من علیرضا متولد اُپاتان(کتاب)

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۵۳ توسط M-samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|کتاب من علیرضا متولد اُپاتان: خاطرات آزاده و جانباز آبادانی علیرضا داوری === '''فراداده کتاب''' === '''نويسنده:''' پروين کاشاني‌زاده ''' ''' '''ويراستار:''' اميرمحمد عباس‌نژاد '''حروف‌چين و صفحه‌آرا:''' مريم...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کتاب من علیرضا متولد اُپاتان: خاطرات آزاده و جانباز آبادانی علیرضا داوری

فراداده کتاب

نويسنده: پروين کاشاني‌زاده  

ويراستار: اميرمحمد عباس‌نژاد

حروف‌چين و صفحه‌آرا: مريم مرداني

ليتوگرافي، چاپ و صحافي: سليمان‌زاده

نوبت و سال چاپ: اول، 1394 

شمارگان: 1000 نسخه

قيمت پشت جلد: 130000 ريال 

تعداد صفحات: 316

شابک: 8- 00- 8220- 600-  978

قطع کتاب: رقعي 

نوع کتاب: خاطره

معرفي کتاب

اين کتاب خاطرات جانباز و آزادة آباداني عليرضا داوري، را روايت مي‌کند. اين کتاب در شش فصل به اهتمام «پروين کاشاني‌زاده» به نگارش درآمده است. در اين خاطرات رويدادها، مکان، زمان و اشخاصي که نام برده مي‌شوند، همه ضمن واقعيت، در جاي خود قرار دارد و بازنويسي آن توسط خاطره‌نگار هيچ‌گونه لطمه‌اي به مستند بودن آن وارد نکرده است. کتاب فصل اول، از آزادي عليرضا داوري از بند اسارت آغاز مي‌شود و در ادامه به يکي از بزرگترين چالش‌هاي زندگي اُسرا پس از آزادي مي‌پردازد. با فضاي ايجاد شده خواننده با محل زندگي، کودکي و نوجواني راوي خاطره آشنا شده و با جريان انقلاب و شروع مبارزات همراهي مي‌کند. از فصل‌هاي دو تا پنج شاهد چگونگي به‌اسارت‌رفتن و اتفاقات ريز و درشت در اردوگاه‌هاي مختلف خواهيم بود عليرضا داوري، در 18 بهمن 1361 در جريان عمليات والفجر مقدماتي به اسارت درآمد و سال‌هاي اسارت خود را در اردوگاه‌هاي موصل و رمادي سپري کرد.

گزيده‌اي از محتواي کتاب

منافقين فهميده بودند خيلي از اطلاعات و اتفاقات اردوگاه به ايران مي‌رسد. عراقي‌ها اصلاً متوجه کارهاي بچه‌ها نبودند، آنها خنگ‌تر از اين حرف‌ها بودند. بچه‌ها از چندين روش براي نامه‌نوشتن و ارسال خبرها استفاده مي‌کردند، اول وارونوشتن، دوم برعکس‌نوشتن که از پشت صفحة کاغذ قابل خواندن بود؛ سوم با آب پياز که وقتي زير نور قرار مي‌گرفت پيدا مي‌شد وقتي اين را فهميدند، پياز در اردوگاه ممنوع شد! وقتي با آب پياز مي‌نوشتيم نوشته‌ها مشخص نبود. نوشته‌ها به شکلي نامرئي بودند، چيزي روي صفحه نبود و شک نمي‌کردند. يک‌ خط‌ در ميان مي‌نوشتند. يک خط با خودکار يک خط با آب پياز! افرادي که وارد بودند و مي‌خواستند يک سري اطلاعات به ايران بفرستند، مي‌نوشتند. اگر يک‌دفعه اين کار لو مي‌رفت[۱].

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،