاه موصل 2 چنین بیان كرده است: «آب دستشویی بهطور دایم قطع بود؛ سطلهای آب را در کنار توالتها قرار داده بودند و کسانی داوطلبانه مأمور پر کردن دایم این سطلها از آب منبع شده بودند.» نوبرانی (1391: 105) در مورد قاطع 2 در اردوگاه رمادی (کمپ 9) بیان کرده است: «قطع شدن آب و فشار آن، گاهیاوقات اعصاب همه را به هم میریخت.»
در زمان داخلباش، اکثر ارشدها، که مسئولان اصلی داخل آسایشگاهها بودند، بهعلّت کمبود آب مصرفی و سهمیهبندی آن به اسیران اجازه نمیدادند که در زمان استفاده از توالتهای ایستاده (سرپایی) از آب استفاده کنند؛ همچنین در دستشویی، توالت و حمامها نیز یا همواره آب قطع میشد و اگر بود، فشارش کم بود.
بهعلّت کمبود یا قطع مکرر آب، بدن اسیران در بیشتر مواقع ناپاک بود. به گفتة سالمینژاد (1389: 65) «تقریباً قطع همیشگی آب، مانع اجرای مسائل شرعی میشد... افراد تا روزها، با بدنی ناپاک به انجام فرایض دینی خود مشغول بودند. در بعضی از موارد، اسرا با خیس کردن یک تکه ابر، اقدام به غسل میكردند.»
كمبود شيرهاي آب
مشكل مضاعف اسيران براي شستوشوي ظرفها و لباسها كمبود تعداد شير آب بود. نوبرانی (همان: 107) بیان میکند: «بعضی روزها آب قطع میشد و لباسها با کف روی دستمان میماند... بهعلّت کمبود آب و سخت و وقتگیر بودن شستوشوی ظرفها از یغلاویها استفاده نمیکردیم و هر ده نفر دور یک ظرف غذا مینشستیم و غذا میخوردیم.»
وضعیت بهداشت آب، آلودگي آبها
سلامتی انسانها ارتباط مستقیم با آب سالم و بهداشتی دارد. نبود آب سالم در اردوگاهها باعث بروز بیماری و آلودگی محیط میشد: «در شهر العماره، ما را درون سولههایی تنگ جا دادند. عراقیها لولة تانکر آب را در سوله آوردند و روی زمین گذاشتند، شیر آن را باز کردند که اسیران تشنه از آن آب بیاشامند. در آن آب، خون جنازة دوستان شهیدمان دیده میشد. همچنین ادرار بچهها و سیمان و خاک هم با آب قاطی شده بود.» (رحمانيان، 1390)
عطایی (همان: 122-121) چنین گفته است: «اردوگاههای واقع در رمادی، که در معرض توفانهای شن و خاک سیاه قرار داشت، بهطور دایم با کمبود آب مواجه بودند و آب مصرفی هم آلوده و غیربهداشتی و دارای درصد بالایی از مواد معدنی بود... این دو امر، باعث بروز بیماریهای پوستی، التهاب و عفونت کلیه و مثانه و رسوب سنگی در آنها شده بود.» رحمانیان (همان: 65) در مورد اردوگاه موصل 4، چنین بیان کرده است: «آب لولهها زنگزده بود. بچهها با خوردن آن آب زرد و زنگزده تا یک ماه به اسهال مبتلا شدند.»
سالمینژاد (همان) بیان میکند که آبها آهک داشتند و چون آب آهکدار، صابون و کف را بهخوبی پاک نمیکند، اسیران پودر شوينده را در آب میریختند و از آن بهجای صابون استفاده میکردند و چون آب کافی برای شستوشو وجود نداشت، صابون و پودر رختشویی بهخوبی از روی سطوح بدن پاک نمیشد و همین امر، بهمرور زمان عوارضی را برای بدن به همراه داشت و سبب بروز بیماریهایی میشد.
بهعلت آلودگي آب، بیماریهای پوستی نیز به شکلهای عجیب و ناشناختهای ازجمله قارچهای پوستی، دملهای چرکی بزرگ و... در میان اسیران شایع بود. پزشکان متخصص صلیب سرخ، با تأكيد بر آلودگي آب مصرفی، چند نوع از این بیماریها را ناشناخته معرفی کردند؛ همچنین بیماریهای انگلی، اسهال و تهوع ناشی از آب آلوده نیز در میان اسیران، بهوفور شایع بود. (عطايي، همان)
گاه استفاده از وسايل ديگري غير از ليوان سبب بروز بيماري در اسيران ميشد: «در روزهای آغازین اسارت پوتین ظرف آب ما بود. آنهایی که میتوانستند به مجروحان کمک کنند، با پوتین آب میآوردند. همینها گاهی لباس خود را خیس میکردند و بقیه با مکیدن آن، کمی از عطش خود را برطرف میکردند.» (رحمانيان، همان: 17)
شیوههای خنک کردن آب گرم
آب آشامیدنی گرم بود و اسیران برای خنک کردن آن بهخصوص در فصل تابستان، از شیوههای مختلفی استفاده میکردند. یکی از این شیوهها استفاده از حُبّانه بود. عراقیها در هر آسایشگاه، بهطور جداگانه، ظرف سفالینی به نام حُبّانه برای نگهداري و خنک كردن آب آشامیدنی در اختیار اسیران قرار داده بودند. این ظرف به شکل مخروطی وارونه بود که روی چهارپایه یا سهپایهای که به همین منظور ساخته شده بود، قرار ميگرفت. حُبّانهها ازنظر مقدار گنجایش آب متفاوت بودند و انواع بزرگ، کوچک و متوسط داشتند. تعداد حُبّانهها در هر آسایشگاه محدود بود و جوابگوی نیاز اسیران نبود. البته باید توجه داشت که، در اردوگاههاي صليب سرخنديده يا مفقودالاثرها، از حُبّانه خبري نبود. خاجی (همان) گفته است که در آسایشگاههایی که سطل آب یا حُبّانه وجود نداشت، اسيران آب موردنیاز خود در طول شب را، با یک لیوان به آسایشگاه میبردند.
اسیران با نایلون و پارچه، مشکهای کوچکی درست ميکردند و آن مشکها را جلوی پنجره آویزان میکردند تا آب داخل آن خنک شود. از ظرفهای فلزی نيز برای خنک کردن آب استفاده میشد؛ دور این ظرفها، پارچه یا گونی میپیچیدند و آن را از آب پر و کنار پنجره، در معرض باد آویزان میکردند تا آب درون ظرف، کمکم بر اثر تبخیر حاصله خنک شود.
اسیران حلبهای چهار کیلویی روغن نباتی را جمعآوری ميکردند و پس از شستوشوی آنها، با سیمخاردار برای آن دستهای درست میکردند تا بتوانند بهراحتی آن را به دیوار یا ستونهای ایوان آسایشگاه آویزان کنند و در مرحلة بعد، تکههایی از پتو یا لباسهای کهنه را محکم به دور آن میدوختند. با توجه به کثرت اسیران و کمبود حلب، امکان ساخت آن برای تکتک نفرات بهطور جداگانه وجود نداشت. یک نفر از اعضا بهعنوان ساقی انتخاب میشد تا کارهای مربوط به آبسردکن، ازجمله پر کردن و مرطوب نگه داشتن پتو یا پارچه دور آن را بهعهده بگیرد.
استفاده از آب باران
در موارد متعددی، اسرا از آب باران برای آشامیدن و... استفاده میکردند؛ در زمان بارش باران، سطلها را در محوطة روباز قرار میدادند و پس از جمع شدن آب، از آن استفاده میکردند: «یکبار که آب برای چند روز قطع شد، حسابی سردرگم شده بودیم... اسرای غریب و تشنه، نگاهشان به آسمان بود... باران خوبی بارید. همة بچهها به جنبوجوش افتادند و ظرفهای آب را پر کردند.» (رحمانیان، همان: 29-28)
نبود آب لولهکشی
در خاطرات اسيران حاضر در اردوگاههاي مختلف بهكرّات از نبود آب لولهكشي سخن به ميان آمده است. بيشتر اردوگاهها، آب لولهكشي نداشت و آب با تانكر به اردوگاه آورده ميشد. به گفتة خاجی (همان)، در اردوگاه رمادی بهعلّت هموار بودن منطقه و نبود دسترسی به شبکة آب شهری، جهت ایجاد فشار لازم برای جریان یافتن آب درون لولهها، از تعدادی منبع استفاده میشد که روی ساختمان تعبیه شده بود. به اینصورت که آب را با تانکر به اردوگاه ميآوردند و به درون این منابع پمپ میکردند و سپس مورد استفادة اسیران قرار میگرفت. بههمینعلت، آب ذخیرهشده در منبع، در معرض جریان هوا قرار میگرفت؛ لذا در تابستانها بسیار گرم و در زمستانها بسیار سرد بود... برای استحمام نيز، اسرا آب را به داخل حمام میبردند و با آن خود را میشستند.
جیرة آب در اسارت
خاجی (همان) گفته است که در ابتدای ورود اسرای ایرانی به اردوگاه شماره 17 تکریت، آنها را در سه سوله اسکان دادند. این سولهها فاقد امکانات بهداشتی بودند. اما آب لولهکشی داشتند. استفاده از آب بهصورت جیرهبندی بود؛ بهگونهایکه در کل ساعات شبانهروز، اسرا بیشتر از چند ساعت اجازة استفاده از آن را نداشتند: «در مدت 10 روز اول ورود اسرای ایرانی به اردوگاه شماره 6 (رمادی 1)، این افراد در آسایشگاه محبوس شدند. سربازان عراقی تعدادی (4، 5 عدد) حلب روغن 7 کیلویی را پر از آب ميکردند و برای استفادة اسرا در پشت پنجرة آسایشگاه قرار میدادند.» رحمانیان (همان: 21) در مورد زندان الرّشید در بغداد، گفته است: «در گرمای شدید تابستان، در هر شبانهروز، به هر نفر دو لیوان آب میرسید.» کرمی (1389) گفته است که به ما در زمان داخلباش، دو سطل 45 لیتری آب بهعنوان سهمیه میدادند که مسئول آب، در دقایق پایانی بیرونباش به آسایشگاه ميآورد. این مقدار آب برای آشامیدن، وضو و سرویس بهداشتی 60 نفر به مدت 15 ساعت بود. سالهای ابتدایی اسارت یک سطل بیشتر در اختیار نبود؛ بهناچار در ماههای گرم سال، از سطل ادرار نیز در ساعات اولیة شب استفاده و بعد از خالی شدن در توالت قرار داده میشد.
قطع آب، ابزار شکنجه و فشار دشمن
عراقیهاي بعثي برای آزار و اذیت اسيران مکرراً آب اردوگاه را قطع میکردند و اجازة خروج از آسایشگاهها را به آنها نمیدادند. همچنين، برخي از اسیران ایرانی از همان لحظة آغازین اسارت یا در زندانهای عراق بر اثر تشنگی مفرط و بیآبی جان خود را از دست داده و به شهادت رسیدند.
نيز نگاه كنيد به شستوشو و حمام
كتابشناسي
خاجی، علی (1391). اردوگاههای اسیران، چ دوم. تهران: پیام آزادگان.
رحمانیان، عبدالمجید (1390). تنفس ممنوع، چ دوم، تهران: پیام آزادگان.
زاغیان، اصغر (1389). دوازدهمین اردوگاه. تهران: پیام آزادگان.
سالمینژاد، عبدالرضا (1389). دانستنیهای آزادگان، چ دوم. تهران: پیام آزادگان
عطایی، سیامک (1389). سفر به شهر آزادی. تهران: پیام آزادگان.
کرمی، حسین (1389). اردوگاه سوم. تهران: پیام آزادگان.
نوبرانی، امیر (1391). رنج و گنج. تهران: پیام آزادگان.
سهیلا علیین