و دوباره خورشید

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۳۱ توسط M-samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|'''... و دوباره خورشيد''' === فرداده کتاب === '''نويسنده:''' بيژن کياني '''ويراستار:''' فرزانه قلعه‌قوند '''حروف‌نگاري:''' ندا اسمعيلي و محيا ساعي‌فر '''صفحه‌آرا:''' مريم مرداني''' ''' '''ليتوگرافي، چاپ و صحافي:''' خانه چ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
... و دوباره خورشيد

فرداده کتاب

نويسنده: بيژن کياني

ويراستار: فرزانه قلعه‌قوند

حروف‌نگاري: ندا اسمعيلي و محيا ساعي‌فر

صفحه‌آرا: مريم مرداني 

ليتوگرافي، چاپ و صحافي: خانه چاپ کتاب  

نوبت و سال چاپ: اول، 1397

شمارگان: 1000

قيمت پشت جلد: 165000 ريال 

تعداد صفحات: 328 

شابک: 9 - 29- 8220- 600- - 978

قطع کتاب: رقعي

نوع کتاب: خاطرات کوتاه، شعر، نامه

معرفي کتاب

«... و دوباره خورشيد» برگرفته از نامه‌ها، اشعار و خاطرات شماري از آزادگان سرافراز است و روايتي صادقانه از حزن و اندوه و اشک در رثاي رهبر کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) و آرامشي عميق ناشي از انتخاب حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي به عنوان رهبر انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را در غربت اسارت نقل مي‌کند. اين کتاب به اهتمام بيژن کياني به نگارش درآمده است.

بيژن کياني در21  بهمن 1361 در عمليات والفجر مقدماتي به اسارت درآمد و سال‌هاي اسارت خود را در اردوگاه‌هاي موصل 1(بزرگه) سپري کرد.

گزيده‌اي از محتواي کتاب

سکوت همه جا را فراگرفته بود. گويا فقط کيسة اشک بچه‌ها حيات داشت و کار مي‌کرد. کسي با کسي حرف نمي‌زد. انگار همه با هم قهر بودند. هر جا که نگاه مي‌کردي، اسيري سر بر زانو گذاشته بود و آرام گريه مي‌کرد. آقاي ابوترابي رفت داخل اتاق، مطلبي نوشت و داد که براي همه خوانده شود. مطلب راجع به رحلت امام بود. شب بعد که خبر انتخاب آقا توسط مجلس خبرگان رهبري منتشر شد، آقاي ابوترابي مطلب دوم را نوشت. ايشان عادت به نوشتن نداشت؛ ولي در اين حادثه دو مطلب نوشت؛ مطلب دوم راجع به شخصيت حضرت آقا و سجاياي اخلاقي ايشان بود. حاج‌آقا نوشته بود: «اين عبد صالح خدا از امروز به عنوان ولي فقيه منصوب شد و ...»، ما براي اولين بار بود که واژة عبد صالح خدا را در مورد حضرت آقا از حاج‌آقا ابوترابي شنيديم... . بعد از آن، انگار اردوگاه حيات دوباره‌اي به‌دست آورد. ما به اين باور رسيديم که با رهبري حضرت آقا، بي‌صاحب نيستيم. مملکت رهبر دارد و اين، آرامش عجيبي براي ما به ارمغان آورد[۱][۲]. (سعيد اوحدي)

کتاب شناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،
  2. اوحدی، سعید (1397). مصاحبه