اردوگاه تکریت 14

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۸ توسط M-jafari (بحث | مشارکت‌ها)

یكی از اردوگاه‌های نگه‌داری اسرای ایرانی در عراق.

مقدمه

اردوگاه 14 تکریت به‌سبب قرار گرفتن در منطقه‌ای بدآب‌وهوا و خشک، متروکه بودن و عدم آمادگی عراقی‌ها، وضعیت بسیار بدی داشت. در کنار این عوامل مخفی بودن هویت اسرای این اردوگاه‌ها مشکلی مضاعف بود و اسرا هیچ‌گونه حق قانونی نداشتند. «عراقی‌ها به‌دلایلی از ثبت‌نام اسرا در تکریت 14 به‌وسیلۀ نیروهای صلیب سرخ جلوگیری کردند. به‌سبب نامشخص بودن وضعیت اسارت، این نیروها از حقوق اولیه زیستی و متعارف جنگی محروم بودند.» [۱]

وضعیت ظاهری

اردوگاه 14 تکریت از چهار قاطع تشکیل شده بود و در هر قاطع نیز سه آسایشگاه وجود داشت. در سال دوم، یک آسایشگاه دیگر در قاطع 3 ساخته شد که درنهایت تعداد آسایشگاه‌ها به سیزده عدد رسید. دورتادور اردوگاه با سیم‌خاردارهایی به ارتفاع 2 الی 5/3 متر و به عرض حدود 10 متر محصور شده بود. مشخصه اردوگاه تعداد زیاد افراد داخل آسایشگاه‌ها بود. در ابتدا، در هر آسایشگاه حدود 150 نفر ساکن بودند که پس از ساخت آسایشگاه جدید و انتقال افراد به این آسایشگاه، تعداد نفرات هر آسایشگاه به عدد تقریبی 140 نفر رسید.

    آسایشگاه‌ها به‌صورت شمالی- جنوبی قرار گرفته بودند و ابعادی به طول 40، عرض 6 و ارتفاع 4 متر داشتند. در قسمت دیوار شرقی هر آسایشگاه 4 پنجره تعبیه شده و هر آسایشگاه دارای 3 هواکش بود. کف آسایشگاه‌ها از سیمان و دیوارها از بلوک‌های سیمانی ساخته شده بود. در مقابل هر آسایشگاه قسمت کوچکی از زمین محوطۀ اردوگاه برای سبزی‌کاری به آن آسایشگاه اختصاص داده شده بود. دورتادور آسایشگاه سایه‌بانی به عرضِ 2 متر قرار داشت. وضعیت بهداشت اردوگاه هم مطلوب نبود. هر دو قاطع دارای یک حمام مشترک بودند. «در اردوگاه 14 تکریت جمعاً ده توالت وجود داشت. ساختمانی برای حمام ساخته نشده بود و استحمام افراد به دو شکل صورت می‌پذیرفت:

1. در حیاط اردوگاه حوضچه‌ای تعبیه شده بود و از لولۀ تأمین‌کنندۀ آب شهر، که از محوطۀ اردوگاه می‌گذشت، انشعابی گرفته و به این حوضچه آورده شده بود. افراد با 3 پیت (10 کیلویی) در حدود 10 دقیقه فرصت داشتند حمام کنند. استحمام نوبتی و هر هفت روز بود.

2. در پشت هر آسایشگاه منبع آبی قرار داده شده بود و هر آسایشگاه نیز دارای انشعابی از آب شهر بود که فقط شب‌ها از ساعت 12 تا 5 صبح جریان داشت. با استفاده از این انشعاب افراد منبع را پر می‌کردند و از آب این منبع برای شرب، استحمام (شب‌ها در داخل آسایشگاه) و شستن ظروف و لباس و.. استفاده می‌کردند.»[۱]

گاه‌شمار و ترکیب اسرا

اردوگاه 14 در 1367 تأسیس شد. اسرای این اردوگاه در اواخر بهار 1367 به اسارت نیروهای عراقی درآمده بودند و عمدتاً شامل نیروهای لشکر 58 ذوالفقار، 77 خراسان، 88 زاهدان، تیپ 23 نوهد و 44 سراب می‌شدند. این افراد در مناطقی همچون سومار به اسارت نیروهای عراقی درآمده بودند. حین انتقال از خط مقدم ده روز یا اندکی بیشتر در اردوگاه 18 بعقوبه اسکان موقت داده شدند که چندین نفر از اسرای مجروح و بیمار در اردوگاه 18 بعقوبه مظلومانه به شهادت رسیدند و اسرا پس از چندین روز به اردوگاه 14 تکریت منتقل شدند. به‌سبب اینکه اسرای این اردوگاه عمدتاً نظامی و یک‌دست بودند، اسرای شخصی یا افراد غیرنظامی مرزی در میانشان نبود و بیشتر افراد ثابت بودند و نیز کوتاه بودن مدت اسارت، در طول اسارت جابه‌جایی كمتری در اردوگاه صورت گرفت. یک‌بار عراقی‌ها حدود 150 نفر از اسرا را به اردوگاه بعقوبه منتقل كردند و در عوض 70 نفر را از تکریت ،اردوگاه 5 ( اردگاه 5 تکریت ) به این اردوگاه انتقال دادند.

امکانات اردوگاه

اردوگاه 14 تکریت در منطقۀ بزرگ نظامی قرار داشته و در ابتدا دارای حصار و محوطۀ مشخصی نبود و امکان فرار اسرای ایرانی از آن وجود داشت. ساختمان‌ها با عجله برای اسکان اسرا آماده شده بود؛ به‌همین‌علت، در ابتدای اسارت، اسرا با وضعیت سختی مواجه شدند. یک وعده غذا با یک ساعت آزادباش در روزهای اول برقرار بود و اسرایی که به این اردوگاه منتقل شده بودند، در ماه اول ورود، حق خروج از آسایشگاه را نداشتند. در این اردوگاه افراد از حقوق اولیه مانند زنده ماندن و ثبت‌نام محروم بودند و به‌همین‌سبب بعثی‌ها به‌دلخواه خود با اسرا رفتار می‌کردند و علاوه‌بر شکنجه و آزار، شهادت مظلومانۀ چندین اسیر ایرانی روایت شده است: «سه نفر از همرزمان و هم‌سنگرانمان [صفرعلی اهل بروجن، محمودی اهل مازندران، درجه‌داری از توابع بوشهر] به‌علّت گرسنگی و تشنگی و نبود فضای سالم با وضعی اسفبار به شهادت رسیدند. دوستم رجب همتی معروف به رشتی گفت که من خودم 2 نفر از شهدای مظلوم اسارت را پشت آشپزخانه، در صد متری آسایشگاه دفن کردم.»[۲] پس از گذشت یک ماه، به اسرا اجازه داده شد که از آسایشگاه خارج شوند. ساعت آزادباش در ابتدا بسیار کم بود، اما با تکمیل حصارهای امنیتی و استقرار نگهبان‌ها در اطراف اردوگاه، شرایط بهتر شد و ساعات آزادباش به‌مرور افزایش یافت و تا 7 ساعت رسید. همچنین بعد از گذشت یک ماه به هر اسیر یک عدد زیرپیراهن، یک شورت و یک پتو داده شد. دو ماه بعد نیز یک دست لباس آبی یکسره و یک پتو و در اوایل زمستان یک عدد پتوی دیگر، یک پولیور و یک زیرپوش زمستانی داده شد.

    به‌سبب عدم بهداشت، بیماری اسهال خونی و گال خیلی شایع بوده که با مسئولیت حمید زکریا جایی برای اتاق جرب درنظر گرفته می‌شود: «گوشۀ راست اتاق جرب چند دوش حمام قرار داشت. بچه‌های مریض می‌توانستند روزی دو سه مرتبه دوش آب گرم بگیرند و آنجا استراحت کنند.»[۳] به‌سبب تغذیه نامناسب و کف نامناسب آسایشگاه و ناکافی بودن پتو، کم‌خونی و کلیه‌درد نیز خیلی شایع بوده است.در سال آخر با ابتکار اسرا و موافقت فرمانده اردوگاه و پولی که اسرا جمع‌آوری كرده بودند، تنوری داخل اردوگاه بین قاطع 3 و 4 برای مدت نُه ماه دایر می‌شود. آرد موردنیاز نیز به‌وسیله اسرا خریداری می‌شود که حاصل آن روزی یک عدد نان لواش (کوچک) برای هریک از اسرا بود. محمود ملکی و علی بندر از اسرای مشغول در نانوایی بوده‌اند.

وقایع مهم

1. یکی از اسرا به‌ نام بهروز سلیمی در مرداد 1367 درحالی‌که لباس‌هایش را دور دستش پیچیده بود، موفق شد سیم‌خاردارهای محوطه را از هم باز و فرار کند. ‌روز بعد، کشاورزی عراقی او را سمت کوه‌های اطراف دستگیر کرد و به اردوگاه برگرداند. بهروز سلیمی مدتی در یک اتاق زندانی شد و شدیداً زیر شکنجه دشمن قرار گرفت. به دنبال این اتفاق سخت‌گیری و ضرب‌وشتم اسرا افزایش یافت.

2. در آبان 1368، یکی از اسرای گنبدی، که برای نظافت بیرون رفته بود، ماسوره‌ای پیدا کرد. ماسوره در نارنجک و مین موجب انفجار می‌شود. ازآنجا‌که اسرا با استفاده از ابزارْ صنایع‌دستی درست می‌کردند، این اسیر نیز برای ساخت چیزی مانند انگشتر شروع به سائیدن ماسوره کرد و باعث انفجار آن شد. در این حادثه چشم و دست او به‌سختی مجروح شد و بقیه اسرا نیز شکنجه شدند.

3. از دیگر اتفاق‌های مهم در این اردوگاه پیدا کردن شاه‌لوله آب بود. حسن وطن‌خواه معروف به حسن ‌بوری (بوری به معنای لوله) حین کندن فاضلاب در محوطه اردوگاه، متوجه شاه‌لوله آب شد. ازآن‌پس آب لوله‌کشی به اردوگاه آمد.

سرانجام اردوگاه

براساس گزارش کمیتۀ بین‌المللی صلیب سرخ در زمان آزادی اسرای ایرانی در 1369، تعداد 1650 اسیر ایرانی در این اردوگاه ثبت‌نام می‌شوند و اردوگاه با آزادی اسرا در 1369 منحل می‌شود.

کتاب‌شناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان،ص.248.
  2. سنچولی پردل، محسن (1390). 133 نفر. خاطرات شریف صابری، چ دوم، تهران: سوره مهر،ص.93-94.
  3. بیات‌تبار، مریم (1392). پشت تپه‌های ماهور. خاطرات فتاح کریمی، قم: هدی،ص.95.

برای مطالعه بیشتر

سالمی‌نژاد، عبدالرّضا (1389). دانستنی‌های آزادگان. چ دوّم، تهران: پیام آزادگان.

http://dehnamaki.com

عسگر حسن‌پور