تک نگاری

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۶ توسط Esarat (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')

نگارش یادداشت و دل‌نوشته در دوران اسارت.

مقدمه

مهم‌ترین علل تک‌نگاری در اسارت را می‌توان غربت، دلتنگی، احساسات سرکوب‌شده، شکنجه در سلول‌های حزب بعث، گذراندن ساعات طولانی در آسایشگاه‌ها، ممنوعیت کاغذ و قلم، شهادت عزیزان، دوستان، و همرزمان دانست. احساسی که با کوچک‌ترین تلنگری شکوفا می‌شود و بر کاغذ بی‌جانی مینشیند و به آن جان می‌بخشد. صدای فغان پرنده‌ای که از آسمان اردوگاه می‌گذرد، شکفتن غنچه‌ای در باغچه کوچک اردوگاه، صدای دلنشین صوت قرآن، یا رویش جوانه کوچک گیاهی در انبوه سیم‌خاردارها، و در نهایت مسابقات هر ساله شعر و دکلمه در ایام دهه فجر در اردوگاه‌ها، می‌تواند انگیزه‌ای برای تک‌نگاری در اسارت باشد: «در دنیای ما که وسعتش تنها چهار دیوار زرد و رنگ‌پریده، و تنها مهمانان ما پرندگان دریایی‌اند، که هرازچندگاهی با فریادهایشان زنده بودن‌ را به‌ یادمان می‌آورند، همواره امید را زمزمه می‌کنیم.»[۱] یا این شعر از محمدرضا صدقی، که نیمه‌شب از شدت درد شكنجه در اردوگاه رمادی 3 آسایشگاه 3 سروده است: ناله و آه و فغان دوش ز سودای تو بود

گریه و زاری ما از غم سیمای تو بود

سوختیم از عطش عشق تو آری صنما

آتشین سینه ما محض تمنای تو بود

دوش با یاد تو خفتیم و سخن این گفتیم

کاش این خفتن ما یکسره رؤیای تو بود

می‌شنیدیم شبی بانگ حزینی می‌گفت

کاش این دیده شبی محو تماشای تو بود

آن همه شور و نوایی که به ما می‌دادی

همه مدیون تو و ساغر مینای تو بود

رنج‌ها در سفر کوی تو دیدیم ولی

این فقط محض تو و نرگس رعنای تو بود

خون اگر می‌رود از دیده صدقی نه عجب

چون که او عاشق و سرگشته و شیدای تو بود

 البته بعد از فکر اولیه و انگیزه نوشتن، تهیه دو عنصر اصلی خلق آن اثر یعنی کاغذ و قلم را نباید از یاد برد که همیشه بزرگ‌ترین دغدغه تك‌نگاران در اسارت بود.طولانی بودن ساعات ماندن در آسایشگاه باعث شده بود که هرکس خودش را به‌گونه‌ای سرگرم کند و افرادی که طبع شعر و داستان داشتند یا مایل به تک‌نگاری بودند، هریک به دنبال راهی برای به‌دست آوردن این دو عنصر حیاتی برای نوشتن بودند.شایان ذكر است داشتن خودکار یا کاغذ یا قسمت کوچکی از مداد مجازاتش چهارده روز زندان در سلول انفرادی با کتک در هر سه آمار صبح و ظهر وعصر بود.

تهیه کاغذ

از علل مهم ممنوعیت کاغذ و خودکار در اردوگاه‌ها، ترس از ترویج فرهنگ دینی و مذهبی در اردوگاه، خاصه از راه تكثیر قرآن و نهج‌البلاغه بود.در بعضی از اردوگاه‌های صلیب سرخ دیده، اولین راه دستیابی به کاغذ، پاکت‌های خالی و چندلایه سیمان بود. در این اردوگا‌ه‌ها، کار اجباری بود و دستگاه بلوک‌زنی اردوگاه لحظه‌ای توقف نداشت و هر روز یک آسایشگاه، مسئول بلوک‌زنی بود. با خالی کردن هر چند پاکت سیمان، یکی از پاکت‌ها دور از چشم سربازان عراقی پنهان و سپس در زیر لباس‌ها جاسازی، و به آسایشگاه‌ها برده می‌شد. بعد از پاکت سیمان، مهم‌ترین منبع کاغذ، پودرهای رختشویی بود که چند لایه داشتند و بسیار موردتوجه اسرا بودند.بعضی از اسرا نیز تك‌نگاری خود را مابین سطور کتاب‌های موجود در اردوگاه می‌نوشتند.

    نامه‌هایی از ایران به‌وسیله صلیب سرخ برای اسرا ارسال میشد؛ در بالای آن پیام نامه نوشته میشد كه قسمت جواب آن خالی بود و اسرا با نگه‌داری نامه و عدم ارسال جواب، مطالب خود را در آن می‌نوشتند و به‌عنوان نامه‌های آمده نگه‌داری می‌کردند و عراقیها هم در تفتیش‌ها به آن توجهی نداشتند.هر ماه، مقداری توتون در هر آسایشگاه توزیع می‌شد که به همراه کاغذ سیگار بود؛ از این کاغذها نیز برای یادداشت‌برداری یا تک‌نگاری استفاده میشد و به‌علت حجم کم و جاسازی آسان، بسیار قابل توجه بود.در اردوگاه‌های ثبت‌شده، نمایندگان صلیب سرخ هر چند ماه برای سرکشی به اردوگاه‌ها می‌آمدند و با خود دفترچه‌هایی به‌منظور نوشتن یادداشت روزانه، مصاحبه یا تهیه گزارش همراه داشتند؛ اسرا گاهی به بهانه‌های مختلف این دفترچه‌ها را از آنها میگرفتند و با تقسیم آن به دفترچه‌های کوچک، از آنها استفاده می‌کردند.

    منبع مهم دیگر تأمین کاغذ در اردوگاه‌ها، که برای مدتی طولانی اسرا را از کاغذ بی‌نیاز کرده بود، کتاب‌هایی بود به قلم صدام حسین كه به چند زبان ترجمه شده و صفحات سفید زیادی داشت. اسرا از این فرصت استفاده میكردند، با تظاهر به علاقه‌مندی به مطالعه این کتاب‌ها، آنها را درخواست می‌کردند و بعثیها هم با خوشحالی فراوان، به صِرف تبلیغ از تحویل كتاب‌ها امتناع نمی‌کردند.از عکس‌های رادیولوژی (ایکس ری) كه از بیمارستان به‌دست میآمد و قسمتی از کارتن گوشتی که برای آشپزخانه میآوردند نیز به‌عنوان کاغذ استفاده میشد.

تهیه خودکار

اسرای ایرانی برای ثبت تك‌نگاری هایشان به خودكار و قلم نیز نیاز داشتند كه یكی از مهم‌ترین منابع تأمین آن، صلیب سرخ بود. نمایندگان این نهاد هر بار كه برای نامه‌رسانی از اردوگاه‌های ثبت‌شده دیدن می‌کردند مجبور بودند برای نوشتن جواب نامه‌ها، به ما خودکار بدهند و بعد از مدتی معین آنها را پس بگیرند. اسرا هنگام تحویل خودکارها، مغزی آن را درمی آوردند و فقط پوسته آن با درپوش را در بسته‌های پنجاه عددی تحویل میدادند. آنها هم هیچ‌گاه خودکارها را چک نمیكردند. اسرا با سوراخ کردن تکه چوبی، غلافی برای مغزی درست و مثل خودکار از آن استفاده میكردند.

 بعد از آگاهی عراقی‌ها از این ترفند و کنترل بیشتر بر مغزی‌های خودکار، اسرا از شیشه‌های پنی‌سیلین برای ذخیره جوهر استفاده می‌کردند؛ شب قبل از تحویل خودکارها، چند نفر از اسرا جوهر خودکارها را در شیشه‌های پنی‌سیلین ذخیره می‌کردند و برای آنکه عراقی‌ها متوجه خالی بودن مغزی‌ها نشوند، مقدار بسیار کمی از جوهر باقیمانده را به عقب میمكیدند تا در سراسر مغزی خودکار پخش شود.گاهی نیز، اسرا مداد را برای سهولت جاسازی، به چند قسمت تقسیم و از آن استفاده می‌کردند.

نیز نگاه كنید به استنساخ

کتاب شناسی

  1. گودرزی ،داوود(1367) . اردوگاه موصل 4 . مصاحبه .

داود گودرزی