اردوگاه 17(نهروان)
مقدمه
اردوگاه نهروان در نزدیکی شهر بغداد قرار داشت. آنجا محلی موقت برای نگهداری اسرای مفقود بود. اسرایی که کمیته بینالمللی صلیب سرخ از وجود آنان اطلاعی نداشت. آنها کسانی بودند که تابستان 1367 و پس از پذیرش قطعنامه در پی حملات عراق به ایران اسیر شدند. اردوگاه نهروان دوازده آسایشگاه داشت و بهطور متوسط، در هر آسایشگاه 330 نفر زندگی میکردند. «بهطور تقریبی جمعیت کل اردوگاه حدود 4000 نفر بود.»[۱] اردوگاه از دو قسمت A و B تشکیل شده و تنها امکاناتش آشپزخانه بود. اوایل، اسرا در قسمت A نگهداری میشدند. این قسمت شامل پنج ساختمان سولهمانند بود که هریك از آنها دو آسایشگاه داشت. ابعاد آسایشگاهها حدود 18×10 مترمربع بود و در انتهایشان چند دستگاه توالت وجود داشت، اما دیواری حایل بین آسایشگاه و توالت بود که مانع دسترسی اسرا به آنها میشد. جیره غذایی در ماههای اول اسارت بسیار ناچیز بود و تنها وسیله مشخصی که به هر فرد داده شد، یک لیوان بود. حمام وجود نداشت و بههمیندلیل اسرا به انواع بیماریهای پوستی ازجمله گال و شپش مبتلا شدند.
بعد از سه ماه بهعلت ازدحام جمعیت داخل آسایشگاهها، تعدادی از اسرا را به قسمت B بردند که تا آن زمان خالی بود. پس از آن، دیوارهای حایل را خراب کردند و استفاده از توالت برای اسرا راحت و حمام و امکانات بهداشتی تا حدّی بهتر شد.
واقعه مهم
یکی از اتفاقات این اردوگاه مربوط به ارتحال امام خمینی(ره) بود. عراقیها پس از شنیدن این خبر جشن گرفتند و شروع به پایکوبی کردند. بعثیها به این هم اکتفا نکردند و اسرا را به تماشای جشن و سرور خود بردند. اسرایی که نسبت به شادی آنها بیتفاوت بودند یا مغموم بهنظر میآمدند، بهشدت کتک خوردند و شکنجه شدند.
امکانات اردوگاه
پس از چند ماه، به هر فرد یک شورت و یک دشداشه دادند. در فصل پاییز هم به هر اسیر یک پتو داده شد. تا آن زمان، اسرا هنوز با لباسهایی سر میکردند که در زمان اسارت تنشان بود. امکانات دارو و درمان و وسایل گرمایشی در این اردوگاه وجود نداشت. در هر آسایشگاه، فقط یک پنکه بود. بعد از مدتی به هر آسایشگاه یک قرآن دادند و کلاسهای آموزشی روخوانی و قرائت قرآن، آموزش زبان انگلیسی و عربی اسرا البته بهصورت مخفیانه آغاز شد.
دو قسمت اردوگاه 200 متر از هم فاصله داشتند و عراقیها با سیمخاردار از هم جدا کرده بودند؛ بنابراین تردد برای اسرا ممکن نبود. قسمت B ده آسایشگاه داشت. بهجز آسایشگاه 13 و 16، بقیه آسایشگاهها بهوسیله راهرو دوبهدو به یکدیگر متصل بودند و ابعادی به وسعت 12×10 مترمربع داشتند. بهجای آب شُرب، از آب زمینهای کشاورزی برای خوردن و شستوشو استفاده میشد. این اردوگاه ارشد کل نداشت و ارشدهای متفاوتی آسایشگاهها را اداره میکردند. ستوان دوم کریم و ستوان یکم حسن نیز فرماندهان بعثی اردوگاه بودند. از وقایع مهم این اردوگاه، برگزاری مراسم افطاری در اردیبهشت 1368 بود. فرماندهان اردوگاه از افراد شاخص هر آسایشگاه، که از قبل شناساییشان کرده بودند، با افطاری مفصلی پذیرایی کردند.
هنوز یک سال از ورود اسرا به این اردوگاه نگذشته بود که یکی از اسیران مجروح شده و به بیمارستان الرشید بغداد منتقل شد. در آنجا نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ از مجروحان بازدید کردند و از اسیر مذکور نام و شماره صلیباش را پرسیدند. این اسیر ذکر کرد که جزو اسرای اردوگاه نهروان است. نمایندگان مطلع شدند که عراقیها اردوگاه را از دید آنها مخفی نگه داشتهاند. این موضوع به گوش عراقیها رسیده و از بیم نمایندگان صلیب سرخ ، «در تاریخ 25 خرداد 1368 اردوگاه را تخلیه کرده و 800 اسیر را به اردوگاه 20 تکریت، 1200 تن را به تکریت 16 و 1000 نفر دیگر را به اردوگاه 18 بعقوبه منتقل کردند.»[۲]
کتابشناسی
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص، اردوگاههای اسیران. تهران: پیام آزادگان،ص.256.
- ↑ سایت موسسه پیام آزادگان (1392) . بازیابی از https://www.mfpa.ir/
برای مطالعه بیشتر
داعی، علی (1387). نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسئولیت بینالمللی دولت عراق. تهران: پیام آزادگان.
رحمانیان، عبدالمجید (1391). منشور پاکی و خدمتگزاری. تهران: پیام آزادگان.
عاکف، سعید (1393). نسیم تقدیر، چ 12. مشهد: ملک اعظم.
عبداللهی، سرفراز (1384). قنوت در قفس. قم: نسیم حیات.
یاحسینی، سیدقاسم (1387). مهمان فشنگهای جنگی، خاطرات اسیر آزادشده ایرانی مجید بنشاخته. چ 2. تهران: سوره مهر.
مریمسادات ذکریایی