اگر می شد به بادبادک ها طناب بست
برداشتی آزاد از خاطرات دوران نوجوانی «سیدآزادگان» سید علی اکبر ابوترابی فرد است.
فراداده کتاب
نویسنده: زهره علیعسگری
ناشر: پیام آزادگان
سال نشر: 1397
تعداد صفحات: 60
شابک: 9786008220244
نوع ماده: کتاب(داستانی نوجوان)
معرفی کتاب
اگر میشد به بادبادکها طناب بست» برداشتی آزاد از خاطرات دوران نوجوانی «سیدآزادگان» سید علی اکبر ابوترابی فرد است که توسط «زهره علیعسگری» به نگارش درآمده است.سید علی اکبر ابوترابی فرد دوره دبیرستان را در مدرسه حکیم نظامی، رشته ریاضی خواند. همان روزها بود که برای رفتن به دبیرستان نیروی هوایی و خلبانشدن مشتاق شده بود. بعد از این که از رفتن به نیروی هوایی منصرف شد، درسش را ادامه داد.
او در تاریخ 26 آذر 1359 به اسارت دشمن بعثی درآمد، رفتار سید علی اکبر ابوترابی فرد در اسارت باعث محبوبیتش در میان اسیران ایرانی شده بود. رفتارش حتی با عراقیها آنقدر خوب بود که بعد از مدتی کمی بین آنها هم مورد احترام قرار گرفت. اسیران، او را هدیه خدا میدانستند.
گزیدهای از محتوای کتاب
علیاکبر و یدالله، از خانه تا بازارچه را یک نفس دویدند. وسط بازارچه، جلوی مسجد جامع غوغا بود. بچهها جمع شده بودند و با انگشت، گنبد مسجد را به هم نشان میدادند. معلوم نبود یک بادبادک بزرگ از دستِ کی دررفته و نخش گیر کرده به تیزی یکی از کاشیهای گنبد. بادبادک بدجوری توی هوا کله میزد.
علیاکبر و یدالله، نفسزنان رسیدند و خودشان را انداختند توی جمع بچهها. یدالله بادبادک را نگاه کرد و با صدای نازکش داد زد:
- علی! اگه همینطور کله بزنه، پاره میشهها!
علیاکبر هم دست به کمر، سرش را بالا گرفته بود و بادبادک را نگاه میکرد.
- اگه پاره بشه که بدبختیم ... .[۱]