دور از چشم صلیب

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۵۲ توسط M-samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|کتاب دور از چشم صلیب: خاطرات خودنگاشت مسعود قرباني === '''فراداده کتاب''' === '''نويسنده:''' مسعود قرباني '''ويراستار:''' فرزانه قلعه‌قوند، افسانه گودرزي '''صفحه‌آرا:''' افسانه گودرزي '''ليتوگرافي، چاپ و صحافي:''' اي...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کتاب دور از چشم صلیب: خاطرات خودنگاشت مسعود قرباني

فراداده کتاب

نويسنده: مسعود قرباني

ويراستار: فرزانه قلعه‌قوند، افسانه گودرزي

صفحه‌آرا: افسانه گودرزي

ليتوگرافي، چاپ و صحافي: ايرانا

نوبت و سال چاپ: اول، 1399

شمارگان: 1000

قيمت پشت جلد: .240000 ريال

تعداد صفحات: 144

شماره شابک: 8-39-8220-600-978

قطع کتاب: رقعي

نوع کتاب: خاطره

معرفي کتاب

دور از چشم صليب خاطرات خودنگاشت مسعود قرباني، آزاده‌اي از استان فارس است که در 8 فصل به انضمام فصل ضمائم به نگارش درآمده است.

او در فروردين 1367، که سال سوم دبيرستان بود، براي سومين بار به جبهه اعزام شد و سرانجام در چهارم خرداد سال 1367 در منطقة شلمچه با دونفر ديگر از هم‌رزمانش محاصره شد و در نابرابري اوضاع جنگي منطقه به اسارت درآمد. دوران اسارت اين آزادة شجاع، صبور و مقاوم در اردوگاه اسراي مفقودالاثر تکريت 12 سپري شد.

گزيده‌اي از محتواي کتاب

ساعتي قبل از طلوع آفتاب، ما را فرستادند بيرون از آسايشگاه. وقتي‌که وارد محوطه و فضاي باز اردوگاه شدم لرزش بدنم چند برابر شده بود؛ طوري‌که نمي‌توانستم روي پاهايم بايستم. دندان‌هايم به‌هم مي‌خورد. کف محوطه بسيار سرد بود. ساية ديوارهاي آسايشگاه‌ها کف سرد را پوشانده بود. فوري به گوشه‌اي خزيدم. دوستم قنبر نوري لباسش را درآورد و روي بدنم انداخت. ساعتي بعد آفتاب طلوع کرد. با بالاآمدن آفتاب ايوان‌هاي مقابل تازه آفتاب‌گير شده بود. من هم که از شدت سرما به‌سختي مي‌لرزيدم مترصد بودم به‌‌محض‌اينکه آنجا آفتاب‌گير شد خودم را به قسمت برسانم. چند لحظه نگذشت که نگهبان عراقي مرا ديد و به‌ سراغم آمد. پس از زدن ضرباتي با کابل، مرا کشان‌کشان برد جلوي اتاق نگهباني ... .

کتابشناسی

قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،