خرده فرهنگ ها
فرهنگهاي قومی، قبیلهای، ناحیهای، گروههای زبانی یا اقلیتهای مذهبی و نیز فرهنگهای ویژه و فرعی گروههای شغلی، طبقات، قشرهای موجود در یک کشور خردهفرهنگها را تشکیل ميدهند که البته هريک در عین داشتن ویژگیهای خاص خود با فرهنگ کلی جامعه مبانی مشترکی دارند[۱].
تنوع قومی و مذهبی ایران خردهفرهنگهاي متنوعي را بهوجود آورده است. حضور اقوام و پيروان مذاهب مختلف در جنگ تحميلي عراق عليه ايران و نيز به اسارت درآمدن آنها، منجر به گونهگوني رفتارها و برخوردهاي اجتماعي اسراي مختلف در دوران اسارت شد. یکی از مهمترین علتهای وجود خردهفرهنگهای مختلف در اردوگاههای اسرای جنگ، وسعت جغرافیایی دامنة نبرد و مشارکت گستردة نیروهای مردمی در جنگ بود.
بعد از شروع جنگ و اشغال شهرهای مرزی، نه تنها نیروهای نظامی بلکه غیرنظامیان نيز به همراه نیروهای سپاه، ارتش، بسیج به اسارت درآمدند. عراقیها برخلاف کنوانسیون ژنو، غيرنظاميان را اسیر جنگی تلقی کرده و فقط به تفکیک نیروهای نظامی و غیرنظامی در قسمتهای شرقی و غربی اردوگاه اکتفا کردند. «از مهمترین مشکلات و اختلافات در اردوگاه، که عراقیها هم با تفکیک قومی مانند جدا کردن آسایشگاه عربها و کردها بیشتر به آن دامن میزدند، همین تنوع قومی بود. عراقیها با نیرنگ و فریب عربها را خودی و همنژاد میپنداشتند و از آنها میخواستند که با آنها همکاری کنند و کُردها را با توسل به اینکه آنها اهل تسنن هستند تحریک به مخالفت با ما میکردند. ازطرفدیگر، آنها با شناسایی گرایشهای سیاسی دیگر و حتی در اختیار گذاشتن امکانات در اختیار آنها، سعی در اختلافافکنی در اردوگاه داشتند. خوشبختانه، با وجود داوطالبانی از این قومیتها در جبهههای نبرد و با راهنمایی آنها بسیاری از توطئهها خنثی میشد.»
«اسرای ایرانی در عراق بهطورکلی به 5 دسته تقسیم میشدند:
- نیروهای ارتشی که به دو دستة «سربازان» و «درجهداران و افسران» تقسیم میشدند که بیشتر در سالهای اول جنگ و ماههای آخر جنگ به اسارت درآمده بودند.
- نیروهای سپاه که شامل پاسداران در ردههای فرماندهی و عادی میشدند.
- نیروهای بسیجی که از تمامی ردههای سنی از دانشآموزان دوره راهنمایی تا افراد سالخورده در میان آنها ديده ميشد.
- افراد غیرنظامی که اغلب مردم شهرهای مرزی ایران بودند و در جریان هجوم گستردة ارتش عراق در اوایل جنگ به خاک ایران و اشغال شهرها توسط نیروهای عراقی به اسارت درآمده بودند. در اين دسته افرادي نيز بودند كه اشتباهاً وارد خاك عراق شده و به اسارت درميآمدند.
- نیروهای انتظامی و چریکهای ژاندارمری.
- ساير نيروهاي امدادي مانند جهاد سازندگي، هلال احمر يا حتي افراد در مأموريت سازماني مثل اتوبوسداران و كاميونداران.
و در آخر:
- افرادي كه براي سرقت اموال بیصاحب مردم به این مناطق رفته و به اسارت درآمده بودند. اين دسته افراد تاب تحمل اسارت را نداشتند و در روزهاي ابتدايي اسارت جوّ اردوگاه را بهدست گرفته بودند، اما بهمرور زمان با ورود نیروهای رزمنده جوّ مذهبی در اردوگاه حاکم شد.»
همين تنوع ميان اسرا به بروز اختلافها و تفاوتهايي انجاميده بود كه ميتوان آنها را اينگونه برشمارد:
- اختلاف فرهنگي بين نيروهايي كه بهصورت داوطلبانه به جبهه آمده بودند با آنهايي كه بهصورت نيروهاي موظف بودند.
- تفاوت بين اقوام و ساكنان شهرهاي مختلف ايران.
- تفاوت بين كساني كه بهسبب مشكلات با عراقيها همكاري ميكردند يا كساني كه بههيچوجه حاضر به همكاري نبودند.
با بازدید اولین نمایندگان صليب سرخ از اردوگاهها و تشریح قوانین و حقوق اسرای جنگ و سپس انتخاب فرماندة اردوگاه و مسئولان آسایشگاهها، اولین نشانههای نظم و انضباط اجتمایی خودنمایی کرد، و بهتبع آن با سخنرانیهای مخفی روحانیون و فرماندهان و دعوت به انسجام و حتی اتحاد با توجه به دشمن مشترک، این نشانهها بارزتر گردید.
اولین حرکت موفق برای پایهریزی اتحاد جمعی برقراری نماز جماعت در آسایشگاهها بود، که هرچند با مخالفت و برخورد گروههاي چپ و گرایشهای دیگر و عراقيها همراه بود، ولی با پافشاری و استقامت و پایداری بيشتر اسرا صورت گرفت.
نیز نگاه کنید به نماز
برپايي تشكيلات مخفي در اردوگاهها و برنامهريزي مديران و رهبران در پيريزي نظامهاي آموزشي، فرهنگي، اجتماعي، مذهبي و امنيتي در كاهش تفاوتها و درگيريهاي قومي، مذهبي و سياسي مؤثر بود. پایههای این انسجام و نظم و انضباط با مدیریت حاجآقا ابوترابیفرد و در پی تبعیدهای مکرر به اردوگاههای مختلف، و شخصیت کاريزماتیک و شأن و جایگاه شاخص او در بین اسرا طراحی و به اجرا درآمده بود طوریکه اردوگاه با بهکارگیری افراد تحصیلکردة علمی و مذهبی به دانشگاه کسب علوم دینی و علمی و آموزشی تبدیل شده بود. همة افراد ملزم به رعایت نظم و انضباط بودند، به هم احترام میگذاشتند، در آسایش بودند و دغدغهشان تنها دشمن بعثی بود. هرکس مسئولیت روزانهاش تعریف شده بود، بعد از آزادباش یا به کلاس درس یا به کلاس ورزش یا به کارهای شخصیاش میپرداخت و وقتی برای تلف کردن نداشت. اسرا یاد گرفته بودند که هرگونه تأخیر در یادگیری، آنها را از رقبایشان باز خواهد داشت. هرکس چیزی میآموخت و به مرحلة بالاتری میرسید، موظف به آموزش آن به دیگران بود و این تعهد اخلاقی بسیار بارز بود. کلیة مراسمهای دینی، اعیاد ملی و مذهبی، مسابقات علمي و ورزشی در طول سال بهطور منظم برگزار و برگزیدگان در مسابقات معرفی میشدند. افراد اردوگاه با وجود رادیو، به اخبار روز دنیا دسترسی داشتند. حاجآقا ابوترابی برای جاذبه و نه دافعه اهمیت بسیاری قائل بود و این جاذبه طیف وسیعی از خردهفرهنگها را در زیر چتری واحد قرار داده بود، بهطوریکه افراد خاص با گرایشهای دینی و سیاسی مختلف بهراحتی از همه امکانات اردوگاه بهره برده و خود را در برابر وقایع و خطرات اردوگاه مسئول میدانستند[۲]
كتابشناسي
نویسنده مقاله :داود گودرزی
- ↑ وزارت آموزش و پرورش ،سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی - معاونت فن آوری ارتباطات و اطلاعات آموزشی(1382).دانشنامه رشد .بازیابی از https://www.roshd.ir/
- ↑ امانیزاده، علياصغر (1382). بررسی وضعیت اسرای ايراني در اردوگاههاي عراق. تهران: سروش.