بیمارستان
مراكز درماني در دوران اسارت.
بسیاری از مجروحان از دریافت ابتداییترین خدمات درمانی در اردوگاههای اسرا در عراق محروم بودند. مسئولان عراقی تعداد بسیار کمی از اسرای مجروح یا افرادی را که در طول اسارت به بیماری شدیدی مبتلا میشدند، برای درمان به بیمارستان انتقال میدادند. در بدو اسارت، معمولاً اسرای مجروح به بیمارستان فرستاده میشدند؛ این بیمارستانها در شهرهایی قرار داشتند که محل قرنطینة اسرا بود (بصره، العماره و غیره). البته در مواردی، اسرای مجروح را به بیمارستانهایی در بغداد نیز اعزام میکردند.
پس از استقرار در اردوگاه، افراد مجروح یا بیمار به نزديكترين بیمارستان نظامي و غیرنظامی شهري اعزام ميشدند كه اردوگاه در آن قرار داشت. با توجه به محل استقرار اردوگاهها که عموماً در سه منطقة موصل، رمادی و تکریت بود، این بیمارستانها بهترتیب شهر موصل، تموز (پایگاه هوایی) و شهر تکریت بودند. برخی افراد نیز برای درمان تخصصیتر، به بیمارستان الرشید در بغداد اعزام میشدند.
بخشی از سه بیمارستان موصل، تموز و تکریت به اسرا اختصاص داده شده بود و اسرای انتقالیافته به این بیمارستانها در ساختمانی کاملاً حفاظتشده قرار میگرفتند. در مواقعي همانند بیمارستان تموز، بخش اسرا با سیمخاردار از قسمتهای دیگر بیمارستان جدا بود. در این بیمارستانها، تلاش میشد که اسرای ثبتنامشده و مفقودین جدا از یکدیگر نگهداري شوند و هیچگونه تماسی با یکدیگر نداشته باشند.
درخصوص بیمارستان الرشید داستان متفاوت بود. عموماً اسرا در ساختمانها و زندانهایی که در مجاورت این بیمارستان قرار داشت، مستقر میشدند و برای برخی اقدامات درمانی یا آزمایشگاهی، به ساختمان اصلی بیمارستان منتقل و پس از انجام اقدامات موردنظر، مجدداً به همان زندانها بازگردانده میشدند. البته در این زندانها شرایط، هم از نظر وضعیت بهداشتی و هم از نظر دسترسی به آب و غذا، بسیار بهتر از اردوگاهها بود. البته در برخی موارد نیز اسرا در ساختمان اصلی اسکان داده میشدند که موارد آن زیاد نبود. در ماه دوم اسارت، از بیمارستان تموز برای مداوا به الرشید فرستاده شدم. بعد از معاینات اولیه، به زنداني در نزدیکی
الرشید برده شدم. این زندان از ساختمانهای متعددی تشکیل شده بود: دو سلول بزرگ که به زندانیان سیاسی اختصاص داشت و خانوادههای آنان، هر جمعه، به مدت یک ساعت میتوانستند با آنها ملاقات کنند. البته همة افراد مستقر در این دو سلول زندانی سیاسی نبودند، بلکه حدود نیمی از آنها بیماران روانی بودند و همراه با آن زندانیان در این دو سلول نگهداري میشدند. در قسمت دیگر این زندان، که همچون ساختمانهای قدیمی در کشورمان، از اندرونی و بیرونی تشکیل شده بود، دو حیاط بزرگ و تعداد زیادی اتاق وجود داشت که محل نگهداري زندانیان نظامی بود. این نظامیان افرادی بودند که عموماً از منطقة عملیاتی فرار یا ترک خدمت کرده بودند و منتظر صدور حکم یا اجرای احکام صادره بودند. در گوشة حیاط این زندان، اتاقی به ابعاد 3×6 متر قرار داشت که 5 اسیر در آنجا نگهداري میشدند. چهار تخت وجود داشت که 4 نفر از آنها استفاده میکردند و نفر پنجم روی زمین میخوابید. چند پتو کف زمین میانداخت و روی آنها میخوابید. در ساعات محدودی که عراقیها اجازه میدادند و دیگر زندانیان بهخصوص زندانیان سیاسی در محوطه نبودند، افراد ساکن در این محل، میتوانستند برای استفاده از سرویس بهداشتی (دو چشمه توالت، برای حداقل 100 نفر اعماز زندانیان سیاسی و غیره) یا آوردن آب از تنها آب سردکن آن زندان از اتاق خارج شوند. جدا از مکانهایی که ذکر شد، تعدادی از اسراي ایرانی، که براي درمان به بیمارستان الرشید فرستاده ميشدند، در ساختمانهای اصلی این بیمارستان مستقر و ازسوي صليب سرخ نیز ملاقات شدهاند. در گزارش مربوط به بازدید اول شهریورماه 1363 کمیتة بینالمللی صليب سرخ، این بیمارستان چنین توصیف شده است: بیمارستان الرشید در جنوب شهر بغداد واقع شده و عبارت از چندین ساختمان یکطبقه است که بين آنها را درختکاری کردهاند. یکی از بخشهای مربوط به اسرا در قسمت امنیتی بیمارستان قرار داشت که با دیواری به ارتفاع سه متر که روی آن را سیمخاردار كشيده بودند، محصور شده بود. دو سرباز مسلح از در ورودی نگهبانی میکردند. ابعاد اتاق مربوط به اسرا 3×3×8 متر بود، محتوی 5 تختخواب که هرکدام یک تشک، یک ملحفه تمیز، یک بالش و یک میز پاتختی داشتند. از دو پنجره (50×80 سانتیمتر) بهقدر کافی نور به درون میتابید. دو لامپ نئون و دو پنكة سقفی و همچنین یک هواکش کار میکرد. یک تلویزیون در دسترس اسرا قرار داشت. یک اتاق جنبی (3×3×4 متر) با یک توالت ایرانی، یک دوش آب سرد و دو دستشویی مجهز بود. سه پنجره داشت (150×50 سانتیمتر). در این بازدید، یک اسیر ایرانی در این محل حضور داشته است. (گزارش شماره 2172)
سه بیمارستان دیگر عموماً وضعیت بهداشتی بهتری داشتند و محل بستری اسرا از ساختمانی که جزئی از بیمارستان بود تشکیل شده بود. در بیمارستان موصل و صلاحالدین، بخشی نیز به اسراي مفقود (ثبتنامنشده) اختصاص داده شده بود. ساختار فیزیکی اين ساختمانها نیز مشابه آن چيزي است که در گزارشهاي صليب سرخ، برای اسراي ثبتنامشده آورد شده است، اما در مقام مقایسة شرایط این دو گروه از اسرا، باید گفت که خدمات دادهشده به اسراي مفقود، کمیت و کیفیت پایینتری داشت و رفتار آنها با اسراي ثبتنامنشده بسیار نامناسبتر بوده است. در مجموع، میتوان ادعا كرد که اسراي ثبتنامنشده وضعیت بهداشتی- درمانی پایینتری، نسبت به اسراي ثبتنامشده داشتند.
در بیمارستان تموز، که در پایگاهی هوایی به همین نام قرار داشت، ساختمان محل نگهداري اسرا با سیمخاردار از بقیة قسمتها مجزا شده بود. در بخشی از گزارش بازدید کمیتة بینالمللی صليب سرخ از این بیمارستان در تاریخ 12 آذرماه 1362 چنین آمده است: بیمارستان ارتشی تموز در یک محوطة ارتشی، واقع در حدود 30 کیلومتری شرق رمادی، در جادة فلّوجه قرار داشت. این بیمارستان از مجتمع وسیع پزشکی، که شامل چند ساختمان یکطبقه و دوطبقه بود و درختان زیادی آن را محاصره میکرد، تشکیل شده بود. در یک بخش از ساختمانی که دو بخش داشت و هر بخش از آن دارای دو سالن بزرگ (5/3×8×25 متر) بود، شانزده اسیر جنگی در روز بازدید کمیته بینالمللی صليب سرخ بستری بودند. دورتادور ساختمان سیمخاردار کشیده شده بود. یک سرباز مسلّح ورودی ساختمان و سرباز دیگر پشت ساختمان نگهبانی ميدادند، درحالیکه سه نفر دیگر که غیرمسلح بودند، در داخل ساختمان حضور داشتند. شانزده اسیر جنگی در سالن بزرگ بخش طرف راست به سر میبردند. هر دو سالن تمیز بود و 5 پنكة سقفی و یک کولر هوای آنجا را بهخوبی تهویه میکرد. در هر اتاق 15 پنجره مجهز به توری، روشنایی کافی را تضمین میکرد. در هر اتاق 12 لامپ و 4 چراغ نئون دوقلو لولهای وجود داشت. (گزارش شماره 2016)
بیمارستان صلاحالدین، که اسرای مستقر در اردوگاههای تکریت برای درمان به آن منتقل میشدند، در اسناد صليب سرخ چنین توصیف شده است: بیمارستان ارتشی صلاحالدین در منطقهای نظامی قرار داشت که در ده کیلومتری شمال شرقی تکریت و یک کیلومتری شرق بزرگراه تکریت- موصل، در استان نینوا واقع شده بود. مجموعة بیمارستانی وسیع و تازهساز بود (1361). 50 پزشک داشت که 15 نفرشان پزشک متخصص بودند. این بیمارستان مخصوص معالجه كاركنان ارتش عراق و خانوادة آنها بود و گنجایش 400 تختخواب را داشت. (گزارش شماره 2419)
اما درخصوص بیمارستان موصل و شرایط آن در گزارش مورخ 5 فروردین 1364 کمیته بینالمللی صليب سرخ چنین آمده است: بیمارستان ارتشی موصل بیمارستان بزرگی است که در شهر موصل قرار دارد و از مجموعة چندین ساختمان یکطبقه و دوطبقه تشکیل شده است. اسیران جنگی بازداشتگاههای موصل 2 و 3 را در یک کلبة سهاتاقه جای داده بودند. ابعاد دو اتاق آن بهترتیب عبارت بود از 3×5/4×6 متر و 3×5/4×4 متر. در اتاق اول 7 تختخواب بود، هرکدام با یک ملحفه تمیز، یک بالش و دو پتو. اسرا وسایل شخصیشان را در میز پاتختی نگهداري میکردند. اتاق دوم خالی بود. جریان هوای اتاق بهواسطه یک پنكة سقفی خوب بود. سه جفت لامپ نئون لولهای، بهقدر کافی نور برق تولید میکردند. از یک پنجرة میلهدار (به ابعاد 2/1×2/1 متر) نور کمی به درون میتابید. ابعاد اتاق سوم، که در جنب این دو اتاق قرار داشت، عبارت بود از 3×3×4 متر. آنجا با دو توالت ایرانی، یک ظرفشویی، یک دوش با آب جاری مجهز شده بود. این اتاق با یک جفت لامپ نئون لولهای روشن میشد و تهویه هوای آنجا با یک هواکش انجام میشد. سربازان مسلح جلوی این کلبه نگهبانی میکردند.
اسرای بازداشتگاه موصل 1 را در بخشی جاي داده بودند که در طبقة اول ساختمان اصلی قرار داشت. ابعاد این اتاق 5/2×3×12 متر بود، جریان هوای آنجا خوب بود و نور روز و نور برق کافی با چندین پنجره میلهدار (به ابعاد 5/0×5/1 متر) و لامپهای نئون لولهای تأمين میشد. آنجا دارای ده تختخواب بود که هرکدام یک ملحفه تمیز، یک بالش و دو پتو داشتند. اسرا فقط برای رفتن به توالت، اجازه داشتند تختخوابهایشان را ترک کنند، غیر از آن دیگر اجازه نداشتند آزادانه در اتاق قدم بزنند یا بر روی زمین نماز بخوانند. اجازه داشتند با همدیگر حرف بزنند ولیکن میبایست با صدای آرام صحبت کنند. (گزارش شماره 2385)
در گزارش مورخ 20 آذرماه 1362 هیئت صليب سرخ از بیمارستان موصل چنین آمده است: اسیر ملاقاتشده در این روز اظهار داشته است که در طول روز، به توالت دسترسی داشته است؛ بااينحال در شب توالت قفل بوده و پای بیمار به تخت بسته شده است. از تاریخ پذیرش در 22 شهریور 1362 این بیمار اجازه خروج از اتاقش را نداشته است. (گزارش شماره 2017)
نوع خدمات و چگونگی درمان در این بیمارستانها، به نوع نگرش و تعامل کادر درمانی ارتباط پیدا میکرد. برخی از كاركنان درمانی (پزشک و بهیار و غیره) رفتار مناسبی با اسرا داشتند و برخی دیگر فقط او را یک زندانی میدیدند. برخی مواقع نیز رفتار غیرانسانی این افراد به جایی میرسید که نهتنها از درمان صحیح و بهموقع خودداری میکردند، حتی اسرا را مورد ضربوجرح هم قرار میدادند. عدم مهارت در انجام تزریقات و پانسمان تا مراقبتهای دیگر و عدم تجربه و دانش لازم ازسوی کادر درمانی باعث مشکلات و برخی مواقع ایجاد آسیب مضاعف میشد. شاید هم این بیمهارتی تنها با نيّت اذیت و آزار بوده است؛ همانند بیرون کشیدن سوند فولی (ادراری) بدون اینکه مایع تزریقشده در سوند را که مانع خارج شدن سوند از مثانه ميشود، خارج کرده باشند و بادکنک کوچکی را که در مثانه قرار داشته و باعث میشده تا سوند در مثانه بماند با فشار زیاد از مجرای ادرار خارج میکردند که نتیجة آن آسیب به مجرای ادرای و خونریزی شدید آن بود. (بخش بهداشت و درمان بانک اطلاعات مؤسسه پیام آزادگان)
نيز نگاه كنيد به بهداشت و درمان
کتابشناسی
خاطرات اسرای ایرانی در جنگ تحمیلی. بخش بهداشت و درمان بانک اطلاعات مؤسسه پیام آزادگان.
توضيح درخصوص گزارشهاي صليب سرخ: هيئت كميته صليب سرخ بينالمللي بعد از هر بازديد خود از مكانهايي كه اسراي ايراني در آنها نگهداري ميشدند (اعماز اردوگاه يا بيمارستان)، گزارشي از اين بازديد تهيه كرده و به سه زبان (فارسي، انگليسي و عربي) در اختيار (صليب سرخ، ايران و عراق) قرار ميداد. در اين گزارشات تاريخ بازديد انجامشده و همچنين تاريخ بازديد قبلي ذكر ميشد. اعضاي اين هئيت براساس پروتكلي كه در اختيار داشتند، مواظب بودند مطالب مشخصي را بررسي و در گزارش به آن اشاره كنند. هريك از اين گزارشات با يك كد مشخص شده است كه در اين گزارش به اين كدها اشاره شده است. مجموعه اين گزارشات در سازمان اسناد و مدارك دفاع مقدس موجود است.
علی خاجی