بررسی هنرهای نمایشی در اسارت

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۴۲ توسط M-samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|کتاب بررسی هنرهای نمایشی در اسارت '''کتاب بررسی هنرهای نمایشی به ویژه تئاتر در اسارت''' === '''فراداده کتاب''' === '''نويسنده:''' عبدالمجيد رحمانيان '''حروف چين و صفحه‌آرا:''' گوهر '''ليتوگرافي، چاپ و ص...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کتاب بررسی هنرهای نمایشی در اسارت

کتاب بررسی هنرهای نمایشی به ویژه تئاتر در اسارت

فراداده کتاب

نويسنده: عبدالمجيد رحمانيان

حروف چين و صفحه‌آرا: گوهر

ليتوگرافي، چاپ و صحافي: نصر، شرکت تعاوني چاپ سپيده احرار

نوبت و سال چاپ: اول، 1376

شمارگان: 3000

قيمت پشت جلد: 5000 ريال

تعداد صفحات: 178

شابک: -

قطع کتاب: رقعي

نوع کتاب: نمايشنامه

معرفي کتاب

بررسي هنرهاي نمايشي در اردوگاه‌هاي اسراي ايراني، کاري گسترده و دشوار مي‌باشد. يکي از مهم‌ترين نمايش‌هاي هنري، تئاتر است که با ژرف‌نگري و دورانديشي  برنامه‌ريزي‌هاي ويژه‌اي براي آن انجام دادند و آن را در سطحي گسترده، متناسب با زمان و مکان به اجرا در آوردند. تئاتر در اسارت يک رسانه بود و نقشي فراتر از واژه‌ مصطلح خود ايفا مي‌کرد. گاهي نقشي همچون صدا و سيما را داشت و گاهي همچون سينما، بينندگان را مدت‌هايي طولاني به خود جذب مي‌کرد.  پاره‌اي موارد، رهگشا و در مواردي به درمان افسردگي، کسالت، انزوارطلبي، عصبي بودن و پرخاشگري برخي اسرا مي‌پرداخت...

گزيده‌اي از محتواي کتاب

شبي از شب‌هاي سال 68 در اردوگاه موصل دو، بچه‌هاي تئاتر يکي از آسايشگاه‌ها تصميم گرفتند نمايشي را تهيه و اجرا کنند. در اين نمايش قرار بود  يک نفر در نقش ژنرال عراقي بازي کند. بالاخره با زحمت‌ها و خطرات زياد، نمايش آماده اجرا شد. در شب زمستان به علت  ديد کم نگهبان خودي، عراقي‌ها متوجه برنامه شده و با مخفي شدن در پشت درب آسايشگاه، آهسته در را باز کرده و به داخل هجوم آوردند و با سر و صداي زيادي گفتند: تکان نخوريد، چه خبره، مسئول تئاتر کجاست؟ برادري که نقش ژنرال عراقي را بازي مي‌کرد وقتي اوضاع را چنين ديد، با همان لباس و درجه‌ها، سريع زير يک پتو مخفي شد و خود را به خواب زد. عراقي‌ها پس از تهديد و توهين به جستجو پرداختند. يکي از سربازان ناگهان پتو را از سر آن بازيگر را کنار زد و براي لحظه‌اي چنان مات و مبهوت شد که بي‌هيچ حرکتي گويا خشکش زده بود. او واقعاً فکر مي‌کرد در مقابل يک ژنرال عراقي ايستاده است ... .[۱]

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،