اسیر و اسارت از منظر حقوق اسلامی

از ویکی آزادگان

دین اسلام و مسئله اسارت

در دین اسلام برای جنگ و اسیران جنگی قواعد و حقوق معینی در نظر گرفته شده است. قواعد بشردوستانه‌ای که در اسلام مدنظر قرار گرفته، ابتدا مربوط به تفکیک افراد غیرنظامی از افراد نظامی است و پیرو آن حمایت از افراد خاص همچون زنان، کودکان و افراد سال‌خورده و سایر افراد خاص دیگر است. قرآن به‌عنوان کلام خدا درخصوص حقوق غیرنظامیان دارای آیاتی است که ذیلاً به آنها اشاره می‌شود:

در آیۀ 190 سورۀ مبارکۀ بقره آمده است:

«در راه خدا با کسانی که با شما می‌جنگند نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید که خدا تجاوزکنندگان را دوست نمی‌دارد.»

قرآن کریم در این آیه دستور مقاتله و مبارزه با کسانی که دست به اسلحه برده و با مسلمانان وارد جنگ شده‌اند را صادر کرده و به آنها اجازه داده است برای خاموش ساختن دشمنان دست به اسلحه ببرند و از هرگونه وسایل دفاعی استفاده کنند. در این آیه به سه نکتۀ اساسی اشاره شده است که منطق اسلام را در مورد جنگ کاملاً روشن می‌سازد.

1-با جمله "در راه خدا نبرد کنید" هدف اصلی جنگ‌های اسلامی را روشن می‌سازد که جنگ برای به‌دست آوردن غنایم و تصرف و اشغال سرزمین‌های دیگران همه از نظر اسلام محکوم است و تنها اسلحه‌به‌دست‌گرفتن و به‌جهادپرداختن در صورتی صحیح است که در راه خدا و گسترش قوانین الهی یعنی حق و عدالت و توحید و ریشه‌کن کردن ظلم و ستم و فساد و انحراف می‌باشد.

2-مورد اینکه با چه کسی باید جنگید جمله "کسانی که با شما می‌جنگند" صراحت دارد که تا طرف مقابل دست به اسلحه نبرده و به مبارزه نپرداخته است، مسلمانان نباید پیش‌دستی کنند. ضمناً از این آیه استفاده می‌شود که هرگز غیرنظامیان مخصوصاً زنان، کودکان و پیران زمین‌گیر نباید مورد حمله واقع شوند، زیرا آنها به‌مقابله برنخاسته‌اند و بنابراین مصونیت دارند.

3-ابعاد جنگ نیز با جمله "از حد تجاوز نکنید" مشخص شده است. زیرا جنگ در اسلام برای خداست و در راه خدا نباید هیچ تعدی و تجاوزی صورت گیرد و لذا اسلام، برخلاف جنگ‌های عصر ما، رعایت اصول اخلاقی فراوانی در جنگ توصیه می‌کند. مثلاً افرادی را که سلاح بر زمین گذاشته‌اند و کسانی که توانایی جنگیدن را از دست داده و یا اصولاً قدرت بر جنگیدن ندارند، مانند پیرمردان و زنان و کودکان، نباید مورد تعدی قرار بگیرند. در اسلام همواره بر این اصل تأکید شده است که جنگ‌ها، نظام‌ها را رودرروی یکدیگر قرار می‌دهد و نه مردم را. بنابراین تا آنجا که ضروریات نظامی ممکن می‌سازد افراد باید از تعرض مصون باشند[۱]و این به معنای مصونیت افرادی است که در نبرد شرکت نمی‌جویند همانند زنان و کودکان. اما به محض اینکه همین افراد دارای مصونیت در جنگ شرکت کنند، به هدف نظامی تبدیل می‌شوند. در جنگ‌های زمان پیامبر(ص) و صحابه پس‌از اینکه دشمن شکست می‌خورد، همه افراد آن شهر یا مکان به اسارت گرفته می‌شدند و از امتیاز اسیر جنگی برخوردار می‌شدند. برای مثال می‌توان به اقدامات رسول خدا(ص) درخصوص زنانی اشاره کرد که اسیر شده و مطابق قوانین جنگ آن زمان می‌بایست ‌به‌عنوان کنیز در اختیار نیروهای فاتح قرار می‌گرفتند، ولی پیامبر(ص) زمینه آزادی آنان را فراهم نمود. این امر نشان‌دهنده توجه ویژه آن حضرت به زنان بوده است، آن‌هم در عصری که هیچ قانونی درباره جنگ و حقوق انسان‌ها وجود نداشت.[۲] درواقع حتی افرادی که در نبرد مشارکت مستقیم نداشتند، به اسارت گرفته می‌شدند و پیامبر با عطوفت نسبت به آنها برخورد می‌کرد.

ازنظر اسلام اسیران جنگی به دو دسته تقسیم می‌شوند. گروه اول نظامیان و کسانی هستند که در جنگ مشارکت فعال داشتند و گروه دوم غیرنظامیان‌اند که در جنگ شرکت نمی‌کردند یا توسط دشمن برای پوشش مورد استفاده قرار نمی‌گرفتند. گروه دوم از تعرض و مجازات در امان بودند. اسلام درباره کسانی از دسته اول که در جنگ تسلیم، زخمی‌ یا اسیر می‌شوند معتقد است ازآن‌جایی‌که از جانب آنان خطری متصور نیست، نباید اعدام شوند یا مورد شکنجه قرارگیرند. این اصل توسط حقوق‌دانان اسلام از مفهوم مخالف آیه 191 سوره بقره استنباط شده است که می‌فرماید:

«اگرکسانی که با شما جنگ خواهند کرد به شما حمله کنند آنان را بکشید».

بنابراین قتل اسیران جنگی مجاز نیست، چراکه پس‌از اسیرشدن دیگر نمی‌جنگند و با خلع سلاح آنان پیکار پایان می‌پذیرد.[۳] با وجود آیاتی ازاین‌دست در قرآن، بین فرق اسلامی درمورد نحوه رفتار با اسیران جنگی اختلاف‌نظرهایی وجود دارد. بنابراین وجوه مشترک این دیدگاه‌ها را تحت‌عنوان چارچوب کلی معتقدات اسلامی درارتباط با نحوه رفتار با اسیران جنگی به‌صورت زیر طبقه‌بندی می‌کنیم:

1-هرگاه سپاهیان دشمن در حین جنگ دستگیر شوند و درخواست امان نمایند، مصون از هرگونه تعرض خواهند بود.

2-هرگاه سپاهیان دشمن در حین جنگ دستگیر شوند، اسیر جنگی هستند و نمی‌توان حکم قتل آنان را صادرکرد.

در مورد طرز رفتار با اسیران جنگی نیز حقوق و فقه سیاسی اسلام احکامی را وضع کرده است که برمبنای آنها با اسیر، از آغاز اسارت تا پایان، براساس اصول و کرامت انسانی برخورد می‌شود. یکی از محققان در این زمینه می‌نویسد: «رهنمود حقوق اسلامی در زمینه طرز رفتار با اسیران جنگی، متضمن احکامی است که مفاد حقوق و عرف بین‌المللی مدرن هرگز به پای آن نمی‌رسد.»[۴] در حقوق اسلامی با توجه به آیات و احادیث به‌نظر می‌رسد نحوه برخورد با اسیران دارای ضوابط خاصی است. برای مثال، پیامبر اکرم(ص) همواره از شکنجه دادن بیزاری می‌جستند و بر خوش‌رفتاری با اسیران تأکید داشتند. از ایشان نقل شده است که

«خدای تعالی کسانی را که مردم را در این دنیا شکنجه می‌دهند، عذاب خواهد کرد.»[۵]

اما درخصوص بستن اسیران، بخش اول آیه 4 سوره محمد‌(ص) این امر را کاملاً مجاز می‌کند:

«و زمانی که کاملاً بر مشرکان غلبه کردید، اسیران را محکم ببندید..»[۶]

البته این آیه به بستن اسیران در میدان نبرد اشاره دارد و نه در محل نگهداری آنها،[۷] زیرا ادامه آیه یادشده بر آزادی اسیران با اخذ فدیه یا بدون آن اشاره می‌کند.[۸]

در اسلام فرد اسیرشده در اختیار رزمنده‌ای که او را اسیر گرفته است، قرار ندارد و اصل اولیه در تعیین وضعیت یک اسیر جنگی این است که امام مسئول حفظ سلامت و امنیت او است. مکاتب فقهی در این موضوع که طرف اسیرکننده در صورت کشتن اسیر جنگی خود باید پاسخ‌گو و مسئول باشد اتفاق‌نظر دارند. اما درباره میزان و نوع کیفر اختلاف رأی وجود دارد.[۹]

در اسلام بر فراهم کردن غذا و پوشاک برای اسیران تأکید شده است. خداوند اهل‌بیت پیامبر را در آیه 9 سوره انسان به این دلیل مدح کرده است که غذای خویش را درحالی‌که روزه‌دار بودند به مسکین و اسیر دادند، درصورتی‌که خود بیش از آنها به آن نیاز داشتند.

" ما شما را به‌خاطر خدا اطعام می‌کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم" [۱۰]

درخصوص رعایت حقوق و احترام به اسیران جنگی نقل‌قول‌های زیادی وجود دارد. برای مثال مسلمانان در جنگ بدر بسیار به اسیران احترام می‌گذاشتند و حتی به آنها رطب و نان تازه می‌دادند. فرد به نام ابوعزیز‌بن‌عمیر که در همین جنگ اسیر شده بود، می‌گوید:

«وقتی از بدر مرا به‌سوی مدینه می‌آوردند همراه گروهی از انصار بودم. چون به غذا می‌نشستند نان را به من می‌دادند و خودشان خرما می‌خوردند. (ارزش نان به‌دلیل کمبود گندم در مدینه برای مسلمانان در آن زمان بیشتر بود.) و این به‌سبب سفارشی بود که پیامبر(ص) در مورد اسیران کرده بود».[۱۱]

درباره کیفیت و کمیت غذا نیز برخی معتقدند به اندازه کفایت باید به اسیر غذا داد و حداقل به اندازه غذایی باشد که خود رزمنده‌های اسیرگیرنده می‌خورند.[۱۲] همچنین در حقوق اسلام مقرر شده است که اگر اسیران به کار گرفته شوند، باید در مقابل پرداخت مزد و اجرت باشد و مسلمانان حق ندارند که دراین‌خصوص به کارگر اسیر خیانت کنند. اسلام با اینکه ملاحظات انسان‌دوستانه را نسبت به تمامی اسیران رعایت می‌کند، اما در دادن حقوق بیشتر یا کمتر به اسیران موقعیت و منزلت اجتماعی آنها را نیز در نظر می‌گیرد. برای مثال نقل شده است زمانی که دختر مقوقس[۱۳] اسیر شد، رسول‌الله(ص) فرمود:

«دختران سلاطین استحقاق توجهی خاص جدا از دیگران را دارند. نسبت به هر انسانی که روزی والامقام بوده و اکنون آن منزلت را از دست داده است، رحیم باشید.»[۱۴]

اسلام اعمال ملاطفت‌های متناسب با موقعیت اسیر را در حقیقت به‌مثابه رعایت حداقل ملاحظات انسانی در حق اسیر به حساب می‌آورد. از حقوق دیگری که در اسلام تأکید شده و باید رعایت شود، حفظ وحدت خانوادگی اسیر است. در اسلام در مواقعی که زن و شوهر به اسارت درمی‌آمدند، زن از شوهر جدا نمی‌شد و اولاد نیز از والدین جدا نمی‌ماند. همچنین فقها اتفاق‌نظر دارند که جدا کردن کودکِ کمتر از هفت سال از مادرش جایز نیست. [۱۵] در حقوق بشردوستانه اسلامی نیز نه‌تنها بر رعایت رفتار انسانی، بلکه بر خوش‌رفتاری و داشتن رفتار برادرانه با اسیران در طول مدت اسارت همواره تأکید شده است. در حقوق اسلامی هم بر موارد پیش‌گفته و هم بر مجاز نبودن شکنجه در هر شرایطی تأکید شده است. انزجار پیامبر از شکنجه در روایات مختلفی نمایان است؛ ازجمله در مسئله سهیل‌بن‌عمروعامری (که خطیبی زبردست بود)، عمربن‌خطاب از رسول خدا(ص) خواست به او اجازه دهد تا دندان‌های سهیل را درآورد تا او دیگر قادر به ایراد خطابه علیه پیامبر(ص) نباشد. پیامبر(ص) در پاسخ فرمود:

«من او را از شکل نخواهم انداخت، زیرا اگر چنان کنم خداوند مرا که رسول اویم از شکل خواهد انداخت».[۱۶]

از این رو، مسلمانان حق ندارند کوچک‌ترین آزار و اذیتی نسبت به اسیران داشته باشند. همچنین اهانت به آنها نیز جایز نیست و باید اخلاق اسلامی رعایت شود.[۱۷]

ازجمله رفتارهای ممنوع در مورد اسیران با پیروی و استناد به سیره پیامبر(ص) و امام‌علی(ع) و نظریات فقهای شیعه عبارت است از:

1. بستن دست و پای محکوم و اسیر در حال احتضار؛

2. زندانی کردن به‌قصد مرگ؛

3. رها کردن او بدون آب و غذا با دست‌وپای‌بسته تا بمیرد؛

4. شکنجه دادن؛

5. آشکارا کشتن او در میان مردم یا مقابل چشم دیگری؛

6. تهدید به قتل؛

7. مصبور کردن یعنی هدف قرار دادن او به‌قصد کشتن در غیر میدان جنگ.

اسیر از دیدگاه قرآن کریم

در قرآن کریم پیرامون اسیر و اسارت آیه‌های زیادی آمده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود. ‌به‌عنوان مثال در آیه 4 سوره محمد آمده است:

«پس چون با کسانی که کفر ورزیده‌اند برخورد کنید، گردن‌ها[یشان] را بزنید و زمانی که کاملا ً بر مشرکان غلبه کردید، اسیران را محکم ببندید و آنگاه اسیران ر ا با اخذ فدیه یا بدون آن آزاد سازید تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد».

همچنین در آیه 67 سوره انفال آمده است:

«پیامبران را نشاید که اسیر گیرند، قبل‌از آنکه به پیروزی دست یابند».

هر دو آیه دارای یک وجه مشترک هستند و آن این است که پیش از پیروزی کامل و غلبه بر دشمن نباید مبادرت به گرفتن اسیر کرد، ولی پس‌از پیروزی کامل، اسیر کردن آغازمی‌شود و می‌توان مطابق با آیه نخست عمل کرد. بنابراین به اسارت درآوردن پیش‌از پیروزی ممنوع است. دلیل این امر نیز روشن است. زیرا تا زمانی که جنگ به پایان نرسیده و پیروزی قطعی نشده است، نیروی سپاه صَرف گرفتن و دستگیری اسیران می‌شود و ممکن است به شکست سپاه بینجامد.

فَاِذا لَقیتُمُ الَّذِینَ کَفَروا فَضَرْبَ الرِّقابِ حتّی اِذا اَثْخَنْتُموُهُمْ فَشُدُّوا الْوَِثاقَ فَاِمّا مَنّاً بَعْدُ وَ اِمّا فِداءً حَتّی تَضَعَ الْحَرْبُ اَوْزارَها ذلِکَ وَ لَوْ یَشاءُاللهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ فَلَنْ یُضِلَّ اَعْمالَهُمْ(محمد، آیه 4)

(شما مؤمنان) چون با کافران روبه‌رو شوید باید آن‌ها را گردن زنید تا آن‌گاه که ازخونریزی بسیار دشمن را ازپای درآورید. پس‌ازآن اسیران جنگ را محکم به بند کشید یا فوراً آن‌ها را آزاد کنید یا فدیه بگیرید تا (درنتیجه جنگ) سختی‌های خود را فروگذارند. این حکم فعلی است و اگر خدا می‌خواست خود از کافران انتقام می‌کشید و همه را بی‌زحمت جنگ شما هلاک می‌کرد ولیکن (این جنگ کفر و ایمان) برای امتحان خلق به یکدیگر است وآنان که در راه خدا کشته شدند، خدا هرگز رنج اعمالشان را ضایع نگرداند.

ما کانَ لِنَبِیٍ اَنْ یَکُونَ لَهُ اَسْریَ حَتّی یُثخِنَ فیِ الاَرْضِ تُریدونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَاللهُ یُریدُ الاخِرَهَ وَ اللهُ عَزیزٌ حَکیمٌ(انفال، آیه 67)

هیچ پیغمبری را روا نباشد که اسیر بگیرد، مگراینکه خون ناپاکان را بریزد. شما متاع ناچیز دنیا را می‌خواهید و خدا برای شما [سرای ابدی و نعمت جاودانی] آخرت را می‌خواهد و خدا مقتدر و کارش همه از روی حکمت است.

یا اَیُّهَا النَّبیُّ قُلْ لِمَنْ فی اَیْدیکُمْ مِنَ الْاَسْری اِنْ یَعْلَمِ اللهُ فی قُلُوبِکُم خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمّا اُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْلَکُمْ واللهُ غَفُورٌ رَحیمٌ(انفال، آیه 70)

ای‌رسول، به اسیرانی که در دست شما (مسلمین) هستند بگو که اگر خدا در دل شما خیر و هدایتی مشاهده کند، درمقابل آنچه از شما گرفته شد، بهتر از آن را عطا می‌کند و ازگناهان شما درمی‌گذرد که خدا آمرزنده گناه و مهربان در حق خلق است.

وَ اَنْزَلَ الَّذِینَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ مِنْ صَیاصیهِم و قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الْرُعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَریقاً(احزاب، آیه 26)

واز اهل کتاب آن گروه را که پشتیبان و کمک مشرکان بودند خدا ازحصار و سنگرهایشان فرود آورد و در دل‌هایشان (از شما مسلمین) ترس افکند تا آنکه گروهی از آنها را به قتل رساندید و گروهی را به اسارت گرفتید.

وَ یُطْعِمونَ اَلْطَّعامَ عَلی حُبِّه مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ اَسِیرًا(انسان، آیه 8)

و بر دوستی خدا به فقیر و اسیر و طفل یتیم طعام می‌دهند.

روش و رفتار پیامبر(ص) درباره اسیران

در فرهنگ و اخلاق اسلامی تأکید فراوانی بر رعایت رأفت و مهربانی، نیکی کردن، عدالت و برابری در‌خصوص تمام انسان‌ها در روی کره خاکی شده است. به‌طوری که مسلمانان موظف‌اند با کسانی که در جبهه نبرد اسیر شده‌اند، رفتاری انسانی و اخلاقی داشته باشند و با آن‌ها به نیکی رفتار کنند و هرگز مجاز به کشتن و یا تعرض، اذیت و آزار و شکنجه آن‌ها نیستند. پیامبر اکرم(ص) با اسیران همچون میهمان رفتار می‌کرد و همیشه اصحاب را سفارش به نیکی و خوش‌رفتاری با اسیران می‌کردند. شیوه عمل پیامبر(ص) درخصوص اسیران جنگی این بود که یا آنها را میان مجاهدانی که در جنگ شرکت داشتند تقسیم می‌نمود تا در خانه‌های خود نگهداری کنند، یا در مسجد از آنها محافظت شود.[۱۱]به‌این‌ترتیب رفتار بدون خشونت و همراه با احترام در فرهنگ اسلامی مشهود است. حضرت محمد(ص) در بعضى از جنگ‌ها به مصلحت مسلمین می‌دانستند که اسیران فدیه بدهند و آزاد گردند، چنان‌که در جنگ بدر فدیه گرفتن را ترجیح دادند. آنان که ثروت و مال داشتند با پرداخت فدیه آزاد گردیدند و چند تن از اسیران که خواندن و نوشتن مى‌دانستند به دستور پیامبر(ص) به آموزش کودکان مسلمان پرداختند. قرار بر آن بود که هریک از آنان پس‌از آنکه ده تن از کودکان مسلمان را خواندن و نوشتن آموختند، بدون پرداخت فدیه آزاد گردند و این براى نخستین‌بار و آخرین‌بار در تاریخ بشر بود که به فرمان پیامبر(ص) آموزش و دانش به‌جاى غنیمت جنگى پذیرفته گشت. در بعضى از جنگ‌ها هم اسیران جنگى را بدون قید‌وشرط آزاد مى‌ساخت چنا‌ن‌که با اسیران قبیله (طى) این‌چنین رفتار کرد.[۱۸]

نمونه‌هایی از این رفتار و برخوردهای پیامبر(ص) با اسیران را می‌توان در جنگ‌ها مشاهده کرد. در جنگ بدر در ابتدا قرار بود که تمام اسیرهای مشرکان کشته شوند، ولی طمع مردم آنان را واداشت تا فدیه بگیرند و پیامبر گرامی(ص) به مردم فرمودند: «اگر فدیه قبول کنید، به تعداد اسیران دشمن که هفتاد نفر هستند از شما شهید خواهند شد.» مردم پذیرفتند که چنین شود و سال بعد در جنگ احد چنین شد که آن حضرت فرموده بودند. پیامبر(ص) از گرفتن فدیه کراهت داشتند و اصحاب این را از چهره مبارک آن حضرت فهمیده بودند.[۱۹] همچنین پس‌‍‌‌ازجنگ بدر، پیامبر اسلام(ص) اسیری را به‌جهت تشرّف پدرش به دین اسلام آزاد کرد.[۲۰]

رفتار با اسیران در طول مدت اسارت تابع مقررات آزادمنشانه بوده است. در واپسین ساعت آخرین روز جنگ بدر، حمزه عموی پیامبر(ص) اسیران دشمن (قریش) را جهت تعیین‌تکلیف نزد پیامبر(ص) آورد. عده آنها هفتاد تن بود. حضرت پیامبر(ص) به حمزه فرمود: «این عده را در میان اصحاب و چادرهای آنها جای دهید و بدانید که باید همیشه به اسیران احترام بگذارید و از آنها پذیرایی انسانی کنید و در تقسیم اسیران دارند که فرزندان را از مادرانشان جدا نکنید.»[۲۱] درجنگ حنین نیز پیامبر گرامی(ص) دستور دادند که اسیری کشته نشود.[۲۲] پیامبر اسلام(ص) پس‌از پایان جنگ احزاب و اسارت یهودیان به‌دست مسلمانان، فرمودند: «به اسیران خود آب گوارا بنوشانید و از غذای نیکو و لذیذ به آنان بخورانید واسارتشان را نیکو بدارید».[۲۳]

ازجمله صحنه‌هایی که اوج رأفت و مهربانی پیامبر(ص) در برخورد با اسیران را نشان می‌دهد زمان فتح مکه و غلبه بر مشرکان است که پیامبر اکرم(ص) پس‌ازفتح مکه مردم آنجا را آزاد کردند.[۲۴] پیامبر همچنین در زمان‌هایی چون هنگام حلول ماه مبارک رمضان تمام اسیران را آزاد می‌کرد.[۲۵] پیامبر اسلام(ص) همچنین اسیرانی را که دارای خصلت‌های پسندیده انسانی مانند سخاوت، میهمان‌دوستی و بردباری در ناملایمات بود، آزاد می‌کرد.[۲۶] پیامبر(ص) همچنین درمورد حقوق اسیران می‌فرمایند: «به اسیران اکرام کنید و آنها را در غذای خودتان مقدم دارید.» (ذهبی، 1407: 119)

روش و رفتار امیرالمؤمنین(ع) و دیگر ائمه معصومین(ع) درباره اسیران

حضرت امیر(ع) پیرامون جنگ سفارش داشت که آغازکننده جنگ نباشید و مقاتله ننمائید تا آنکه دشمن ابتدا به جنگ نماید و درصورتی‍‌که کار به جنگ بینجامید، هیچ‌گاه بر مجروح هجوم مبرید وقصد قتلش مکنید و اگر دشمن را منهزم ساختید و فرار اختیار کردند، از پی آنان نروید و دنبالشان نکنید. بدن کسی را برهنه مسازید و عورت او را مکشوف نکنید و کشته دشمن را مثله نکنید و هرگاه به اندرون خانه‌های دشمن راه یافتید، پرده‌دری نکنید وداخل خانه‌ها نشوید و از اموالشان چیزی برندارید و زنان را آزار مدهید، حتی اگر زبان به بدگویی شما بگشایند و به امیر شما و بزرگانتان ناسزا بگویند.[۲۷] ایشان وقتی ضربت خوردند، به امام‌حسن(ع) فرمودند:

«پسرم، با اسیر در دستت مدارا بنما و به او رحم کن و او را نیکو بدار و با شفقت ومهربانی با او رفتار کن.»

زمانی هم که به‌هوش آمدند، از شیری که خودش می‌نوشید فرمود:

«به قاتل من که در دست شما اسیر است نیز از این شیر بدهید.»

ازمنظر امام(ع) نباید با اسیر خلاف کرامت انسانی برخورد کرد و اسیر حق دارد درصورت زخمی‌بودن معالجه شود و نیز مورد اطعام و مسکن قرار گیرد.[۲۸] سیره امام‌علی(ع) در برخورد و رفتار با اسیران جنگی را می‌توان در جنگ‌های جمل و صفین به وضوح مشاهده کرد. سیره ایشان در جنگ جمل همانند سیره رسول اکرم(ص) درروز فتح مکه بود که حضرت علی(ع) در جنگ جمل دستور دادند کسی از لشکریان مخالف را به اسیری نگیرند.[۲۹]اسیران کشته نشوند.[۳۰] در این جنگ امیرالمؤمنین(ع) اسیران لشکر معاویه را آزاد کرده و این باعث شد که معاویه ناچار شود تا اسیران لشکر علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) را نیز آزاد کند.[۳۱] همچنین حضرت یکی ازاسیران زندانی را نزد خود خوانده و پس‌ازتوبه دادن او را آزاد کردند و اموال به غارت رفته اسیر را هم به او برگرداند.[۳۲] از موارد دیگر برخورد امام(ع) با اسیران در جنگ جمل می‌توان به آزادی مروان‌بن‌حکم با شفاعت امام‌حسن و امام‌حسین(ع) یا عبدالله‌بن‌زبیر که حضرت علی(ع) تنها به او فرمودند:

«برو که دیگر تو را نبینم.»[۳۳]

سیره امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین این بود که اسیران لشکر شام را آزاد می‌کردند و اگر یکی از آنان دوباره در جنگ شرکت می‌کرد و یا در همان جنگ اول یکی از لشکریان حضرت را می‌کشت او را می‌کشتند.[۳۱] در این جنگ، هر اسیری را که می‌آوردند حضرت علی(ع) اسلحه و مرکب او را می‌گرفتند و او را سوگند می‌دادند تا در جنگ علیه ایشان شرکت نکند.[۳۴] همچنین هر اسیری که با حضرت علی(ع) بیعت کرد، حضرت او را آزاد کرده و اموالش را به کسی دادند که اسیر را گرفته بود.[۳۵] امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین به مالک‌اشتر فرمودند:

«اسیر مسلمان کشته نمی‌شود و در قبال گرفتن فدیه آزاد نمی‌شود، بلکه بدون فدیه آزاد می‌گردد.»[۳۶]

در جایی دیگر به نقل از امام صادق(ع) آمده است که:

«رسول مکرم اسلام(ص) از قتل زنان وکودکان در میدان جنگ منع می‌فرمودند، مگر درصورتی‌که اقدام به مبارزه کنند که در این حالت هم می‌فرمودند تا جایی که امکان دارد از جنگیدن با آنان پرهیز نمائید».[۳۷]

اسارت از دیدگاه احکام فقهی

اسلام نهاد اسارت را در کم‌حجم‌ترین اندازه ممکن پذیرفت، زیرا معقول نبود که مسلمان‌ها به میدان کارزار پای نهند و دچار زیان شوند و به اسیری روند، اما بر آنها حرام باشد که دشمنان خویش را به اسارت گیرند. این نه با طبع اسلام سازگار است و نه با منطق وعقل. یکی از فلسفه‌های پذیرش این امر، ایجاد زمینه‌ای برای امکان تبادل اسیران و آزاد کردن آنان بود. از این گذشته پذیرش نهاد اسارت با آموزه‌های آسمانی پیامبر(ص)، که سرمشق انسانیت به شمار می‌رود، با رعایت شرایط انسانی سازگاری دارد. اکثر فقهای شیعه و ازجمله شیخ طوسی معتقدند که اگر اسیر در حال درگیری و قبل‌از پایان جنگ دستگیر شود، نگهداری آن جایز نیست و باید مانند سایر دشمنان در حال جنگ کشته شود و تنها راه برای زنده ماندن وی مسلمان شدن است و مسلمانان باید از او در برابر صدمات و تعرضات دشمن دفاع کنند. شیخ در الخلاف معتقد است که اگر اسیران قبل‌از اینکه آتش جنگ فروکش کند به اسارت درآیند، امام مخیر است بین اینکه گردن آنان را بزند یا دستان و پاهایشان را قطع کند یا اینکه اگر مجروح باشند، در حال خونریزی رها کند تا بمیرند. اما اگر بعداز پایان جنگ اسیر شوند، امام بین اینکه منت نهد و بدون فدیه یا با فدیه آزادشان کند یا با اسیران مسلمان و خودی مبادله کند یا آنان را به بندگی برد، مخیر است و نمی‌تواند آنان را به قتل رساند.[۳۸] البته در دیدگاه فقهای شیعه درباره حکم اسیر و سرنوشت او مناقشاتی دیده می‌شود. یکی از محققان معاصر در این زمینه می‌نویسد: «شگفت اینکه در مسئله اسیران فقیهان شیعه از جهتی از فقهای اهل سنت نیز نظریه تندتری ارائه داده‌اند، هرچند برخی دیگر از فقهای شیعه نظریه معتدل‌تری را مطرح ساخته‌اند. درمجموع آنان بین اسیرانی که قبل‌از فروریزی جبهه دشمن به اسارت درآمده با اسیران جبهه دشمن بعد‌از فروپاشی تفصیل قائل شده اند. نظر مشهور فقهای شیعه در مورد اسیران قبل‌از پایان جنگ این است که راهی جز کشتن آنان نیست، ولی اسیران بعداز فروپاشی جبهه دشمن را به‌هیچ‌عنوان نباید کشت و حاکم اسلامی تنها می‌تواند آنان را بدون فداء و یا با فداء آزاد سازد و در صورت لزوم به بردگی برد. بنابراین رأی فقهای شیعه در مورد اسیران بعداز اتمام جنگ هرچند از رأی فقهای اهل سنت برتر است، ولی در مورد گروه اول شدیدتر و خشن‌تر است. شیخ طوسی در کتاب مبسوط و نمایه و محقق حلی در شرایع و شیخ حسن نجفی در الجواهر، همگی در معنای فوق اتفاق‌نظر دارند. ظاهراً آغازگر تفکیک بین اسیران دوران برپایی جنگ و اسیران بعداز خاموشی آن شیخ طوسی است و از آنجا که موقعیت او در میان محققان متأخر ممتاز و ‌به‌عنوان شیخ‌الطائفه مطرح بوده و هست، علمای بعدی به تبع او همان نظریه را پذیرفته‌اند و به قول معروف مانند مقلدان در برابر رأی مرجع خویش اجازه چون‌وچرا به خود نداده‌اند.[۳۹]

شایان ذکر است که این حکم در مورد اسیران مسلمان و به عبارتی باغیان صدق نمی‌کند، زیرا آنان اگر اسیر شوند درهیچ‌صورتی کشته نمی‌شوند. چنانچه امام‌علی(ع) در جنگ جمل و صفین اجازه چنین کاری را نداد. از امام‌صادق(ع) روایت شده است:

«هنگامی‌که دو گروه مسلمان با یکدیگر در جنگ باشند، طرفداران حق نمی‌توانند فراریان جبهه مخالف را تعقیب و یا اسیران آنان را به قتل رسانیده و مجروحانشان را مورد حمله قرار دهند»[۴۰]

شیخ مفید می‌نویسد:

«و چون اسیری از آنان (باغیان) را می‌آوردند درصورتی‌که کسی را کشته بود، او را می‌کشتند و در غیر این صورت رهایش می‌کردند.[۴۱]

ازجمله موضوعات موردتوجه در فقه اسلامی پیرامون اسیر و اسارت مسئله اختیارات امامان(ع) و آزادی اسیران می‌باشد. اختیارات امامان(ع) درباره اسیران بر‌اساس برخی احادیث و روایات عبارت‌اند از:

1-امام پس ازپیروزی بر مشرکان مخیّر است بین کشتن اسیران و آزاد کردن آن‌ها با فدیه یا بدون فدیه یا آن که آن‌ها را به غنیمت و عبید بگیرد.[۴۲]

2-قبل‌از پایان جنگ امام در کیفیت کشتن اسیران مخیّر است، اما پس‌از پایان جنگ هرکس اسیر شود، امام مخیّر است بین آزاد کردن آن‌ها با فدیه یا بدون فدیه یا آن که آن‌ها را به غنیمت وعبید بگیرد.[۴۳]

3-اسیران کفّار را با اجازه امام معصوم می‌شود کشت.[۴۴]

4-اسیری را که توان راه رفتن ندارد و فاتح نیز مرکبی ندارد که او را بیاورد نباید کشت، بلکه باید او را آزاد کرد.[۴۵]

5-اسیرکاف (اسیری که بدون جنگ با انسان به اسارت درآید) کشته نخواهد شد.[۴۶]

6-با اسیرخواه مسلمان باشد یا کافر باید نیک رفتارکرد و لوازم زندگی او را فراهم کرد، گرچه محکوم به قتل باشد.[۴۷]

7-اطعام اسیر گرسنه بر سایر صدقات برتری دارد.[۴۸]

پیرامون آزادی اسیران نیز منابع حدیثی و روایی این‌گونه بیان می‌کنند:

1-اسیرانی که پول یا اموال دیگری دارند می‌توانند با دادن مقداری از آن خود را آزاد کنند.[۴۹]

2-اگر مسلمانی بدون وارد شدن ضربه کاری و جراحت سنگینی اسیر شود، برای آزادی او از بیت‌المال صرف نمی‌شود، بلکه از اموال خودش مصرف می‌کنند.[۵۰]

3-بهترین صدقه این است که انسان با سخنان نیکو باعث آزادی اسیران شود.[۵۱]

4-اسیر مسلمان بدون گرفتن فدیه آزاد می‌شود.[۵۲]

5-مستحب است انسان اموال خود را جهت آزادی اسیران و... به کارگیرد.[۵۳]

6-اسیر کافر هنگامی‌که اسلام آورد خونش محفوظ و خودش جزء غنایم است.[۵۴]

7-اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ: پروردگارا، تمام اسیران را آزاد کن.[۵۵]

8-هزینه آزاد کردن اسیران مسلمان به‌عهده کسانی است که در سرزمین آن‌ها جنگیده‌اند.[۵۶]

9-اگر اسیر در صورت آزادی متحول شود و جانب حق را اختیار کند، خوب است او را آزاد کنند.[۵۷]

10-قبل‌ از پایان جنگ و آرام شدن اوضاع، نباید اسیران را آزاد کرد.[۵۸]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. بوآزار، اسلام در جهان امروز، ترجمه مسعود محمدي، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1369، ص 107.
  2. محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 115-110.
  3. ضيائي بيگدلي،محمدرضا، اسلام و حقوق بين‌الملل، تهران: کتابخانه گنج دانش,1375، ص 51.
  4. محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 156.
  5. محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 150.
  6. فَإِما لَقِيتُمُ الَّاِينَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّه إِمَا فَثْتَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ.
  7. البته تعبير به «فشدوا الوثاقا» (با توجه به اينکه وثاق به‌معناي طناب يا هر چيزي است که با آن می‌بندند) اشاره به محکم‌کاري در بستن اسيران است، مبادا که اسير از فرصت استفاده کند و خود را آزاد ساخته، ضربه کاري را وارد سازد. (ر.ک. جمعي از نويسندگان زير نظر آيت‌الله مکارم‌شيرازي، تفسيرنمونه، جلد 8، تهران، دارالمکتب اسلاميه، 1371، صص 401- 398).
  8. «و آنگاه اسیران را با اخذ فديه يا بدون آن آزاد سازيد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد»
  9. محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 104-105.
  10. إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ عظيمي‌شوشتري، عباسعلي، حقوق بين‌الملل اسلام، تهران ،نشر دادگستر، 1392، ص 175.
  12. حبيب‌نژاد، حقوق اسيران جنگي در پرتو آموزه‌هاي اسلامي با تطبيق بر کنوانسيون سوم ژنو، مجموعه مقالات اسلام و حقوق بين‌الملل بشردوستانه، مرکز مطالعات تطبيقي اسلام و حقوق بشردوستانه بين‌المللي، تهران، ميزان، 1392، ص 547.
  13. مقوقس در تاريخ اسلام به‌عنوان يکي از حاکمان مصر و معاصر محمد(ص)  معرفي شده است که اغلب با کوروش، پاتريارک اسکندريه، شناخته ميشود. او مصر را به نمايندگي ازطرف امپراتوري بيزانس اداره می‌کرد.
  14. محقق‌داماد، حقوق بشردوستانه بين‌المللي (رهيافت اسلامي)، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي،1383، ص 151-152.
  15. وهبه‌الزحيلي، 1988م ،آثار الحرب في الفقه الاسلامي، دمشق، دارالفکر، ص469.
  16. ابن‌کثير، اسماعيل‌بن‌عمر (بي تا)، البدايه و النهايه، بيروت، دارالفکر، ص 304.
  17. اسدي، علي‌محمد، احکام جبهه، چاپ دوم، قم، مرکز بررسي و تحقيقات عقيدتي و سياسي، 1363، ص 16.
  18. الهامى، داود؛ اخلاق و جنگ، قم، نشريه درس‌هايي از مکتب اسلام، شماره 4، 1387، ص 42.
  19. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، ص 271، ح 10.
  20. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، ص 326، ح 82.
  21. رهنما، زين‌العابدين ،پيامبر، تهران، انتشارات اميرکبير، سال 1356، صص 633-627.
  22. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 21، ص 158، ح 6.
  23. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج20، 238.
  24. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج3، ص 512، ج 2 و ج 5، ص 10، ح2.
  25. ابن بابويه قمي (شيخ صدوق)، و ابوجعفرمحمدبن‌علي‌بن‌الحسين‌قمي، من لايحضره الفقيه، ترجمه محمدجواد غفاري، نشر صدوق ،پايئز 1367، ج 2، ص 99، ج 184.
  26. کليني‌رازي ، همان، ج4، ص 51، ح 9 و النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 14، ح 7515.
  27. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، همان،ج32، 213.
  28. جعفري، محمدتقي، رسائل فقهي، انتشارات تهذيب، قم، 1380، ص 151.
  29. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351،ج 5، ص 10، ح 2.
  30. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 53، ح 12411 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 32، ص 120، ح 165 و ج 52، ص367.
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373،ج 11، ص 50، ح 12406
  32. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373،ج 11، ص 57، ح12421.
  33. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 41، ص 145، ح 45.
  34. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374،ج 41، ص 50، ح 3.
  35. طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 153، ح 5 و النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 5، ح 12404.
  36. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 55، ح 12415 ومجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32، ص 522، ح 441 و ج 100، ص 38، ح 37.
  37. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 19، 335.
  38. طوسي،محمدبن‌حسن، الخلاف، قم،دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1407، ج4 ،ص 187.
  39. ابراهيمي، محمدعلي، مجموعه مقالات همايش اسلام و حقوق بين‌الملل بشردوستانه، تهران، مؤسسه مطالعات حقوق بشر اسلامي، 1386ش، 543- 579.
  40. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، 38.
  41. مفيد،م حمدبن‌نعمان، الجمل، ترجمه محمودمهدي دامغاني، تهران، نشر ني، 1367ش، ص 243.
  42. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج 11، ص49،ح12403.
  43. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 32، ح1 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 69، ص 49، ح6.
  44. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5 ،ص 35 ،ح1-4 و طوسي، تهذيب‌الاحکام، ج6، ص 152، ح2 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، ص 32، ح11.
  45. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 35 ،ح1 و طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370،ج 6، ص 153، ح3.
  46. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص55 ،ح12415 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32 ،ص522، ح 441 / ج100، ص 38، ح37.
  47. طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 152، ح2 و کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، همان، ج5، ص 35، ح2-4 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج100، ص33، ح11.
  48. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 260ح 81914 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج96، ص 180، ح27 و ج74، ص 369، ح60.
  49. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج202، ح244 و النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج17، ص 166 ،ح 21051 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج19، ص 239، باب10.
  50. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 34، ح3.
  51. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج7، ص 264 ،ح 8201 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج 76، ص44، ح5 و ج96، ص 136، ج68.
  52. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 55، ح12415 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج32، ص 522، ح441 و ج100، ص 38، ح37.
  53. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج4، ص 31 ،ح 3 و ،مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج74، ص 416، ح35.
  54. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج5، ص 35، ح1 و طوسي، شيخ ابوجعفر (شيخ الطائفه)، تهذيب‌الاحکام، تهران، کوير، 1370، ج6، ص 153 ،ح3.
  55. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج98، ص 120، روايت 4، باب 6.
  56. النوري، حسين‌بن‌محمدتقي، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌بيت، قم، 1373، ج11، ص 128، ح 12622.
  57. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج8، ص 229، ح 458.
  58. کليني‌رازي، ابوجعفرمحمدبن يعقوب‌بن‌اسحاق(شيخ کليني)، اصول کافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي‌اميري،تهران، 1351، ج8، ص 250 ،ح351 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، قم، دارالکتب‌الاسلاميه، 1374، ج46، ص 196 ،ح68.

منبع

علاماتی غلامرضا، علی منوچهری (1398). اسناد تبادل اسرا (جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (1367-1359)، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس با همکاری مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه جامع امام حسین (علیه‌الاسلام)

مجید شاه‌حسینی