تبلیغات منافقین برای جذب اسرا در اسارت
راهاندازی تبلیغات و زمینهسازی برای جذب افراد به سازمان
پس از برقراری آتشبس میان ایران و عراق، اسرا امیدوار شدند اندکی پس از آتشبس، به وطن بازخواهند گشت. تب بازگشت تا یکی دو ماه پس از آتشبس ادامه داشت، ولی با بهانهگیریهای دولت بعثی، این تب آرامآرام فروکش کرد و افق آزادی و بازگشت به ایران غبارآلود شد. به درازا کشیدن مذاکرات نمایندگان دو کشور و بینتیجه بودن این مذاکرات، در کنار اقدامات عوامل بعثی در اردوگاهها ازقبیل کاهش سهمیه لباس، بیکیفیت شدن غذا، قطع مکرر آب، محدود شدن دیدار اعضای کمیته بینالمللی صلیب سرخ و بهوجود آمدن اختلال در روند ارسال و دریافت نامهها، که تنها وسیله ارتباطی آزادگان با خانوادههای خود بودند، شرایط را بیش از پیش سختتر میکرد.
رهبران و برنامهریزان سیاسی و فرهنگی اسرا تلاش کردند تا در آن شرایط دشوار، روحیه اسرا حفظ شود، ولی اقدامات بعثیها و سازمان مجاهدین خلق بهگونهای برنامهریزی شده بود که در آن فضای غبارآلود، آینده را برای آنان تیره و تار جلوه دهند و با فشار سنگینی که از حیث مادی و معنوی وارد میکردند، زمینه را برای شکستن مقاومت اسرا و پیوستن آنها به سازمان فراهم كنند. علاوهبر رسانههای دولت عراق، که مدام بر طبل تبلیغات مسموم خود علیه ایران میکوبیدند، رسانههای سازمان نیز وارد عمل شدند و خط القای نومیدی و تخریب روحیه را دنبال کردند. صداوسیمای مجاهد که از عراق پخش میشد و روزنامه مجاهد که به اردوگاهها فرستاده میشد اگرچه در یک برنامهریزی کلی خطابشان مردم ایران بود، ولی در تحلیل سازمان، اسرا با توجه به شرایط خاصی که داشتند، میتوانستند بیش از بقیه مخاطبان تأثیر بپذیرند.
در کنار هجمه رسانهای بعثیها و سازمان مجاهدین خلق، عناصر وابسته به سازمان نیز در بعضی اردوگاهها با شناسایی افراد کمسواد و ضعیفالنفس و خسته تلاش میکردند خط تخریب و القای ناامیدی را تقویت، و اینگونه افراد را به پیوستن به سازمان ترغیب كنند.
در آخر نیز مهدی ابریشمچی بهعنوان نفر دوم سازمان، به همراه تعدادی از همقطاران خود و در معیت افسران اطلاعاتی ارتش صدام، به بعضی از اردوگاهها آمدند و از اسرا دعوت کردند که به آنان بپیوندند. در اردوگاههای موصل، الانبار، تکریت و رمادی ( ← اردوگاه ) به محض ظاهر شدن ابریشمچی و همراهان، شعارهای تندی علیه سازمان داده شد و آنان مجبور شدند خود را از انظار عمومی مخفی کنند. ماحصل همه اقدامات بعثیها و سازمان، پیوستن تعداد اندکی از افراد به سازمان مجاهدین خلق بود که آنها هم پس از مدتی، پشیمان میشدند و درخواست بازگشت میکردند. به گفته تعدادی از این افراد، اقدام آنها در پیوستن به سازمان، قبول ایدئولوژی آن نبود، بلکه تنها میخواستند خود را از شرایط طاقتفرسای اسارت در اردوگاهها نجات دهند.[۱] [۲] [۳] [۴] [۵]
- ↑ خرمی، مسعود (1389). ما هشت نفر. تهران: پیام آزادگان.
- ↑ ایروانی، حجت (1372). هوای اسارت. ج1، خاطرات اسارت آزادگان استان فارس، تهران: حوزه هنری
- ↑ زاغیان، اصغر (1389). دوازدهمین اردوگاه. تهران: پیام آزادگان.
- ↑ عبدالهی، سرافراز (1393). خاطرات اسارت، زخم عشق. تهران: پیام آزادگان
- ↑ دهنمکی، مسعود؛ قاسمخان، محمد؛ موسوی، مهدی، هاتفی، ایرج، ملکی، بهرام (1375). مقاومت در اسارت، خاکریز پنهان (4)، دفتر سوم، گروه تحقیق و نویسندگان دفتر پژوهش و انتشارات