قصه شعله نوشان

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۰ توسط M-samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|کتاب قصه شعله نوشان: خاطرات‌ دوران‌ اسارت‌ آزاده‌ محمدحسين‌ رافعي‌ است‌ '''کتاب خاطرات‌ دوران‌ اسارت‌ آزاده‌ محمدحسين‌ رافعی''' === فراداده کتاب === '''نويسنده:''' عبدالمجيد رحمانيان '''حروف چين و صفحه‌آ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کتاب قصه شعله نوشان: خاطرات‌ دوران‌ اسارت‌ آزاده‌ محمدحسين‌ رافعي‌ است‌

کتاب خاطرات‌ دوران‌ اسارت‌ آزاده‌ محمدحسين‌ رافعی

فراداده کتاب

نويسنده: عبدالمجيد رحمانيان

حروف چين و صفحه‌آرا: -

ليتوگرافي، چاپ و صحافي: آبرنگ، سپيده احرار

نوبت و سال چاپ: اول، 1377

شمارگان: 2000

قيمت پشت جلد: 6000 ريال

تعداد صفحات: 228

شابک: -

قطع کتاب: رقعي

نوع کتاب: خاطره

معرفي کتاب، معرفي راوي و نويسنده

اين کتاب خاطرات‌ دوران‌ اسارت‌ آزاده‌ محمدحسين‌ رافعي‌ است‌. محمدحسين‌ رافعي‌ با همرزمانش‌ در گروهان‌ انشراح‌، در تاريخ‌ هفدهم‌ ارديبهشت‌ ماه‌ سال‌ 1360 يك‌ عمليات‌ ايذايي‌ انجام‌ دادند تا رزمندگان‌ بتوانند از پشت‌، پادگان‌ حميد را دور زده‌، جاده‌ ارتباطي‌ دشمن‌ با بصره‌ را قطع‌ كنند و خرمشهر در اختيار نيروهاي‌ ايراني‌ قرار گيرد. آنها طي‌ اين‌ عمليات‌، پس‌ از نشان‌‌دادن‌ دلاوري‌ها و رشادت‌هاي‌ فراوان‌، با بدني مملو از جراحت‌هاي متعدد به‌ اسارت‌ نيروهاي‌ دشمن‌ در مي‌آيد. آزاده‌ محمدحسين رافعي‌، در اين‌ كتاب‌، مراحل‌ مختلف‌ دوران‌ اسارت‌ خود و شكنجه‌هايي‌ را كه‌ نظاميان‌ عراقي‌ در مورد وي‌ و همرزمان‌ او به‌ كار مي‌گيرند، شرح‌ مي‌دهد.


گزيده‌اي از محتواي کتاب

يکي از سربازان لولة آب را روي زمين گرفت و همه جا را خيس کرد. به‌طوري که آب در جلو آسايشگاه، روي زمين سيماني جاري بود. آنها ما را وادار کردند که روي زمين خيس سينه‌خيز برويم؛ آنگاه سربازان با کابل و لگد به جان ما افتادند. تعدادشان زياد بود. بعضي از آنها روي کمر ما راه مي‌رفتند ...[۱]

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،