اسارت در كلام امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری
ديدگاههاي امام خميني (ره) و رهبر انقلاب دربارة اسيران، اسارت، و آزادگي.
اسارت در لغت، يعني كسى را در بند كشيدن و به اسيرى درآوردن. اسارت و أسْر مصدر «أسَرَ»، به معناى محكم بستن چيزى با قيد و طناب است و اسير را از آن جهت كه او را بسته، محصور مىساختند، اسير ناميدهاند؛ سپس اين مفهوم به هر كس كه در بند يا حبس درآيد، هرچند با چيزى بسته نشده باشد، توسعه يافته است (مفردات، ص 76، لسانالعرب، ج1، ص140، «أسر»). برخى معناى اين ماده را حبس دانسته، گفتهاند: اسير كسى است كه محبوس و تحت سلطه باشد، چه با قيود ظاهرى و چه با تعهدات عرفى و الزامات قانونى، ازاينرو بر عبد، زندانى و كسى كه تحتنظر باشد نيز اطلاق مىشود (التحقيق، ج 1، ص 83، «أسر»).
بنابر تعريف فوق، اسارت را در سخنان امام خميني بنيادگذار جمهوري اسلامي و رهبر معظم انقلاب ميتوان اينگونه تقسيمبندي كرد: در بند نفس و هواهاي نفساني بودن، تحت سيطره و سلطه فرهنگي، اقتصادي، سياسي، نظامي قدرتهاي استكباري بودن، وابستگي داشتن اعماز «وابستگي فكري»، «وابستگي مغزي»، «وابستگي عقلي»، «وابستگي به شرق و غرب»، «وابستگي به قدرتها»، وابستگي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و غيره، و بالأخره در بند و اسير دشمن بودن در زمان جنگ.
امام خميني جهاد و مبارزه و به اسارت رفتن براي دفاع از اسلام و كشور، و مقابله با استعمار و استثمار را لازم ميدانند و آن را تشويق ميكنند. در اين مورد، ايشان چنين ميفرمايند: «... ما افتخار ميكنيم كه مانند سيدالشهدا روز عاشورا كشته شويم، و بچههاي ما را اسير كنند و اموالمان را غارت نمايند. در عوض اسم ما تا ابد باقي خواهد ماند... يكي از كساني كه بايد در راه حضرت سيدالشهدا آغشته به خون شود، خميني است.» (9/3/1342) (صحيفه امام، 1378: ج. 1 ص. 240).
امام خميني شهدا، آزادگان، ايثارگران و رزمندگان را «... عزمها و ارادههاي استوار و آهنين، نمونهترين بندگان مخلص حق» ميدانند كه «... مراتب انقياد و تعبد خويش را به درگاه اقدس حق تعالي، با نثار خون و جان به اثبات رسانيدند؛ و در ميدان جهاد اكبر با نفس و جهاد اصغر با خصم، واقعيت پيروزي خون بر شمشير و غلبة ارادة انسان را بر شيطان مجسم كردند، ...» (صحيفه امام، 1378: ج. 20، ص. 37).
امام خميني براساس همين باور و اعتقاد، اسرا «سربازان امام زمان ارواحنا فداه...» «شيرمردان در بند»، «اسير جانيترين دژخيم زمان ...، مقاومت آنها دنيا را شگفتزده كرده»، «اين بزرگان اسلام و افتخارآفرينان كشور اسلامي ايران» و عزيزاني كه «با نثار جان و خون و سلامت و دوري از ميهن خود، در راه شرف، عزت كشور و اسلام، راه را براي نيل به سعادت دنيا و آخرت باز، خود و ملت خود را در پيشگاه مقدس حق تعالي سرافراز و روسفيد نموده» را محبوب خود و ملت دانسته و استقلال و آزادي و جمهوري اسلامي را مديون و مرهون ايثارهاي غيرقابل ترسيم اين عزيزان ميدانند و معتقدند با «رشادتها و فداكاريها و اخلاص» و «بركت خونهاي پاك» اين «رادمردان» است كه «انقلاب و جمهوري اسلامي ايران بارور گرديده؛ و با شهادت و ايثار و جانبازي و اسارت آنان، از پانزدهم خرداد تاكنون، بر تارك نهضتمان نام مجد و آزادي و شرف پايدار» مانده است (صحيفه امام، 1378: ج. 20، ص. 29 و 201؛ ج. 18، ص. 347؛ ج. 18، ص. 149؛ ج. 19، ص. 474؛ و ج. 20، ص. 37).
امام آزادي اسرا را براي «خدمت به خداوند» (بندگي) و «خدمت به بندگان» خداوند ميطلبند. در واقع رسالتي را كه ايشان براي آزادگان از خداوند خواستارند، بندگي خداوند و خدمت به بندگان خداوند است (صحيفه امام، 1378: ج. 18: ص. 347).
امام خميني اسرا را سرود آزادي دانسته و دربارة آنان ميفرمايند: «اسرا در چنگال دژخيمان خود سرود آزادياند، و احرار جهان آنان را زمزمه ميكنند.» (صحيفه امام، 1378: ج. 21، ص. 147)
در جاي ديگر، قلمها را ناتوان از وصف مجاهدان، شهدا، جانبازان، مفقودين و آزادگان دانسته، ميفرمايند: «ما را چه رسد كه با اين قلمهاي شكسته و بيانهاي نارسا در وصف شهيدان و جانبازان و مفقودين و اسيراني كه در جهاد في سبيلالله جان خود را فدا كرده و يا سلامتي خود را از دست دادهاند يا به دست دشمنان اسلام اسير شدهاند، مطلبي نوشته يا سخني بگوييم... اسيراني كه در زندانهاي مخوف دشمن شجاعانه بر سر دشمنان بشريت فرياد ميكشند چگونه توان تعظیم نمود؟...» (5/6/1363) (صحيفه امام، 1378: ج. 19، ص. 40)
امام در پاسخ نامة يكي از اسيران در بند، آنان را فرزندان عزيز دور از وطن خود خطاب كرده و از آنان خواسته با يادآوري سختيها و در بند بودن امام موسي كاظم عليهالسلام، براي اسلام صبر پيشه كرده تا خداوند زمينة آزادي آنان را فراهم و ايشان از ديدن آنان شاد شوند: «فرزند بسيار عزيزم، از نامة دلسوزانه شما بسيار متأثر گرديدم، من ناراحتي عزيزان در بند را احساس ميكنم. شما هم ناراحتي پدرتان را كه فرزندان عزيزش دور از وطن هستند احساس كنيد. عزيزان من، سيد و مولاي همه ما، حضرت موسيبن جعفر- عليهالسلام- بيش از همة شماها و ماها در رنج و گوشه زندان بهسر بردند. براي اسلام عزيز شما صبر كنيد. خداوند فرج را انشاالله تعالي نزديك مينمايد؛ و پدر پير شما را با ديدن شما شاد ميفرمايد. به همة عزيزان در بند سلام مرا برسانيد. من از دعاي خير فراموشتان نميكنم. خداوند حافظ شما باشد. پدر پيرت (خ) شهريور 1365 (صحيفه امام، 1378: ج. 20، ص 108-107).
امام از مسئولان و كساني كه با اسراي عراقي، اين «مهمانان» جمهوري اسلامي، سروكار دارند ميخواهند كه زندان را براي آنان، همچون محلي براي تربيت و آموزش آنها نمايند و با آنان رفتاري «مردانه و اسلامي» «انساني» «برادرانه» داشته باشند و «به مصدومين و مجروحين آنان هرچه بيشتر محبت و خدمت كنند» «... و طعم شيرين رحمت و بزرگواري اسلام را به آنان بچشانند» «و با آنان چون نزديكان و برادران خود رفتار نمايند تا تلخي آسيب و اسارت را با رفتار اسلامي خود از ذائقه آنان كاهش دهند» تا آنان با ديدن رأفت و عدالت اسلامي به اسلام رو آورند «... و پس از آزادي در سلك مبلغين اسلام و احياناً فداكاران آن درآيند...» (صحيفه امام، 1378: ج. 13، ص. 511؛ ج. 18، ص. 343؛ ج. 13، ص. 256؛ ج. 13، ص. 511؛ ج. 18، ص. 343؛ ج. 13، ص. 257؛ ج. 16، ص. 157؛ ج. 16، ص. 268؛ و ج. 16، ص. 157)
رهبر معظم انقلاب نيز مانند امام خميني (ره) در بند نفسانيات بودن را اسارت ميدانند. ايشان اسارت بيروني را نتيجة اسارت دروني ميدانند و ميفرمايند: «هیچ عاملی از بیرون نمیتواند یک انسان را آنجور برده کند که یک شهوت درونی، یک هویوهوس درونی او را برده میکند... لذا... در دنیا استعمارگران برای اسیر کردن ملتها، برای مطیع کردن شخصیتها حتی مبارزین، از این راه استفاده میکنند و آنها را در دام شهوت میاندازند...» (5/10/1365؛ پايگاه اطلاعرساني دفتر...)
آيتالله خامنهاي معتقدند كه استکبار جنگ را بر ملت ايران تحمیل کرد تا بتواند اسارت را به ایران اسلامی تحمیل کند كه رزمندگان اين ترفند دشمن را باطل كردند (31/6/1373)، اما دراينميان، عدهاي از رزمندگان به اسارت دشمن درآمدند. بهنظر ايشان دوران اسارت براي سازندگيِ اين عزيزان در بند، اين «گوهرهای بازیافته از ذخیرة ایمان»، «ذخيرة اسلام و مسلمين»، «کوتاهشدة قرنهایی است که انسانهای بااستعداد را به الماسهای درخشان تبدیل کرده است». علاوهبراين، ايشان اسارت «ذخيرة بزرگ معنوي» «محنت زندان دشمن»، «امتحان الهي»، و «صدقه» را براي آزادگاني كه «توفيق سازندگي در جهاد و جنگ و اسارت را داشتهاند»، دوراني خاص ميدانند كه «در همة شرایط، آن عزت و استحکام درونی و شخصیت و هویت مسلمانی» خودشان، «عزت اسلام، کشور و انقلاب» و «آبروی ملت ایران و آبروی کشور و امام» را حفظ کردند و دشمن را از اينكه بتواند آنها را «ذلیل کند و در هم بشکند و خردشان کند» ناتوان و عاجز نمودند و «بهعلت پايبندي و عمل به آنچه پروردگار فرموده است، سنت صادق الهي دربارة آنان محقق شد و سرافراز و پيروزمند به ميهن بازگشتند و دشمنان آنان به زبالهدان تاريخ پيوستند». به عقيدة ايشان، «مرارتها و سختيهاي» دوران اسارت «روحیه و اراده آزادگان را برای پیشرفت بهسمت اهداف انقلاب آماده و قوی کرده» و آنان ميتوانند با اين «ذخایر ارزشمندی که بهدست آوردهاند، در راه پیشبرد انقلاب بهسمت اهداف عالی نهضت اسلامی و تعمیق این تفکر در سطح جوامع انسانی، محيط خود را روشن كنند.» (1/6/1369) (9/6/1378) (5/8/1369) (26/5/1371) (24/8/1368) (23/5/1368) (29/5/1369) (26/5/1371) (بیستوششم رمضان المبارک ۱۴۳۳) (25/5/1391)
مقام معظم رهبري در ديدار با آزادگان، اين «عزيزان نظام» و «افتخارآفرينان» كه «جواني و زندگي با طراوت دوران شباب را در راه خدا دادهاند» و در «دوران اسارت، شرايط سختي» را گذراندهاند، چنين ميفرمايند: «شما در دوران اسارت، شرايط سختي را گذرانديد. اما درعينحال با حفظ دين و اعتقادات و دلبستگي خود به اسلام، امام و انقلاب، موجب افتخار و آبرومندي ملت خود در برابر دشمن شديد. شما دليل ديگري بر مقاومت و توانايي ملت ايران در مقابله با توطئههاي دشمنان بوديد و جمهوري اسلامي ايران با داشتن ذخاير ارزشمندي چون آزادگان مقاوم، هرگز در برابر دشمنان احساس ضعف نخواهد كرد.» (5/6/1369)
رهبر انقلاب در تجلیل مقام اسیران دفاع مقدس میفرمایند: «احساسات زندانی، آن هم در شرایطی که احساس میکند مسئولیتی بر دوش اوست، احساسات مخصوصی است. این را کسانی که خودشان روزی و یا دورانی در اسارت و در بند دشمنی بودند و این مسئولیت را احساس میکردند، کموبیش میتوانند درک کنند... اسرای ما از آن کسانی هستند که نامشان در تاریخ انقلاب و ایران جاودانه خواهد ماند... اینکه اسلام میفرماید: «وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ» یک وجه از عزت مؤمنین همین است. مؤمن در سختترین شرایط هم احساس میکند عزیز است و احساس ذلت نمیکند و خودش را نسبت به دشمن، خوار احساس نمیکند؛ چون اقتدار معنوی و درونی خودش را حفظ کرده است و از دست نداده است. عزیزان ما که در بند هستند، این اتکای به نفس و عزت نفس و قدرت درونی و داخلی را حفظ کردند و توانستند در همة شرایط، آن عزت و استحکام درونی و شخصیت و هویت مسلمانی خودشان را حفظ کنند و دشمن از اینکه بتواند آنها را ذلیل کند و در هم شکند و خردشان کند، ناتوان و عاجز شده است... رزمندگان عزیز فقط در میدان جنگ نبود که مثل شیر شجاعت نشان میدادند، بلکه در اسارتگاه هم همان شیران شجاع و قوی باقی ماندند... افتخاری از این بالاتر وجود دارد که کسی در راه هممیهنان و کشور و انقلاب و عقیدهاش مبارزه کند؟ این، افتخار خیلی بزرگی است. این افتخار، در جبههها برای رزمندگان گوناگون ما به نقطة انتها رسید، اما نسبت به آن عزیزانِ در بند هنوز ادامه دارد و باید مقاومت بکنند.» (22/5/1368)
رهبر معظم انقلاب در دیدار خانوادة شهدا و ایثارگران ميفرمايند: براي استکبار، هريك از اسراي ما در زندانهای دولت بعثی «یک خطر بالقوّه و بالفعل بهحساب میآید» و خانوادههای اسرا هم باید به «این آزادمردان و جوانان آزاده» افتخار کنند. «ما میدانیم اینها چقدر مردانگی و قدرت نفس از خود نشان دادند و دشمن نتوانسته آنان را هضم کند. البته، روی اسرای عزیزمان در طول این چند سال سختگیریها و فشارهایی هم داشتند، ولی آنها مردند و مؤمناند و آن همه سختی را تحمل کردند و بهخاطر اسلام ایستادگی نمودند... درحالیکه از اوّلیترین و ابتداییترین خدماتی که باید نسبت به اسرا انجام بشود، خودداری کردند. حتّی اجازه ندادند که اسمهای آنان روی کاغذ بیاید و در لیستهای صلیب سرخ درج شود تا مشخص گردد اینها اسیرند. تعداد زیادی از مفقودان ما جزو اسرایند که رژیم عراق هیچ نام و نشانی از آنها نداده است.» (24/8/1368)
آيتالله خامنهاي همچنین در ديدار با طلاب آزاده چنين فرمودند: «و در اين رابطه مجموعة طلاب و اهل علم زجركشيده در دوران اسارت و رزمنده در ميدان جنگ، نقش بسيار بزرگي را برعهده دارند. آنها بايد ذخاير ارزشمندي را كه بهدست آوردهاند، در راه پيشبرد انقلاب بهسمت اهداف عالي نهضت اسلامي و تعميق اين تفكر در سطح جوامع انساني بهكار گيرند...» (5/8/1369)
رهبر معظم انقلاب در ديدار با حجتالاسلاموالمسلمین ابوترابيفرد، پس از آزادي از اسارت، میفرماید: «الحمدلله آنچه كه شما گذرانديد، فضيلتش كمتر از شهادت نيست. خدا را شكر ميكنيم كه امتحان خيلي خوبي داديد. بهنظر من، كسي مثل شما كه اين همه توفيق الهي شامل حالش شده، حقيقتاً خيلي بايد خدا را شاكر باشد. شما در همة مراحل سختي صبر كرديد، خدا را درنظر داشتيد، راهتان را خوب شناختيد و درست حركت كرديد. من ميدانم در اين دوران ده سالة اسارت، كه شما ملجأ اين جوانان بوديد و به شما مراجعه ميكردند، به شما چه گذشته است. واقعاً در زندان اينگونه است. البته محيط اسارت، با محيط زندان خيلي فرق دارد؛ قاعدتاً بدتر از زندان است. زندانبانان كساني هستند كه مردن زنداني برايشان اصلاً اهميتي ندارد... چنانچه واقعة مختصري اتفاق بيفتد، ممكن است با تير بزنند و بكشند. آنوقت در چنين محيطي، اين جوانان در سطوح مختلف فكري و روحيهاي، دائم جايي ميخواهند كه به آن پناه ببرند. آقاي ابوترابي، همان كسي بوده كه همه به او پناه ميبردند. واقعاً از درون به انسان خيلي سخت ميگذرد و خيلي كاهيده ميشود؛ چون كسي كه همه به او پناه ميبرند، دلش ميخواهد كه او هم به جايي پناه ببرد. البته آن كسي كه اهل تقوا و توجه به خدا باشد، به خدا پناه ميبرد و خدا را پيدا ميكند؛ ليكن خيلي سخت است... آدم وقتي اين جوانان را ميبيند كه با چه بيتابي اين مدت را گذراندند و به ايشان مراجعه كردند و ايشان هم نرم و ملايم و دلنشين برخورد كرده و هر كسي را به فراخور حال خودش جواب داده و همه را بهجاي خود نشانده و ملاحظهشان را كرده است، متوجه ميشود كه به چنين انسان مسئولي چه گذشته است. اگر بخواهيم تشبيه ناقصي بكنيم، بايد بگوييم كه بلاتشبيه مثل حضرت زينب (سلاماللهعليها) رفتار كرده است. در دوران اسارت، آن بزرگوار واقعاً همينطور بوده است؛ يعني ركني بوده كه همه به او پناه ميبردند؛ خيلي سخت بوده است. الحمدلله شما اين سختيها را تحمل كرديد و خدا را شكر كه پروردگار متعال تفضل كرد و با جسم و روح و فكر سالم برگشتيد، تا انشاالله در بقيه مدت عمرتان- كه اميدواريم خيلي هم بابركت و طولاني باشد- در خدمت اسلام و كشورتان باشيد...» (25/6/69)
رهبر معظم انقلاب اسلامي، در ديدار گروه بسياري از آزادگان جنگ تحميلي با ايشان، آزاد شدن آنان را از بند رژيم مستبد بعث عراق، نشانه قدرتنمايي استثنايي خداوند، «تحقق وعدة الهي» و «نتيجة پايبندي و عمل آزادگان به فرامين الهي» توصيف كردند و با ذكر اينكه دوران سخت اسارت «ذخيرة بزرگ معنوي» است، معتقدند كه مرارتها و سختيهاي آن، روحيه و اراده آزادگان را براي رسيدن به اهداف انقلاب آماده و قوي كرده است. ايشان آزادگان را جزء «بهترين سربازان انقلاب و آزمودهترين فرزندان اين ملت و شايستهترين افراد براي دفاع از انقلاب و نظام جمهوري اسلامي» ميدانند كه «اميد و اعتماد نظام» هستند؛ زيرا «در راه حفظ اين نظام در روزهاي سخت، خود را تجربه كرده و آزمايش دشواري را با سربلندي به انجام رساندهاند.
رهبر معظم انقلاب آزادگان را «ذخيرة بزرگ الهي و ثروت عظيم انساني» «باارزش» «رنجديده»، «رمز مقاومت و ايستادگي»، «مثل فولاد و كوه استوار» و «تربيتشده در دوران سختى»، ميدانند كه «در دست دشمن غصب» شده بودند دوران اسارت؛ اين «انسانهاى بااستعداد» را به «الماسهاى درخشان» تبديل كرده است. بهنظر ايشان «براى اينكه راه را گم نكنيم، براي اينكه دلهايمان قرص شود»، زندگي آزادگان در اين دنياي در حال تحول همچون «ستاره راهنما» است. (31/2/1376) (25/5/1391) (19/1/1377) (7/6/1369). ايشان «ذلت و ضعف و درماندگي» «دشمن جبار» را نتيجه «صبر و توكل (آزادگان) به خدا و استقامت در راه خدا» ميداند (3/9/1369).
آيتالله خامنهاي با اشاره به اين گفتة مأموران صليب سرخ به آزادگان در دوران اسارت، كه در اردوگاههاى اسيران جنگي در كشورهاى ديگر شاهد سرخوردگى و افسردگى و خودزنى و خودكشى و غيره هستند و در ميان آزادگان ما اين مسائل وجود ندارد، ميفرمايند: «وقتى دل با معنويت آشنا نبود، با خدا آشنا نبود، نتيجهاش همان است. وقتى دل با خدا آشنا بود، وقتى احساس ارتباط كرد، وقتى احساس اعتماد كرد، وقتى خود را تنها نديد، وقتى در درون سلولهاى تنگ و شكنجهبار، بهشت معنوى را با خود مشاهده كرد... ديگر افسردگى جایى ندارد» (25/5/1391).
رهبر معظم انقلاب در ديدار امير خلبان آزاده حسين لشكري، دوران اسارت و سختيهاي آن را «حسنات» و «ذخيرههاي بسيار ارزشمندي» ميداند كه بسيار قيمتي و نزد خداوند محفوظ است (19/1/1377). بهنظر ايشان، شايستهترين افراد براي «استقامت قهرمانانه» در ميان ملت ايران، رزمندگان و خصوصاً آزادگان هستند كه «رنج و امتحان اسارت را با همه وجودشان، با پوست و گوشت و استخوانشان لمس كردهاند» (3/9/1369).
ايشان خاطرات دوران اسارت «آن شبهاي طولاني و پررنج، آن روزهاي پرهراس، آن سختيها و فشارها، آن مرعوبيتها، آن گرسنگي و سرما و گرما، آن دوري و غربت و جفا كشيدن از نااهلان و ايستادگي در مقابل خواست دشمنان خدا و همة اين ساعتها و لحظهها و رنجها» را هم «ذخيره» و «سرمايه» كشور ميدانند و معتقدند كه همين سرمايهها اسلام و شيعه را نگه داشته و جمهوري اسلامي را به قدرت رسانده و ملت ايران را در دنيا سرافراز نموده است (28/5/1370) (25/5/1391).
كتابشناسي
التحقيق.
پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله العظمي خامنهاي به آدرس khamenei.ir
تحفالعقول.
صحيفه امام (1378). مجموعه آثار امام خميني، ج 1، 2، 9، 13، 14، 16، 18، 19 و 20، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.
غررالحکم.
لسانالعرب.
مفردات.
زینب مشتاقی