اردوگاه تکریت 11
یکی از اردوگاههای نگهداری اسرای ایرانی در عراق.
مقدمه
اردوگاه 11 تکریت، قدیمیترین اردوگاه مفقودین بین اردوگاههای ایرانی بود که اسرای عملیات کربلای 4 و 5 (دیماه 1365) و تعداد زیادی اسرای دیگرِ جنگ، تا شهریور 1369 قریب به 45 ماه بهطور مخفیانه و به دور از دسترس مأموران صلیب سرخ جهانی در آن نگهداری میشدند.
وضعیت ظاهری
این اردوگاه از دو قسمت جدا از هم تشکیل میشد:
1. ساختمان اصلی
متشکل از 4 بند، هر بند شامل سه یا چهار آسایشگاه، مجموعاً 14 آسایشگاه مستطیلشکل با ابعاد تقریبی 5 متر عرض و 18 متر طول. در هر آسایشگاه، بهطور متوسط تعداد 120 اسیر نگهداری میشد که این تعداد در مواقعی تا 150 نفر نیز افزایش مییافت. کف آسایشگاهها سیمانی بود و هرکدام 5 پنجرة رو به حیاط داشت. در هر آسایشگاه 10 مهتابی قرار داشت که بهخاطر نگرانی نگهبانها، در طول شب، روشن نگاه داشته میشدند.هر دو بند روبهرو به هم دارای یک حیاط مشترک بودند و سرویسهای مشترکی نیز داشتند. تا اواخر دورة اسارت، بندها بهنوبت و در ساعات جداگانه، حق هواخوری داشتند و ارتباط بین بندها ممنوع بود. بههمینعلت ساعات هواخوری و استفاده از سرویسها، در طول 4 سال با محدودیتهای شدید و شکنجهآوری همراه بوده است. آشپزخانه، بهداری و زندان انفرادی در وسط اردوگاه و بین بندهای 2 و 3 قرار داشت. اطراف اردوگاه با لایههای متعدد سیمخاردارهای رشتهای، حلقوی و برقدار به ضخامت 15 تا 20 متر پوشانده شده بود و 16 دکل دیدبانی بیرون از فضای اردوگاه عهدهدار نگهبانی از اردوگاه بودند.
2. قلعه یا ملحق
ساختمان مربعیشکلی که بعدها به اردوگاه اضافه شد و از تعدادی اتاق با ابعاد متفاوت بین 6 تا 20 متر تشکیل میشد و به همین نسبت، تعداد متفاوتی اسیر در آنها جا داده میشد. ظرفیت ملحق حدود 300 تا 400 اسیر بود که گاه تا 700 اسیر در آن جای میدادند.
ملحق موقت اردوگاه
بندهای 5 و 6 بهصورت یکی از ملحقهای اردوگاه 11 در نزدیکی ساختمان اصلی با ظرفیت 660 نفر برای مدتی راهاندازی و اسرای مفقود جدیدی در آن، جا داده شدند، که بهعلت نبود آب و مشکلات متعدد دیگر، بعدها جمعآوری و افراد آن به یکی از دو قسمت اصلی منتقل شدند.
گاهشمار و ترکیب اسرا
از تعداد كل اسرای مستقر در اردوگاه 11 آمارهای متفاوتی ذكر شده است، ولی بنا به گزارش صلیب سرخ جهانی، در هنگام تبادل، 2748 اسیر ساکن اردوگاه بودهاند[۱] که البته با توجه به انتقال برخی اسرا، پیش از تبادل به سایر اردوگاهها، آمار واقعی این اردوگاه قطعاً بیش از این عدد بوده است.قدیمیترین اسرای اردوگاه، اسیران عملیات کربلای 4 (450 نفر)، کربلای 5 (200 نفر)، و کربلای 6 (200 نفر) بودهاند؛ همچنین اسرای عملیات والفجر 10، بیتالمقدس 6 و سایر عملیات، بهعلاوه نیروهای شناسایی دستگیرشده و برخی افسران ارتش و خلبانان، و نیروهای اسیرشده در منطقة فاو و زبیدات (مربوط به روزهای پایانی جنگ و پس از اعلام آتشبس) ترکیب اصلی اردوگاه را تشکیل میدادند. ابوطالب ناهیدی از اسرای این اردوگاه ضمن بیان آمار پیشگفته معتقد است: «اردوگاه با جمعیتی تقریباً مساوی از نیروهای داوطلب مردمی (بسیجی) و ارتشی تشکیل شده بود.»[۲]
امکانات اردوگاه
با توجه به اینکه این اردوگاه به دور از دسترس نمایندگان صلیب سرخ جهانی قرار داشت، فاقد هرگونه امکانات ورزشی، تفریحی، کتابخانهای، کارگاهی و آموزشی بود. همة ملزوماتی که در طول چهار سال در اختیار اسرا قرار گرفته، عبارت بود از: دو دست لباس، دو عدد پتو، دو سری لباس زیر، یک عدد پلیور زمستانی، لیوان، قاشق، دمپایی و کفش از هرکدام یک جفت.اسرا مجبور بودند با وصله کردن مرتب لباسها و صرفهجویی شدید در امکانات زندگی، دوران اسارت را سپری كنند.
بهداری اردوگاه
بهداری از سال سوم تأسیس شد، بهجز درمانهای سرپایی و ابتدایی، امکانات لازم را نداشت و سهمیة اعزام به بیمارستان بسیار محدود بوده است. بههمینعلت، آمار مرگ ناشی از بیماریهای سادهای نظیر اسهال خونی و سل، در طول اسارت بالا بوده است.
آشپزخانة اردوگاه
آشپزخانه بهوسیلة اسرا اداره میشد، با نصف جیرة رسمی سربازان عراقی ازلحاظ مواد اولیه پختوپز، غذا را برای اسرا طبخ میكرد. اسرا در طول اسارت، با مشکل گرسنگی مفرط ایام را سپری میکردند.
افراد شاخص با توجه به نبود اطلاعات دقیق از تعداد اسرا و فقدان نظارت، نصب مسئولان آسایشگاهها و بندها، معمولاً ازسوی عراقیها و از بین افراد مورد اعتماد آنها صورت میگرفت؛ گرچه با گذشت زمان و ناتوانی این افراد در اداره، ناگزیر به مسئولان مورد قبول اسرا روی آوردند. باوجوداین، نیروهای واقعی و مؤثر در اردوگاه، کمتر مسئولیتهای رسمی را برعهده میگرفتند حضور اسرای مفقود قدیمی از عملیاتهای آفندی ایران و تعداد زیاد نیروهای باسابقه و مسئول جبهه در ردههای گروهان، گردان، تیپ و قرارگاه، اردوگاهی یکپارچه و متحد را به وجود آورده بود که کمتر متکی به افراد خاص و مسئولیتهای اردوگاهی بود. ازطرفی، جدا بودن کامل قسمتهای مختلف اردوگاه و عدم امکان تماس بین آنها هرگونه مدیریت کلان اردوگاهی را غیرممکن میساخت.
وقایع مهم
عبدالحسین جلالوند از اسرای شاخص اردوگاه اظهار میکند: «اردوگاه مفقودین، با توجه به شرایط خاص خود، هر روزه با حوادث غیرقابل پیشبینی و توأم با اعتراضات و تنبیهات دستهجمعی مواجه بود. بههمینعلت، تعداد شهدای اردوگاه بیش از 25 تا 30 شهید در مدت کمتر از 4 سال بوده است.»[۳] محمدرضا رضایی، علیاکبر قاسمی، علیاکبر آلوستانی مفرد، کوروش قاسمی، مهدی احسانیان، قائدی، مرتضی عبداللهی، صدرالدین و حسین پیراینده ازجمله شهدای اردوگاه بودند که در حوادث روزانه بهوسیله نگهبانها و در برابر سایر اسرا، غالباً بهواسطة شکنجه شهید شدند. وقایع مهم و قابل ذکر اردوگاه به شرح زیر است:
1. شکنجه وحشیانة اسرا با ورود به ماه محرم از ترس برپایی مراسم عزاداری که منجر به شهادت تعدادی شد؛ البته این مراسم در نهایت ازسوی اسرا برگزار میشد. شهید محمد رضایی و شهید علیاکبر قاسمی ازجمله شهدایی بودند که در آستانة ماه محرم به شهادت رسیدند.
2. ساعات بسیار کم هواخوری و دستشویی رفتن در طول اسارت که گاه به یکساعت در شبانهروز تقلیل یافته و باعث بروز بیماریهای متعدد گوارشی در بین اسرا شده بود.
3. درگیری اسرا با منافقین در پی تبلیغات آنها برای جذب نیرو از میان اسرا که به زخمی شدن منافقین و جاسوسها و شکنجه چندین روزة اسرا و قطع زمان هواخوری و محدودیت دستشویی رفتن و قطع چند روزة غذا در اردوگاه منجر شد.
4. عزاداری دستهجمعی اسرا در پی رحلت امام خمینی در نیمة خرداد 1368 که منجر به درگیریهای بعدی با نگهبانها و شکنجه و تبعید بسیاری از فعالان شناساییشده اردوگاه به قلعه و سپس اردوگاه 18 شد. در عزاداری اسرا نكتهای تعجب بعثیها را برانگیخته بود؛ آنها، که لباس تیرة خنکی نداشتند، در گرمای شدید عراق لباس تیرة پشمی به تن کردند و به عزاداری پرداختند.
5. مرحوم مهندس اسدالله خالدی به همراه چند نفر از اسرا ازجمله رضا رحیمی و مرحوم امیر عسگری به دستور عراقیها مبادرت به ساخت حوضی در وسط اردوگاه کردند. حوض را طوری طراحی کردند که بخشی از آن بهصورت دو گلبرگ بود. یکی از گلبرگها را سمت قبله و دیگری را بهسمت ایران نصب کرده بودند و تعداد کمی از اسرا از این موضوع مطلع بودند.
سرانجام اردوگاه
این اردوگاه، که از 5/12/1365 با انتقال اسرای عملیات کربلای 4 و 5 با کمترین امکانات نگهداری آغاز به فعالیت كرده بود، با وجود سختگیریهای متمادی و روزانة نظامیان عراقی، به اتحاد و انسجام چشمگیری بین اسرا دست یافت.عراقیها با وجود فشارهای بیشتر و تبعید و زندانی كردن نیروهای مؤثر، تنها با اتحاد بیشتر اسرا و شورشهای شدیدتر مواجه میشدند.در این اردوگاه، نیروهای داوطلب بسیجی و سربازان و افسران ارتش و پاسداران، بهعلاوه روحانیون اسیرشده موفق شدند سازماندهی پیچیده و مناسبی پدید آوردند و با وجود شناسایی و ثبت نشدن همة اسرا، عراق را از دستیابی به هدفش، که فشار مضاعف به آنها و مسئولان ایرانی و خانوادههای آنها بود، ناموفق بگذارند.همة اسرای اردوگاه 11 تکریت، بهجز تعداد معدودی، در روزهای 5، 6 و 7 شهریور 1369 تبادل شدند[۴] و افراد باقیمانده نیز در تاریخ 30/8/1369، به دنبال مذاکرات مسئولان ایرانی و عراقی، آزاد شدند.
پیکر شهدای اردوگاه، که در طول جنگ و نگهداری اسرا به ایران تحویل داده نشده بود، سرانجام با سقوط رژیم بعث عراق، شناسایی و همگی به کشور بازگشت داده شدند.
کتابشناسی
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان،ص.236.
- ↑ سایت جامع آزادگان؛ معرفی اجمالی اردوگاه 11.مصاحبه 1 بهمن 1395. بازیابی از http://www.iran-pw.com/?p=14251
- ↑ سایت جامع آزادگان؛ معرفی اجمالی اردوگاه 11.مصاحبه 10 بهمن 1395. بازیابی از http://www.iran-pw.com/?p=14251
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان،ص.238.
برای مطالعه بیشتر
بنافی، محراب (1395). از شلمچه تا تکریت عراق. بوشهر: موعود اسلام.
چلداوی، احمد (1392). یازده. خاطرات احمد چلداوی از زندان مخفی تکریت 11 صدام. قم: دفتر نشر معارف.
غریبآبادی، سارا (1391). 1322 روز اسارت، بخشی از خاطرات آزاده سرافراز محمدعلی حبیباللهی. گرگان: مقسم.
فرهادی سواد رودباری، بهرامعلی (1383). 1271 روز اسارت. تهران: نشر شاهد.
مصطفوی، هوشنگ (1390). از دربندیخان تا تکریت، خاطرههای دوران اسارت. شهرکرد: نیوشه.
یاحسینی، سیدقاسم (1392). مسافر مینیبوس سرخ، خاطرات شفاهی یوسف بختیاری. بوشهر: دریانورد.
یکتایی لنگرودی، اسماعیل (1370). بازداشتگاه تکریت 11. تهران: حوزه هنری.
نویسنده مقاله رحیم قمیشی