اسرا
معرفی قشرهای مختلف اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق
رده نظامی
الف) نیروهای مسلح منظم ارتش شامل افسران، درجهداران که بیشتر در سالهای اولیه جنگ و ماههای آخر جنگ به اسارت درآمدند، نیروهای وظیفه و احتیاطِ زمینی، دریایی و هوایی، بهعلاوه نیروهای شهربانی و ژاندارمری سابق.
ب) نیروهای کادر و وظیفه سپاه پاسداران که در ردههای فرماندهی و عادی بودند.
ج) نیروهای مسلح نامنظم: نیروهای چریكی، نیروهای خدماتی، نیروهای جهاد سازندگی، نیروهای امدادگر، و نیروهای بسیجی که در همه ردههای سنی از دانشآموزان راهنمایی تا افراد سالخورده در میان آنها به چشم میخورد.
رده غیرنظامی
شامل افرادی بود که از روزهای آغاز جنگ، به دست سربازان عراقی بازداشت و به خاک عراق منتقل شدند یا به دست گروهکهای معاند نظام در مناطق کردستان بازداشت و به ارتش عراق فروخته شدند. برخی از آنها اعضای یک خانواده بودند. در طول جنگ تحمیلی، حدود سه هزار نفر از مردم عادی و غیرنظامی به اسارت درآمدند و اکثر آنها تا 1369 در اردوگاههای کشور عراق اسیر بودند. این افراد به شرح ذیل بودند:
الف) ساکنان شهرهای مرزی: حدود 1500 نفر ازجمله سالخوردگان، زنان و کودکان. در حدود 500 نفر از ساکنان مناطق مرزی کردنشین بودند و در ترددهایی که به روستاهای مرزی عراق داشتند، دستگیر و یا ازسوی گروهکهای ضدانقلاب دستگیر و به نظامیان عراقی فروخته شدند. دراینمیان بیستوچهار زن، که یک زن در سالهای اسارت به شهادت رسید، همگی غیرنظامی بودند و از ساکنان روستاهای مرزی ایران بهجز پنج نفر، که از نیروهای امدادی بودند و برای کمکرسانی مجروحان در مناطق جنگی آمده بودند.
ب) پزشکان، بهیاران، اعضای سازمان هلال احمر: پزشکان و دانشجویان پزشکی و بهیاران در قالب نیروهای داوطلب بسیجی به جبهه آمده بودند و اسیر شدند. دراینمیان پنج زن هم امدادگر بودند.
ج) مقامات رسمی ایران: معروفترین اسیران در میان نظامیها سرلشکر شهید حسین لشگری بود که در آخرین روزهای شهریور 59 و در بین غیرنظامیان شهید مهندس محمدجواد تندگویان وزیر نفت وقت بود که نهم آبان 59 توسط ارتش رژیم بعث به اسارت درآمدند. ابتدا ارتش عراق اسارت تندگویان را تأیید کرد، اما سپس منکر آن شد و در نهایت 26/9/1370 جسد او را تحویل ایران داد. مهندس سید محسن یحیوی و مهندس بهروز بوشهری نیز بعد از تحمل سالها اسارت به وطن برگشتند.
د) افراد ولگرد: افراد ولگرد و کسانی که برای سرقت و تصاحب اموال بیصاحب مردم به شهرهای مرزی رفته بودند، به دست دشمن اسیر شدند.
ه) پناهندگان: تعدادی از اسرای ایرانی برنگشتند و به عراق یا کشورهای اروپایی یا سازمان مجاهدین خلق پیوستند.(← پناهندگی)
و) تعداد اندکی هم افرادی بودند که در تلاش برای خروج غیرقانونی از مرزهای کشور ازسوی گارد مرزی، گشتیهای عراقی در خلیج فارس دستگیر یا بهوسیله قاچاقچیها به سربازان عراقی فروخته و به بازداشتگاه اسیران جنگی منتقل شدند.
ز) افرادی که بر اثر مجروحیت به دست دشمن اسیر شدند.
ح) برخی از افراد هم بر اثر ورود اشتباهی به مناطق دشمن به دست عراقیها اسیر شدند.» [۱]
«تعداد قابل توجهی از اسرا در فاصله روزهای 22 تا 25 تیر 1367 و بهعبارتی چند روز قبل از پذیرش قطعنامه، به اسارت ارتش عراق درآمدند.» [۲]
«بیشترین تعداد اسرای ایرانی از سربازان ارتش و بسیج و 17 درصد اسرای ایرانی متأهل بودهاند که تعداد اندکی هم مجبور به جدایی یا طلاق شدند. در مدت بیش از ده سال، ارتش عراق شهادت 574 نفر را تأیید و به صلیب سرخ جهانی اعلام کرد که میانگین سنی آنان بین 17 تا 25 سال بود. بررسیها نشان میدهد بیشترین افراد فوتشده در زمان اسارت بهترتیب 194 نفر بسیجی، 184 نفر سرباز ارتش، 35 نفر غیرنظامی بودند.» [۲]
در طول هشت سال جنگ، در یک تقسیمبندی کلی، اسرای ایرانی به دو گروه عمده ثبتنامشده در کمیته بینالمللی صلیب سرخ و مفقودالاثر تقسیم میشدند. فقط 48 درصد اسرا ثبتنامشده در صلیب سرخ و 52 درصد جزو مفقودین بودند. با تهاجم نیروهای دشمن با توان نظامی بالا و در مقابل، عدم آمادگی دفاعی رزمندگان ایرانی، نیروهای بعثی بهسرعت به خاک ایران رسیدند و برخی شهرها را در محاصره خود قرار دادند که دراینمیان، تعدادی از رزمندگان اعماز ارتشی، سپاهی و نیروهای ژاندامری که در مناطق مرزی انجام وظیفه میکردند و تعدادی از نیروهای مردمی و شخصی خودجوش که در مقابل دشمن ایستاده بودند و همچنین بسیاری از ساکنان مناطق قصر شیرین و... را به اسارت خود درآوردند و به زندانهای موقت فرستادند. تعداد تجاوزهای عراق بر ضد ایران، قبل از آغاز رسمی جنگ، بسیار متعدد است. طبق آمار وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، عراق از 13 فروردین 1358 تا پایان مرداد 1359، 397 بار به مرزهای زمینی، دریایی و هوایی ایران تجاوز کرده است.[۳] در پی این حملات، از فروردین 1358 تا نیمه اول 1359، یعنی قبل از شروع رسمی جنگ، حدود هفتاد نفر از مردم عادی مرزنشین، تکاوران ارتش و... به اسارت درآمدند. [۴]
«گروه اول، اسرایی بودند که پس از گذراندن مراحل مختلف بازجویی و شکنجه در زندانهای موقت و مدتی پس از ورود به اردوگاه اصلی، مورد بازدید نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ قرار گرفتند و ثبتنام شدند. در پی این ثبتنام، با پُر کردن نامهای که بازرسان صلیب در اختیار اسرا قرار دادند و با ارسال آن به هلال احمر ایران، خانوادهشان را از سرنوشتشان آگاه ساختند و تا پایان اسارت، از این طریق با خانوادههای خویش در ارتباط بودند. نیروهای بعثی پس از ثبتنام هر اسیر، وظایفی داشتند که مهمترین آن، حفظ جان اسرا بود. این امر شرایط روحی اسیر را تا حدودی در وضع بهتری نسبت به اسرای مفقود و ثبتنامنشده قرار میداد. از حدود 40 هزار اسیر ایرانی، تقریباً 19۰۰۰ نفر مورد ثبتنام کمیته بینالمللی صلیب سرخ قرار گرفته بودند.» [۴].
گروه دوم، اسرای مفقودالاثر بودند که آنها هم به دو گروه تقسیم میشدند: دسته اول، اسرایی که در همان روزهای ابتدایی جنگ به اسارت درآمده و به زندانهای عراق منتقل شدند. دشمن از معرفی این افراد، بهعلت شاخص بودن درجه و عضویت یا داشتن سمت و مسئولیت لشکری یا کشوری، به کمیته بینالمللی صلیب سرخ خودداری میکرد. بخش عمده این گروه از اسرا، افسران و خلبانان نیروی دریایی، زمینی و هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بودند؛ گروه دوم، اسرایی بودند که اواخر ۱۳۶۵ و بعدها پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به اسارت درآمدند و به اردوگاه اصلی انتقال یافتند، اما دشمن آنها را به کمیته بینالمللی صلیب سرخ معرفی نکرد. این گروه در مدت اسارت خود، شرایط سخت و طاقتفرسایی داشتند و حتی از داشتن کمترین امکانات محروم بودند که در پی این گمنامی، بعثیها به شکنجه و آزار آنها مبادرت میکردند.
کتابشناسی
- ↑ داعی، علی (1387). نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسئولیت بین المللی دولت عراق. تهران: پیام آزادگان.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ خاجی، علی (1391). شرح قفص. اردوگاههای اسیران. تهران: پیام آزادگان
- ↑ پارسادوست، منوچهر (1369). نقش عراق در شروع جنگ همراه با: بررسی تاریخ عراق و اندیشههای حزب بعث. تهران: شركت سهامی انتشار
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ آرشیو بانک اطلاعاتی مؤسسة پیام آزادگان