کلاه قرمزی ها

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۵۷ توسط M-samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|کتاب کلاه قرمزی ها: خاطرات شيخ عبدالکريم کريم‌پور === فرداده کتاب === '''نويسنده:''' زهره علي‌عسگري '''ويراستار:''' فرزانه قلعه‌قوند، طاهره کياني '''صفحه‌آرا:''' افسانه گودرزي '''ليتوگرافي، چاپ و...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کتاب کلاه قرمزی ها: خاطرات شيخ عبدالکريم کريم‌پور

فرداده کتاب

نويسنده: زهره علي‌عسگري

ويراستار: فرزانه قلعه‌قوند، طاهره کياني

صفحه‌آرا: افسانه گودرزي

ليتوگرافي، چاپ و صحافي: ايرانا

نوبت و سال چاپ: اول، 1397

شمارگان: 1000

قيمت پشت جلد: 380000 ريال

تعداد صفحات: 360

شابک: 2 -15- 8220- 600- - 978

قطع کتاب: رقعي

نوع کتاب: خاطره  

معرفي کتاب

کتاب کلاه قرمزي‌ها خاطرات شيخ عبدالکريم کريم‌پور، آزاده‌اي روحاني، از اهالي نجف‌آباد اصفهان است. اين کتاب را زهره علي‌عسگري در 3 فصل به نگارش درآورده است. آنچه در خاطرات اين آزاده مورد توجه است، حرف‌هاي زلال، معصومانه و خواب‌هاي صادقانه‌اي است که شايد در وهلة اول باورپذيري آن کمي دشوار به‌نظر برسد، اما شيخ عبدالکريم کريم‌پور و خواب‌هايي که تعبير مي‌شد چنان مورد تأييد ديگر آزادگان هم‌اردوگاهي قرار دارد که جاي هيچ‌گونه شک و شبهه‌اي در واقعيت امر باقي نمي‌گذارد.شيخ عبدالکريم کريم‌پور پس از حضور در چندين عمليات سرانجام در شهريور 1364 به اسارت نيروهاي دشمن درآمد و حدود شش سال از بهترين لحظات عمر خود را در اردوگاه‌هاي رمادي سپري کرد.

گزيده‌اي از محتواي کتاب

ديديم يک شيلنگ باريک سِرُم از سوراخ قفل درِ زندان وارد شد. از جايمان بلند شديم ببينيم چيست. يکي از بچه‌ها پشت در بود و با نجوا مي‌خواست به ما بفهماند که مقداري آب قند داخل يک ظرف سرم ريخته و لوله‌اش را فرستاده داخل تا ما آن را بمکيم. به‌ نوبت، سر شيلنگ را در دهانمان مي‌گذاشتيم و مقداري آب قند مي‌خورديم ولي آن‌قدر نبود که سير شويم. همين که مي‌آمديم مزه‌اش را بفهميم، بايد مي‌رفتيم کنار و جايمان را به يک نفر ديگر مي‌داديم. بعضي وقت‌ها هم چند تا بيسکويت داخل آب حل مي‌کردند و ما از شيلنگ، آن را مک مي‌زديم. من وقتي لوله در دهانم بود و مي‌مکيدم، به اين فکر مي‌کردم که بچه‌ها با چه دردسري شيلنگ گير آورده‌اند و با چه دردسرهاي بيش‌تري، دور از چشم عراقي‌ها آن را به ما مي‌رسانند. از خطر اين کار براي آنها مي‌ترسيدم[۱].

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،