آشپزی و آشپزخانه

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۴۱ توسط M-samiei (بحث | مشارکت‌ها)

نحوه و محل پخت‌وپز و وعده‌هاي غذايي اسيران ايراني در اردوگاه‌هاي عراق

روند تغذیة اسیران

روند اسارت از لحظة دستگیری شروع می‌شد. اسيران پس از گذشت چند ساعت از اسارت، از خط مقدم به عقبة مقر تیپ یا لشکر منتقل می‌شدند. بعد از یک یا دو روز، به استخبارات یا پادگان شهر عقبة دشمن منتقل و پس از بازجویی اولیه، در صورت مهم به‌نظر رسيدن فرد، به استخبارات در بغداد یا به نزديك‌ترين مركز مهم استخباراتي منتقل می‌شدند و حدود 20 تا 30 روز بعد، از آنجا به اردوگاه منتقل می‌شدند و بقیة دوران اسارت را در اردوگاه می‌گذراندند.

    اگر تغذیه در این ایام را به دو بخش آب و خوراک تقسیم‌بندی کنیم، باید گفت به اندازه‌ای غذا و آب می‌دادند که اسیر از گرسنگی و تشنگی تلف نشود. از بابت نوع غذا، شاید بتوان گفت در آغاز اسارت، آنچه در دسترس بود داده می‌شد که عموماً به‌صورت کنسرو بود؛ بدون توجه به اینکه آیا می‌توان درِ آن را باز کرد یا نه. اسرا با سايیدن درِ کنسرو به کف سیمانی محل نگه‌داري، در را باز می‌کردند.

    در زندان الرشید، که استخبارات مرکزی در ارتش عراق محسوب می‌شد، از اسرا بازجویی می‌کردند. غذا در آشپزخانه‌های عراقی، که كاركنان آشپزخانه هم خود آنها بودند، تهیه و به زندان ‌فرستاده می‌شد. برای خوردن آب در اين زندان، شیر آبی وجود داشت با فشار بسیار کم که از این آب برای خوردن و شست‌وشوی لباس و باندهای زخم استفاده می‌شد، چرا که دسترسی به باند نو وجود نداشت.

آشپزخانه در اسارت

آشپزخانه از محوطه‌اي براي آشپزی، انباري برای نگه‌داري جیرة خشک و اتاقی که مسئول عراقی آشپزخانه در آن حضور داشت، تشکیل می‌شد. چند دیگ بزرگ و چند پرموس نفتی و لوازمي همچون ملاقه، کفگیر و آبکش حداقل وسایل موردنیاز آشپزی بود. باوجوداين، فضای آشپزی و امکانات آن عموماً متناسب با تعداد اسیران موجود در اردوگاه نبود. این کمبود امکانات در اردوگاه‌های ثبت‌نشده در مقایسه با اردوگاه‌های ثبت‌شده محسوس‌تر بود.

کلیة كاركنان موردنیاز آشپزخانه از اسیران ایرانی تشکیل شده بود که عموماً شامل رئیس آشپزخانه، معاون و سرآشپز و کادر آشپزی بودند که معمولاً یک رئیس عراقی درجه‌دار هم آنها را کنترل می‌کرد. کل اردوگاه یک افسر تدارکات داشت که تأمين وسایل موردنیاز آشپزخانه هم بخشی از وظایف ایشان محسوب می‌شد. درخصوص امکانات داخلی آشپزخانه به‌عنوان یک تجربة شخصی می‌توان گفت که در اردوگاه 12 تکریت در استان صلاح‌الدین، به‌قدری کمبود وجود داشت که برنج پخته‌شده به‌وسيلة اسیران، بر روی گونی‌های برنجِ پهن‌شده بر روی زمین ریخته می‌شد تا از آن دیگ‌ها برای پختن خورشت استفادة مجدد شود. به گفتة سایر اسیران ایرانی که در اردوگاه‌های ثبت‌شده بوده‌اند، این کمبود امکانات در اردوگاه‌های آنها نیز کم‌وبیش مشهود بود.

           توزیع روزانة غذا به این‌صورت انجام می‌شد که از هریک از آسایشگاه‌ها، نمایندگانی در صف‌های منظم می‌آمدند که ظرفی به همراه داشتند که به آن «قُصعة» می‌گفتند. آنها با نظم خاصی در جلوی ظروف اصلی غذا قرار مي‌گرفتند، سهم خود را دریافت و به صف اصلی خود بازمی‌گشتند و در انتهای توزیع غذا با همان نظم، به‌سمت آسایشگاه خودشان برمی‌گشتند.

غذای اسارت

صبحانه

در اردوگاه‌های ثبت‌شدة صلیب سرخ، اسرا عموماً اذعان می‌دارند صبحانه دوسوم یک لیوان پلاستیکی یا 7 الی 8 قاشق شوربای دال عدس بود که گاهی به آن لپه هم افزوده می‌شد. اما در اردوگاه‌های ثبت‌نشده وضعیت کمی فرق می‌کرد؛ به اين‌صورت که در اوایل اسارت، یک لیوان چای بین چهار الی پنج نفر توزیع می‌شد که در اواخر اسارت این مقدار بین حدود سه نفر پخش می‌شد. به‌همین‌ترتیب، شوربای اسارت (عموماً شامل دال عدس و کمی برنج) در اردوگاه‌ها حدود یک کاسة متوسط شوربا به هر گروه غذایی- که در اوایل اسارت سیزده الی پانزده‌نفره بودند و در اواخر اسارت گروه‌های ده‌نفره بود- می‌دادند که در تقسیم بین نفرات به هرکس تقریباً معادل با یک پياله می‌رسید.

ناهار

غذای ناهار، که برای هر فرد، حدود یک لیوان معمولی برنج پخته‌شده می‌دادند، حدوداً 8 الی 10 قاشق برنج بود که هر روز با یک نوع خورشت آبکی ساده از کلم، باميه، بادمجان، چغندر و گوجه‌فرنگی همراه بود. برای هر 8 الی 10 نفر یک ملاقه بزرگ خورشت می‌ریختند که بنابر اظهارات آزادگان، برای هر دو نفر 2 الی 3 تکه کوچک گوشت بود و مابقی آب یا کرفس یا... باید گفت که این مورد در اردوگاه‌های ثبت‌نشده هم تقریباً به‌همین‌گونه بود. تفاوت شاید در تعداد نفرات هر گروه بود و تقریباً به هیچ‌کس گوشتی نمی‌رسید، شاید تکه‌ای بادمجان... در ضمن، غذای روز جمعه کمی با روزهای دیگر تفاوت داشت که البته خود این مسئله به اردوگاه بستگی داشت؛ در روزهای جمعه خورشت از حبوبات آماده شامل عدس و لوبیا و... تهیه می‌شد.

شام

در ماه‌هاي اول اسارت كه وضعيت اسرا و اردوگاه‌ها تثبيت نشده بود، از وعدة غذايي خبري نبود. شام، اردوگاه به اردوگاه متفاوت بود. براي مثال، در اردوگاه‌هاي رمادي سه وعدة غذايي توزيع مي‌شد. چون عراقی‌ها در ديگر اردوگاه‌ها دو وعده غذا و جیرة غذایی می‌دادند و ایرانی‌ها عادت به سه وعدة غذا خوردن داشتند، با تدبیر آشپزهای ایرانی در اردوگاه‌های ثبت‌شده از مخلفات خورشت ناهار کم و برای شام مقداری آبگوشت درست می‌کردند، و در برخی اردوگاه‌ها که شیر خشک می‌خريدند، آن را با آب مخلوط کرده و با این کار بچه‌ها از پوست پرتقال، مایة تخمیر ماست درست مي‌كردند که با آن، ماست می‌زدند و از جمع کردن ماست‌ها برای مدت 10 شب در ماه، شام نان و ماست درست می‌کردند. یا پوست پرتقال‌ها را می‌جوشاندند و با جیرة خود، شکر می‌خریدند و چند شب نان و مربا می‌خوردند. البته در عموم اردوگاه‌ها شام همان آب و گوشت کمتر از دوسوم لیوان براي هر نفر بود. در ارتباط با اردوگاه‌های ثبت‌نشده، باید گفت در بیشتر ایام شام از آبگوشت تشکیل شده بود؛ از گوشت گاو، همراه با رب گوجه‌فرنگی و در موارد محدودی مرغ.

    تقریباً هیچ‌گونه امکانی برای تهیة شام به‌وسيلة خود اسیران وجود نداشت. ازآنجا‌که اسرای ثبت‌نشده هیچ‌گونه وجهی در اردوگاه دریافت نمی‌کردند، بنابراین براي آنها هیچ گزینه‌ای جز آنچه که در اردوگاه داده می‌شد، فراهم نبود که این مورد برای سیگار هم صدق می‌کرد. مقدار گوشتی که به هر اسیر می‌رسید، یک تکة کمتر از چهل گرم بود. ازنظر مقدار مرغ هم نصف مرغ با حدود دو کاسة معمولی آب، كه آن را بین ده نفر تقسیم می‌کردند؛ به‌طوری‌که به هر فرد حدود یک‌سوم الی نصف پياله آب مرغ و تکه‌ای گوشت می‌رسید. در بعضی از ایام، به‌علت آنکه شام بعدازظهر پخت می‌شد و هوا گرم بود و ازطرف‌دیگر، گوشت مرغ زود فاسد می‌شد، فساد شام سبب شیوع اسهال در بین اسرا می‌شد؛ بايد مشکلات توصیف‌نشدنی اسرا را به‌سبب محدودیت‌های زیاد در استفاده از دستشویی نیز درنظر گرفت؛ اين محدوديت‌ها هنگام ابتلا به اسهال، بيشتر نمايان مي‌شد.

نان

سهمیة نان روزانة هر اسیر، معمولاً دو عدد نان کوچک به نام «سمون» در شکل تقریباً بیضی شبیه به شیرینی شستی بود. به گفتة آزادگان، عموماً وسط آن نپخته و خمیر بود که عده‌ای نمی‌توانستند آن را بخورند و خمیر آن را درمي‌آوردند و در آفتاب خشک می‌کردند؛ سپس آن را با دست آسیاب مي‌كردند و در غذای شام یا با برنج ظهر مخلوط مي‌كردند و می‌خوردند. در اردوگاه‌های ثبت‌شده گاهی خمیرها را جمع‌آوری و در مناسبت‌ها، با آن حلوا و زولبیا درست می‌کردند. این دو نان، سهمیة روزانة هر فرد بود.

    توزیع نان به اين‌صورت بود که با یک ماشین نظامی ایفا به داخل اردوگاه می‌آمد؛ مسئولان نان هر آسایشگاه، با در دست داشتن آمار براي تحویل نان به‌صورت دسته‌جمعی، به کنار ماشین مي‌رفتند و نان خود را تحویل می‌گرفتند. بعد از توزیع کل نان، نمایندگان برمي‌گشتند و نان را بین اسرا تقسیم می‌کردند. این کار در ساعت حدود ده تا دوازده ظهر صورت می‌گرفت. معمولاً مسئولان مختلف در آسایشگاه، یک نان اضافی می‌گرفتند؛ برخی از مسئولان از گرفتن این سهمیة اضافی امتناع مي‌كردند و کل نان به نسبت مساوی، با درنظر گرفتن کیفیت و بزرگی یا کوچکی نان، بین اسرا تقسیم می‌شد.

چای

برای هر نفر یک‌سوم لیوان پلاستیکی یا آلومینیومی چای شیرین داده می‌شد. در اردوگاه‌های ثبت‌نشده، مقدار این چای کمتر بود. مسئولان آسایشگاه سهمیه‌ای برای خود دریافت می‌کردند و برخی از آنان، از دریافت سهمیه امتناع و به نسبت مساوی بين اسيران تقسیم می‌کردند. در انتهای توزیع چای یا هر خوراکی دیگر، از چایی که بیشتر از سهمیة تعیین‌شده می‌آمد، به‌صورت نوبتی بین گروه‌های غذایی توزیع می‌کردند یا احیاناً در آسایشگاه کسی با شرایط خاص مانند بيماري اسهال و... قرار داشت، چای اضافی را به او می‌دادند. اهمیت چای در اردوگاه‌های صليب سرخ‌ندیده در آن بود که تقریباً تنها چیز شیرینی بود که اسیران در روز مصرف می‌کردند و برای آنها بسیار لذت‌بخش بود.

گوشت

گوشت‌هایی که به اردوگاه آورده می‌شد، در بیشتر موارد به‌صورت لاشه‌ای یخ‌زده بود که عموماً از کشورهایی مانند برزیل و استرالیا و فرانسه وارد می‌کردند. مرغ‌های واردشده به اردوگاه حدود نصف به نصف مرغ گرم و مرغ منجمد بود که در بیشتر موارد، مرغ‌های منجمد از کشور برزیل و فرانسه وارد می‌شد.

    حبوبات ازجمله عدس و لوبیا و برنج مصرفی اردوگاه‌ها، عمدتاً از امريكا و آرژانتین وارد شده بود. جالب آنکه نمک هم از مصر، عربستان و یا سایر کشورها وارد می‌شد.

میوه و تنقلات

در اردوگاه‌های ثبت‌شده میوه از هر ده روز، به‌طور متوسط، یک هندوانة کوچک برای ده نفر یا سیب‌های بسیار ریز برای هر نفر یک عدد یا برای هر سه نفر یک پرتقال می‌دادند که گاهی برخی از میوه‌ها خراب بودند. تنقلات در اردوگاه‌ها نبوده است. در بعضی از اردوگاه‌ها، به‌ندرت، مثلاً براي ‌کریسمس، شکلات توزیع می‌کردند؛ آن هم برای چند نفر یک شکلات. در اردوگاه‌های ثبت‌نشده، توزیع میوه به‌صورت نامنظم بود؛ گاهی در فاصله‌های ده روزه و بیشتر موارد، در فاصله‌های بیشتر، اما در برخی موارد نیز در هفته میوه داده می‌شد. از نظر کمّی، میوه‌هایی مانند سیب و پرتقال برای سه یا چهار نفر، یکی می‌دادند و به‌طور متوسط شاید بتوان گفت که هندوانه به هر پانزده الی بیست نفر، یک عدد می‌رسید که البته در اوایل اسارت مقدار میوه و تعداد وعده‌های آن، به مراتب کمتر بود. درخصوص تنقلات دیگر، باید گفت که به‌طور متوسط هر شش ماه یا بیشتر ممکن بود به مناسبت خاص شکلاتی بدهند؛ طوری‌که یکی از اسیران ثبت‌نشده بیان داشت که فقط در طول اسارت یک‌بار شکلات نقلی و آن هم به تعداد یک عدد برای هر ده نفر داده شده که با شکستن آن بر روی زمین سیمانی، بین اسرا تقسیم شد. تنقلات دیگری ازجمله کیک و شیرینی و... در مخيّله اسرا نمي‌گنجيد. البته در بعضي از روزها، خرماخشك براي هر نفر يك عدد مي‌دادند.


مناسبت‌ها

مهم‌ترین مناسبت، ماه مبارک رمضان بود که در اردوگاه‌ها براي سحری دال عدس، و وعدة ناهار را هم به‌عنوان افطاری می‌دادند. خود اسرا در اردوگاه‌های ثبت‌شده با خمیر و شکر زولبیا می‌پختند. در همة اردوگاه‌ها، امکان روزه گرفتن در ایام ماه مبارک فراهم بود، طوری‌که زمان توزیع غذا با ایام ماه مبارک تنظیم می‌شد، اما ازنظر مقدار و نوع غذا، هیچ‌گونه فرقی با سایر ایام نداشت؛ فقط زمان توزیع غذا را عوض می‌کردند. گاهی غذای سحری را قبل از بسته شدن درِ آسایشگاه‌ها می‌دادند که ارتباط با درجة امنیتی بودن اردوگاه داشت.

    برای ایام محرم، خود اسرا گاهي با خمیر نان و شکر، حلوا می‌پختند. برای عید نوروز هم این امر تکرار می‌شد. با حقوق 1500 فلسی کمی بیسکوئیت و شکر و روغن، از حانوت تهیه می‌کردند تا با آن حلوا و شیرینی تهیه کنند. در اردوگاه‌های ثبت‌نشده به‌علت آنکه حقوقی به اسرا تعلق نمی‌گرفت، تقریباً داشتن غذایی غیر از آنچه می‌دادند، ممکن نبود و داشتن اختیار برای خوردن، به‌ندرت پیش می‌آمد؛ طوری‌که در طول اسارت، به تعداد کمتر از انگشتان یک دست گفته شد که معادل با مقدار خاصی پول عراقی می‌توانید اقلامی ازقبيل شیره خرما خریداری کنید که بعد از تهیة شیره، برخی از اسرا شيريني درست مي‌كردند و به مناسبت جشن نیمة شعبان بين سايرين پخش مي‌شد. این قضیه از دیدگاه عراقی‌ها هم این‌قدر غیرمنتظره بود که بعضی از مسئولین عراقی نسبت به موضوع حساسیت نشان دادند. ازطرف عراقی‌ها برای برخی مناسبت‌ها، که مربوط به خودشان بود، ازقبیل جشن تأسيس ارتش عراق، سالگرد تأسيس حزب بعث، یا سالگرد به قدرت رسیدن صدام، شکلاتی به اسیران می‌دادند.

کتاب‌شناسی

ایزدی، حجت و رزم‌خواه، علی (۱۳۸۹). «حقوق اسیران جنگی از منظر حقوق بین‌الملل بشردوستانه و اسلام». همایش منطقه‌ای علوم سیاسی و روابط بین‌الملل از دیدگاه اسلام. شهرضا: دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا بازیابی ازhttp://www.civilica.com/Paper-SHAREZAPOLITIC01-SHAREZAPOLITIC01_049.html


ضیایی بیگدلی، محمدرضا (1366). «حقوق جنگ و رفتار با اسیران جنگی». مجله حقوق، نشریه دفتر حقوق بین الملل، شماره ۸، ، بهار و تابستان.

نگارش اين مقاله براساس گفت‌وگو با آزادگان جنگ تحميلي آقايان: مجید ازهاری، مرتضی اصلانی، سید خلیل بطحایی، مصطفی بهرامیون، کریم خان‌عمو، محمد رمضانی، تورج ستاریان، محمدحسین صیادیان، مبین غایبلو، و نادر فاضل اللهی انجام شده است.

مرتضی واحدپور