نان در اسارت
مقدمه
«سهمیه روزانه هر اسیر برای صبحانه و ناهار 5/1 تا 2 عدد نان به نام سمون بود. این نوع نان، شبیه نانهای ساندویچی ایران بود با این تفاوت که سخت و سیاه و داخل آن خمیری بود. اسرا درباره نوع آرد آن نظرهای مختلفی داشتند. برخی معتقد بودند که آرد آن از گندم، ذرت، هسته خرما یا مخلوطی از آنهاست. فقط لایه رویی این نوع نان، که بسیار بد طبخ میشد، قابل خوردن بود و خود عاملی برای تولید انواع مشکلات گوارشی میشد. بهخاطر خمیر بودن وسط نان، اسرا برای رفع گرسنگی، خمیرها را پس از جدا کردن روی بخار[ی]، میپختند و میخوردند. در بسیاری از مواقع خمیرها را خشک و از آرد حاصل از آن حلوا تهیه میکردند.» [۱]
رحمانیان [۲] بیان میکند: «نانهایی که به ما میدادند، سطحشان خشک و داخلشان خمیر بود که برای بیماران زخممعدهای، مشکل ایجاد میکرد. در اردوگاه موصل 4، مرحوم حاج عزیز بابایی و حاج رضا جوادی کارشان این بود که صبحها وقتی نانها را تحویل میگرفتند، سهمیه نان این بیماران را جدا کرده، بهوسیله یک تکه حلبی که به شکل چاقو درآورده بودند، نانها را ورقورق کرده، دور از چشم عراقیها به آشپزخانه میبردند و روی اجاقهای گاز سرخ میکردند تا خمیرشان بپزد، سپس آنها را بین اینگونه بیماران، از روی اسامیشان، تقسیم میکردند.»
نیز نگاه کنید به تغذیه
کتابشناسی
سهیلا علی ین
- ↑ سالمینژاد، عبدالرضا (1386). دانستنیهای آزادگان، چ دوم. تهران: پیام آزادگان،ص.83.
- ↑ رحمانیان، عبدالمجید (1390). تنفس ممنوع، خاطرات بهداشت و درمان در اسارت، چ دوم. تهران: پیام آزادگان،ص.175.