هفت خوان

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۳۹ توسط M-samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|کتاب هفت خوان: خاطرات جانباز و آزاده علي‌اکبر فندرسکي === '''فراداده کتاب''' === '''نويسنده:''' فرزانه قلعه‌قوند '''ويراستار:''' طاهره کياني '''صفحه‌آرا:''' افسانه گودرزي '''ليتوگرافي، چاپ و صحافي:''' شرکت چاپ و انتشارات و...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کتاب هفت خوان: خاطرات جانباز و آزاده علي‌اکبر فندرسکي

فراداده کتاب

نويسنده: فرزانه قلعه‌قوند


ويراستار: طاهره کياني

صفحه‌آرا: افسانه گودرزي

ليتوگرافي، چاپ و صحافي: شرکت چاپ و انتشارات وابسته به اوقاف و امور خيريه

نوبت و سال چاپ: اول، 1399

شمارگان: 1000

قيمت پشت جلد: 340000 ريال

تعداد صفحات: 328

شماره شابک: 8- 365-501- -600- 978

قطع کتاب: رقعي

نوع کتاب: خاطره

معرفي کتاب

هفت‌خوان خاطرات جانباز و آزاده علي‌اکبر فندرسکي آزادهاي از ديار گلستان است. مصاحبه و نگارش اين کتاب را فرزانه قلعه‌قوند در 7 فصل به عهده داشته است.

علي‌اکبر فندرسکي در 4 تيرماه 1367 در عمليات تک عراقي‌ها به‌ جزيرة مجنون، که در عراق به عمليات مرحلة دوم توکلنا علي‌الله 4 معروف است، درحالي‌که به سختي از ناحية دست و پا مجروح شده بود، به اسارت نيروهاي بعثي درآمد. مدت اسارت اين آزاده و جانباز گلستاني در بيمارستان تموز و اردوگاه‌هاي رمادي 13 و تکريت 17 سپري شد.

گزيده‌اي از محتواي کتاب

سهم هر کداممان از حمام‌کردن فقط چند دقيقه ماندن زير لولة تانکر آب بود. زخم‌هايمان حسابي خيس خورد و دوباره دهن باز کرد. چرک و خونابه به‌راه افتاد. براي اصلاح سرورويمان يک تيغ آوردند، يک تيغ براي اين‌همه اسير! بچه‌هاي سالم‌تر، سروصورتمان را تيغ زدند. ياد سلماني‌کردن پدرم افتادم؛ وقتي‌که موهايم را با ماشين‌دستيِ کُند از جايش مي‌کَند؛ سرم وصله‌پينه مي‌شد درست مثل حالا. شده بوديم شبيه فيلم‌هاي کمدي! از ديدن همديگر با اين سروشکل خنده‌مان گرفت. آيينه‌اي که نداشتيم، ولي هرکس تا چشمش به ديگري مي‌افتاد به او مي‌خنديد. وقتي به سروصورتمان دست مي‌‌کشيديم خوني مي‌شد؛ تازه فهميديم چه بلايي سرمان آمده است.

کتابشناسی

قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،