تک نگاری

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۳۸ توسط M-jafari (بحث | مشارکت‌ها)

نگارش يادداشت و دل‌نوشته در دوران اسارت.

مقدمه

مهم‌ترین علل تک‌نگاری در اسارت را می‌توان غربت، دلتنگی، احساسات سرکوب‌شده، شکنجه در سلول‌های حزب بعث، گذراندن ساعات طولانی در آسایشگاه‌ها، ممنوعیت کاغذ و قلم، شهادت عزیزان، دوستان، و همرزمان دانست. احساسی که با کوچک‌ترین تلنگری شکوفا می‌شود و بر کاغذ بی‌جانی مي‌نشيند و به آن جان می‌بخشد. صدای فغان پرنده‌ای که از آسمان اردوگاه می‌گذرد، شکفتن غنچه‌ای در باغچه کوچک اردوگاه، صدای دلنشین صوت قرآن، یا رویش جوانة کوچک گیاهی در انبوه سیم‌خاردارها، و در نهايت مسابقات هر سالة شعر و دکلمه در ایام دهة فجر در اردوگاه‌ها، می‌تواند انگیزه‌ای برای تک‌نگاری در اسارت باشد: «در دنیای ما که وسعتش تنها چهار دیوار زرد و رنگ‌پریده، و تنها مهمانان ما پرندگان دریایی‌اند، که هرازچندگاهی با فریادهایشان زنده بودن‌ را به‌ یادمان می‌آورند، همواره امید را زمزمه می‌کنیم.»[۱] يا اين شعر از محمدرضا صدقی، که نیمه‌شب از شدت درد شكنجه در اردوگاه رمادی 3 آسایشگاه 3 سروده است: ناله و آه و فغان دوش ز سودای تو بود

گریه و زاری ما از غم سیمای تو بود

سوختیم از عطش عشق تو آری صنما

آتشین سینة ما محض تمنای تو بود

دوش با یاد تو خفتیم و سخن این گفتیم

کاش این خفتن ما یکسره رؤیای تو بود

می‌شنیدیم شبی بانگ حزینی می‌گفت

کاش این دیده شبی محو تماشای تو بود

آن همه شور و نوایی که به ما می‌دادی

همه مدیون تو و ساغر مینای تو بود

رنج‌ها در سفر کوی تو دیدیم ولی

این فقط محض تو و نرگس رعنای تو بود

خون اگر می‌رود از دیده صدقی نه عجب

چون که او عاشق و سرگشته و شیدای تو بود

 البته بعد از فکر اولیه و انگیزة نوشتن، تهیة دو عنصر اصلی خلق آن اثر یعنی کاغذ و قلم را نباید از یاد برد که همیشه بزرگ‌ترین دغدغة تك‌نگاران در اسارت بود.طولانی بودن ساعات ماندن در آسایشگاه باعث شده بود که هرکس خودش را به‌گونه‌ای سرگرم کند و افرادي که طبع شعر و داستان داشتند یا مایل به تک‌نگاری بودند، هريک به دنبال راهي برای به‌دست آوردن این دو عنصر حیاتی برای نوشتن بودند.شايان ذكر است داشتن خودکار یا کاغذ یا قسمت کوچکی از مداد مجازاتش چهارده روز زندان در سلول انفرادی با کتک در هر سه آمار صبح و ظهر وعصر بود.

تهیة کاغذ

از علل مهم ممنوعیت کاغذ و خودکار در اردوگاه‌ها، ترس از ترویج فرهنگ دینی و مذهبی در اردوگاه، خاصه از راه تكثير قرآن و نهج‌البلاغه بود.در بعضي از اردوگاه‌هاي صليب سرخ‌ديده، اولین راه دستیابی به کاغذ، پاکت‌های خالی و چندلایة سیمان بود. در اين اردوگا‌ه‌ها، کار اجباری بود و دستگاه بلوک‌زنی اردوگاه لحظه‌ای توقف نداشت و هر روز یک آسایشگاه، مسئول بلوک‌زنی بود. با خالی کردن هر چند پاکت سیمان، یکی از پاکت‌ها دور از چشم سربازان عراقی پنهان و سپس در زیر لباس‌ها جاسازی، و به آسایشگاه‌ها برده می‌شد. بعد از پاکت سیمان، مهم‌ترین منبع کاغذ، پودرهای رختشویی بود که چند لایه داشتند و بسیار موردتوجه اسرا بودند.بعضی از اسرا نيز تك‌نگاري خود را مابين سطور کتاب‌های موجود در اردوگاه می‌نوشتند.

    نامه‌هایی از ایران به‌وسیله صلیب سرخ براي اسرا ارسال مي‌شد؛ در بالای آن پیام نامه نوشته مي‌شد كه قسمت جواب آن خالی بود و اسرا با نگه‌داري نامه و عدم ارسال جواب، مطالب خود را در آن می‌نوشتند و به‌عنوان نامه‌های آمده نگه‌داري می‌کردند و عراقي‌ها هم در تفتیش‌ها به آن توجهي نداشتند.هر ماه، مقداری توتون در هر آسایشگاه توزيع می‌شد که به همراه کاغذ سیگار بود؛ از اين کاغذها نيز برای يادداشت‌برداری یا تک‌نگاری استفاده مي‌شد و به‌علت حجم کم و جاسازی آسان، بسیار قابل توجه بود.در اردوگاه‌هاي ثبت‌شده، نمایندگان صلیب سرخ هر چند ماه برای سرکشی به اردوگاه‌ها می‌آمدند و با خود دفترچه‌هايی به‌منظور نوشتن یادداشت روزانه، مصاحبه يا تهیه گزارش همراه داشتند؛ اسرا گاهی به بهانه‌های مختلف اين دفترچه‌ها را از آنها مي‌گرفتند و با تقسیم آن به دفترچه‌های کوچک، از آنها استفاده می‌کردند.

    منبع مهم دیگر تأمين کاغذ در اردوگاه‌ها، که برای مدتي طولانی اسرا را از کاغذ بی‌نیاز کرده بود، کتاب‌هایی بود به قلم صدام حسین كه به چند زبان ترجمه شده و صفحات سفید زيادي داشت. اسرا از اين فرصت استفاده مي‌كردند، با تظاهر به علاقه‌مندي به مطالعة اين کتاب‌ها، آنها را درخواست می‌کردند و بعثي‌ها هم با خوشحالي فراوان، به صِرف تبلیغ از تحويل كتاب‌ها امتناع نمی‌کردند.از عکس‌هاي رادیولوژی (ایکس ری) كه از بیمارستان به‌دست مي‌آمد و قسمتی از کارتن گوشتی که برای آشپزخانه مي‌آوردند نيز به‌عنوان کاغذ استفاده مي‌شد.

تهیة خودکار

اسراي ايراني براي ثبت تك‌نگاري‌هايشان به خودكار و قلم نيز نياز داشتند كه يكي از مهم‌ترين منابع تأمين آن، صليب سرخ بود. نمایندگان اين نهاد هر بار كه براي نامه‌رساني از اردوگاه‌هاي ثبت‌شده دیدن می‌کردند مجبور بودند برای نوشتن جواب نامه‌ها، به ما خودکار بدهند و بعد از مدتي معین آنها را پس بگیرند. اسرا هنگام تحویل خودکارها، مغزی آن را درمي‌آوردند و فقط پوسته آن با درپوش را در بسته‌های پنجاه عددی تحویل مي‌دادند. آنها هم هیچ‌گاه خودکارها را چک نمي‌كردند. اسرا با سوراخ کردن تکه چوبي، غلافی برای مغزي درست و مثل خودکار از آن استفاده مي‌كردند.

 بعد از آگاهي عراقی‌ها از اين ترفند و کنترل بیشتر بر مغزی‌های خودکار، اسرا از شیشه‌های پنی‌سيلین برای ذخیرة جوهر استفاده می‌کردند؛ شب قبل از تحویل خودکارها، چند نفر از اسرا جوهر خودکارها را در شیشه‌های پنی‌سيلین ذخیره می‌کردند و برای آنکه عراقی‌ها متوجه خالی بودن مغزی‌ها نشوند، مقدار بسیار کمی از جوهر باقي‌مانده را به عقب مي‌مكيدند تا در سراسر مغزی خودکار پخش شود.گاهي نيز، اسرا مداد را براي سهولت جاسازی، به چند قسمت تقسيم و از آن استفاده می‌کردند.

نيز نگاه كنيد به استنساخ

کتاب شناسی

نویسنده مقاله داود گودرزی

  1. گودرزی ،داوود(1367) . اردوگاه موصل 4 . مصاحبه .