ورزش

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۵۱ توسط M-jafari (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «آمادگی جسمانی یکی از الزامات اجرای عملیات‌های نظامی است. در دوران هشت سال دفاع مقدس انجام ورزش‌های متنوع در پادگان‌ها و قرارگاه‌ها جزء لاینفک حضور در مناطق عملیاتی بود. برخی از رزمندگان، به‌خاطر بدن‌های آماده و قوی، قبل از اسارت توسط دشمن...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آمادگی جسمانی یکی از الزامات اجرای عملیات‌های نظامی است. در دوران هشت سال دفاع مقدس انجام ورزش‌های متنوع در پادگان‌ها و قرارگاه‌ها جزء لاینفک حضور در مناطق عملیاتی بود. برخی از رزمندگان، به‌خاطر بدن‌های آماده و قوی، قبل از اسارت توسط دشمن بعثی گریختند یا در صورت مجروحیت، جان سالم به در بردند.


اهمیت و نقش ورزش در اسارت

ازآنجا‌که اسیران ایرانی در اردوگاه‌های عراق مجبور بودند كلّ 24 ساعت شبانه‌روز را در داخل اردوگاه‌ها زندگی کنند، بنابراين برنامه‌‌های ورزشی عامل خوبی برای ایجاد روحیه و نشاط اسرا بود. اسرايی که ورزش نمی‌کردند، معمولاً گوشه‌گیر و دچار بی‌خوابی، پیری زودرس، فلج و پادردهاي شديد می‌شدند. برخی از اسرا با درک موقعیت زمان و مکان اردوگاه و برای حفظ سلامت و ارتقاي روحیة مقاومت، نقش مهمی در برگزاری کلاس‌ها و مسابقات ورزشی داشتند و با ادامه یافتن دوران اسارت، ورزش به یکی از دغدغه‌های روزانة اسرا تبدیل شده بود. به‌وسيلۀ ورزش توانستند جلوي بسياري از اختلالات فكري،‌ روحي، جسمي و فشارهاي ناشي از دوري خانواده و... را بگيرند.     دشمن برايش معما بود كه چگونه مي‌شود اسيري بعد از ده سال اسارت، اين‌طور سرپا بماند؛ آن هم با اين غذاي مختصر و شرايط نامناسب. سرانجام پس از بررسی‌های مختلف فهميدند كه عامل اصلي سلامت اسرا ورزش است.


توصیف و تبیین انواع ورزش در اسارت

متناسب با شرایط اردوگاه‌های صليب سرخ‌دیده یا ندیده (غیر ثبت‌نام‌شده) وضعیت ورزش در اردوگاه‌ها متفاوت بود. اما می‌توان به‌طورکلی انواع ورزش را به‌ترتیب ذیل دسته‌بندی کرد: ورزش ابتدا با پیاده‌روی در حیاط اردوگاه و طناب‌کشی شبانه در آسایشگاه‌ها آغاز شد. ورزش‌هايي مانند واليبال،‌ فوتبال، بسكتبال و پینگ‌پُنگ به‌مرور با تأمين امکانات و انسجام داخلی بین اسرا شکل گرفت؛ براي مثال، زماني‌كه سوت آزادي یا همان هواخوری را مي‌زدند، بازي مي‌كرديم. هر تيمي مي‌آمد، نيم ساعت بازي مي‌كرد و مي‌رفت و بعد تيم ديگر مي‌آمد. بازي پينگ‌پنگ، اوايل كه ميز كم بود، بيست دقيقه يا يك‌ربع بيشتر طول نمي‌كشيد، ولي بعدها‌ به نيم ساعت افزايش يافت. در طي ماه، برنده‌ها دوباره با هم بازي مي‌كردند. رشته‌های رزمی ‌کنگ‌فو، کاراته، تکواندو، كه بیشتر از همه طرفدار داشت، معمولاً زیر نظر مربیاني از خود اسرا و در داخل آسایشگاه‌ها به‌طور مخفیانه انجام می‌شد.


قوانین، مربیان و جوايز ورزشی

به‌تدريج با شكل‌گيري ساختار داخلی اسرا در اردوگاه‌ها و با شناخت بیشتر اسرا نسبت به یکدیگر، مربیان و علاقه‌مندان به ورزش نیز خودنمایی کردند. افرادی بودند که در رشته‌های مختلف در سطح کشور صاحب رتبه و بنام بودند. مربیان نقش معالجه‌کننده امراض و کسالت‌ها را به‌عهده داشتند. نیاز اسرا، علاقه‌مندی مربیان، ابزارهای اولیة ورزشی و عدم جلوگیری عراقی‌ها زمینة گسترش ورزش در اردوگاه‌ها را فراهم می‌كرد.

    همة رشته‌های ورزشی با نظم اجرا مي‌شد و هركدام مسئول یا شورا داشتند. کسانی که دست‌اندرکار این قضیه بودند، در کار خودشان وارد بودند و قوانین را به‌طور نانوشته می‌دانستند. قوانين براي اكثر اسيران، قابل احترام و لازم‌الاجرا بود.

    معمولاً کلاس‌ها و مسابقات رزمی در آسایشگاه‌ها و به‌طور مخفیانه و مسابقات فوتبال، والیبال، پینگ‌پنگ و مانند آن در حیاط اردوگاه با شوروشعف و رقابت بین آسایشگاه‌ها و حتی بین قاطع‌ها در یک اردوگاه انجام می‌شد. در ايام جشن و اعياد و سالگرد جنگ تحميلي، اسراي ورزيده، به اجراي نمايش‌هاي رزمي مي‌پرداختند.


    وقتي يك مسابقه برگزار می‌شد،‌ از هر آسايشگاه، پنجاه يا صد نفر براي تشويق تيمشان بيرون مي‌آمدند و اين چند حُسن داشت: اولاً بچه‌ها از خمودگي درمي‌آمدند؛ ثانياً همان نيم‌ساعت ورزش باعث مي‌شد وقتشان به بهترين شكل بگذرد. در پایان، ضمن گرامیداشت مناسبت‌ها، با اهداي جوايزی مانند تسبیح، جانماز، مدال یا کاپ از ظروف بلااستفادة آشپزخانه یا کفش دست‌دوز، مسابقات خاتمه می‌یافت.


ورزش و مجروحان

حفظ و نگه‌داري مجروحان از اهمّ وظایف اسرا بود. اینکه زنده بمانند یا نه تقدیر الهی بود، ولی روحیه بخشیدن به آنان از طرق مختلف بسیار ضروری بود؛ زیرا نه غذای مقوّی بود، نه درمان مناسب. برخی از اسرا از ناحیة سر یا کمر یا پا جراحت‌های سختی داشتند؛ به‌طوری‌که زمین‌گیر شده بودند. ارتوپدی از نوع ورزش‌هایی مانند ماساژ، تحرک موضعی به کمک دیگران، پیاده‌روی با گرفتن زیر بغل و مانند آن به‌عنوان عوامل جسمی و از همه مهم‌تر استقامت برای زنده‌ماندن، محبت اسرا به یکدیگر و امید به آینده به‌مثابة عوامل روحی، در کنار ورزش برای بهبود مجروحان بسیار مؤثر بود.


ورزش، فرماندهان و سربازان عراقی

ورزش به‌ویژه فوتبال، با خون مردم عراق عجین شده است. فرماندهان عراقي نيز به‌سبب علاقة فردي و هم ادارة بهتر و آرام اردوگاه با ورزش مخالفتي نداشتند. در اردوگاه‌هاي ثبت‌شده به‌جز ورزش‌های رزمی كه گمان می‌کردند سطح آمادگی اسرا برای مقابلة فردی با سربازان عراقی یا شورش دسته‌جمعی یا فرار افزایش می‌یابد، سایر ورزش‌ها از منظر فرماندهان عراقی ممنوع نبود. البته برنامه‌ريزي صحيح اسرا، مانع از آن شده بود كه نگهبان‌ها بتوانند بچه‌ها را در حال ورزش رزمي غافلگير كنند. اگر كسي به ورزش‌هاي ممنوع مي‌پرداخت، او را چهار پنج روز مي‌زدند و به زندان مي‌انداختند؛ جيرۀ غذايش را كم می‌كردند تا ضعف جسمي مانع از پرداختن به ورزش‌هاي رزمي شود.

    انجام ورزش‌هاي گروهي، به‌صورت علني در اردوگاه‌ها مبتنی‌بر ارادة عراقی‌ها شکل می‌گرفت. علاوه‌بر تمایلات فردی وقتی عراقی‌ها می‌دیدند فضای اردوگاه شاد است و همه با هم خوب‌اند، درگیری بین اسرا نیست، با وجود دریافت اخباری مبنی‌بر تشکیل کلاس‌های کشتی و رزمی و انجام مسابقات به مناسبت دهه فجر، به روی خودشان نمی‌آوردند، مخالفت نمی‌کردند، و اردوگاه را به‌ هم نمی‌ریختند.

    گاهی سربازان عراقی اظهار تمایل می‌کردند با اسرا مسابقه فوتبال دهند. واي به حال اسرا بود اگر عراقي‌ها را مي‌بردند. بدرفتاری یا 48 ساعت بازداشت در آسایشگاه حداقل نتیجه برد در مسابقه با عراقی‌ها بود، البته ایجاد تفرقه و جلوگیری از انجام ورزش ابزاری برای مخالفت عراقی‌ها با سایر اقدامات اسرا و گاهی تعطیلی ورزش اهرمی برای مخالفت اسرا با سایر اقدامات عراقی‌ها نیز بود.


ورزش و حاج‌آقا ابوترابی‌فرد

در اردوگاه‌هایی که حاج‌آقا حضور داشتند، روحيۀ بچه‌ها ازطرف ایشان تقويت مي‌شد. حاج‌آقا ابوترابی‌فرد تا آنجا پيش رفت كه مي‌گفت: ورزش شما حتي از كلاس‌هاي نهج‌البلاغه اهميت بيشتري دارد. اينكه يك شخص آگاه به مسائل شرعي، چنين تكليفي وضع مي‌كرد، به ما پشت‌گرمي بيشتري مي‌‌داد كه در ورزش كوشاتر باشيم. با وجود اينكه در اواخر اسارت، ديگر بدن‌ها داشت تحليل مي‌رفت، اتاق‌هاي نمور و تاريك به همراه ضعف تغذيه، بچه‌ها را نحيف كرده بود، ولی حاج‌آقا همچنان در صدر ورزشکاران بود. (← ابوترابي‌فرد، سيد علي‌اكبر)


ورزش و صليب سرخ

وسايل ورزشي تنها از ناحيۀ صليب سرخ تأمين مي‌شد. هر ماه كه صليب‌ مي‌آمد،‌ دو توپ فوتبال، بسكتبال، واليبال، هندبال و پینگ‌پنگ مي‌آورد. در ماه‌هاي اول، وسايل ورزشي اضافه داشتيم، اما بعد از 2 سال، با كمبود شديد وسايل مواجه شديم؛ کفش و لباس ورزشی به‌هيچ‌عنوان ازطرف صليب تأمين نمي‌شد. بچه‌ها سعي مي‌كردند از همان کفش و لباس‌هاي معمولي عراقي، كه گاهي 20 تا وصله داشت، استفاده كنند؛ مثلاً با استفاده از دشداشه‌‌های سفیدی که عراقی‌ها به‌جاي لباس راحتی، در اختیارمان می‌گذاشتند، لباس کاراته می‌دوختند. صليب سرخ شطرنج، تخته‌نرد يا پاسور را نیز در کنار وسایل ورزشی در اختیار اسرا قرار می‌داد. البته در آن زمان، بازی شطرنج حرام بود. ولی كسي نمي‌گفت من مي‌خواهم شطرنج، تخته‌نرد يا پاسور و ورق بازي كنم و بيشتر اسرا ورزش را بر این گونه سرگرمی‌ها ترجیح می‌دادند.


امکانات ورزشی

در برخی از اردوگاه‌ها، چهار محوطة کوچک برای ورزش درست کرده بودند: یک زمین خاکی فوتبال، زمین بسکتبال، زمین هندبال، و یکی هم زمین والیبال. در گوشه‌ای هم میز پینگ‌پنگ قرار گرفته بود.

    در برخی از اردوگاه‌ها، همان محوطة کوچک قاطع زمین فوتبال، والیبال و پیاده‌روی بود و برنامه‌ریزی برای اجرای مسابقات ورزشی را با مشکل مواجه مي‌كرد و دائماً توپ‌های


فوتبال و والیبال در داخل سیم‌خاردارهای اردوگاه گرفتار می‌شدند.

    در برخی از اردوگاه‌ها (به‌ویژه ثبت‌نام‌نشده) در همان محوطة کوچک نیز کسی اجازة ورزش نداشت.

    وسايل ورزشی كم بود، ولی مانعی برای اجرای ورزش نبود؛ مثلاً ‌تشك كشتي را خودمان از پتوها درست مي‌كرديم. براي پرورش اندام، از بلوك‌ها و لوله‌هاي شكستة آب و اين‌جور چيزها استفاده مي‌شد. گاهي ورزش باستاني هم انجام مي‌داديم. دسته‌هاي تي شكسته را دورش پتو مي‌بستند، و به‌صورت ميل درمي‌آوردند و با آن كار مي‌كردند. بچه‌ها تور واليبال و فوتبال مي‌بافتند. اگر عراقي‌ها نخ نمي‌دادند، زيرپيراهن يا پتوهايي را كه مي‌خواستند دور بيندازند، براي بافتن تور گل كوچك و واليبال مي‌شكافتند. (← امكانات)


مسابقات ورزشی

چهل روز از رحلت امام مي‌گذشت. مرگ آن بزرگمرد تاريخ، ضربه‌اي كاري بر پيكر ما بود. مي‌دانستيم به اين زودي نمي‌توانيم آن را التيام بخشيم، اما براي دادن روحيه به برادران و زدودن افسردگي از چهرۀ آنان، بايد فكري مي‌كرديم؛ براي نمونه، سري مسابقات ورزشي به نام «جام رهبري» در اردوگاه 13 ترتيب داده شد. زمان‌بندي بازي‌ها به‌گونه‌اي بود كه فينال سه بازي بسكتبال، فوتبال، دووميداني با روز عيد غدير خم مصادف شده بود و اعلام برندگان و اهداي جوايز تحت عنوان «بيعت با مقام رهبري» برگزار شد.

محمدرضا کایینی