سرود در اسارت
سرود (موسیقی) شعری معمولاً متشکل از چندین فقره همساختار و همقافیه که در یک آهنگ مشخص به آواز خوانده شود[۱] .همچنین «هرنوع آواز آهنگین» (همان) را سرود مینامیم. در فرهنگ فارسی معین، سرود به معنای 1 - آواز نشاط انگیز یا مهیج . 2 - شعر حماسی که با آهنگ خوانده شود. 3 - آواز یا نغمه طرب انگیز که چند تن با هم و با یک آهنگ بخوانند.[۲] سرود. (اِ) پهلوی «سرت» ، «سروت» (رجوع کنید به سرودن )، بلوچی «سروده» (موسیقی )، افغانی «سرود» (تصنیف ، آهنگ )، اوستا «سراوته» (استماع ) ، سخن سرودن و سرائیدن .[۳]
تاریخچه
آنچه مسلم است شعر و سرود، که تفکیک آنها از موسیقی دشوار بهنظر میرسد، همیشه بهعنوان عامل تهییجکننده عامه مردم مطرح بوده است. با این اصل که کلمات نیز موسیقی دارند، نمی توان موسیقی درونی و بیرونی اشعار را از شعر جدا کرد.
سرود همواره وسیله مناسبی برای رساندن پیام بوده است. وقتی به تاریخچه سرود رجعت میکنیم به موضوعاتی می رسیم که هر کدام یکی از ابزارهای سرود امروز را تشکیل می دهند. «کزنفون Xenophone در باب جنگ کوروش با سربازان پادشاه لیدی به نام کرزوس نوشته است: کورش طوری از کشتهشدن سربازان طبری و طالشی مغموم گردید که بعد از جنگ و سقوط آن شهر، برای مرگ سربازان مازندرانی و طالشی سرود عزا ترنم کرد و این همان سرودی است که در ادوار بعد به نام «سرود مرگ سیاوش، خوانده شد و ایرانیان در هر عزاری بزرگ انرا ترنم می کردند.» .[۴]در صدر اسلام ابتدا رجز و شعار بود که در جنگها آهنگین و سرودگونه خوانده میشد.«در ایران باستان نیز سرودهای حماسی بر اساس موقعیت و اتفاقات شکل گرفتند. در واقع سرودهای حماسی دارای پیشینهای به قدمت تاریخ است و تا امروز به کمتر سرودی برمیخوریم که ردپایی از حماسه ندارد.
«واژه حماسه و همزاد آن واژه انقلاب عرصهای فراتر از مفاهیم معاصر را تداعی میکنند. حماسه را جوانمردان میسازند. جوانمردی و فتوت در فرهنگ ایرانی-اسلامی جایگاهی رفیع دارد. مشتقات گوناگون کلمه فتوت دهبار در قران کریم آمده است. [۴]
رفع ظلم وبیدادگری در افسانههای کهن ایران جایگاه خاصی دارد. برای نمونه میتوان به ترانهها و سرودهایی که در مورد کینخواهی سیاوش در فرهنگ باستانی ایران وجود دارد اشاره کرد.اهل بخارا را بر کشتن سیاوش، سرودهای عجیب است و مطربان آن سرودها را کین سیاوش خوانند ... هر سال مردی آنجا [دروازه بخارا، جایی که سیاوش را دفن کردند.] یکی خروس بکشد، پیش از برآمدن آفتاب روز نوروز. و مردم بخارا را در کشتن سیاوش، نوحههاست؛ چنانچه در همه ولایتها معروف است و مطربان آن را سرود ساختهاند و میگویند وقوالان آن را گریستن مغان خوانند. (آریانپور 1354: 95 و 20، نقل از پناهی سمنانی 1376: 328)
شواهد نشان میدهد در جنگهای ایران باستان سرودهای رزمی خوانده میشد. «... بعد کورش می گوید: همینکه به محل مقصود رسیدم و حملات دو سپاه نزدیک شد سرود جنگی میخوانم و شما بیدرنگ جواب مرا بدهید ...» ( همان، ص13،
اشارات منقول از کزنفن از کتابهای کورش کبیر تألیف دکتر هادی هدایتی انتشارات دانشگاه تهران، چاپ 1335 و کوروشنامه ترجمه مهندس رضا مشایخی انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب چاپ سال 1342 استخراج شده است.)
سرود ملی نیز نوعی متداول از سرودهاست و «قطعهای موسیقی یا سرود است که توسط دولتها به عنوان سرود ملی و رسمی کشور بهرسمیت شناخته میشود. طی سدههای 19 و 20 میلادی و تا ظهور دولتهای ملی اکثر کشورها سرود ملی برای خود تعیین نمودند.سرود ویلهلموس (Wilhelmus) هلند را قدیمیترین سرود ملی جهان دانستهاند. این سرود طی سالهای 1568 تا 1572 نوشته شده است. (همان، ص 23) سرودهایی هم بودند که «ریشه تکوین آنها به قبل از پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت مردمی باز میگردد مانند سرودی به زبان گیلکی درباره میرزا کوچک خان جنگلی. (همان- صص 23 و 24)
در انقلاب بزرگ مردم ایران، که در سال 1357، بهوقوع پیوست. اگر شعار و سرود را اصلیترین وسیله همراهی مردم بهویژه نیروهای ارتش پهلوی با نیروهای انقلابی ندانیم، بیشک میتوانیم آن را یکی از مهمترین ابزار بهپاخواستن جمع کثیری از مردم بدانیم که تأثیر شگرفی در شکلگیری حکومت اسلامی داشتند.
سال 1357 اتفاق بزرگی در ایران رقم خورد. انقلاب بزرگ مردم ایران موجب شکلگیری پدیدههای مختلف فرهنگی شد که پدیدهها اغلب از دیدگاههای مختلف سیاسی متأثر بود.
شعارهای طیف مختلف سیاسی، دیوارنوشتهها و اتفاقات مربوط به راهپیماییها مانند خشونت رژیم پهلوی در برابر تظاهرکنندگان، شهادت مردم، همراهی سربازان با جریان انقلاب و ... موجب بهوجودآمدن سرودهایی شده که به سرودهای انقلابی معروف شدند. اغلب این سرودها را حمید شاهنگیان و شعرای معروف و بهنام آن روزها مانند استاد مرحوم حمید سبزواری و ... میسرودند. یکی از معروفترین و محبوب ترین سرودهایی که در روزهای شور و هیجان انقلاب از کوچه و بازار شذوع میشد و طیف عظیمی را با خود همراه می کرد، سرود ایران ایران ساخته فریدون خشنود بود که با اجرای رضا رویگری ماندگار شد. اغلب این سرودهای ساده و صمیمی شرح حال آن روزها بودند و احساسات مردم را برمیانگیختند. گاهی نیز افرادی غیرحرفهای که قریحه شعریشان به مدد شور انقلابی فوران کرده بود، به سرودن شعر میپرداختند و تظاهرکنندگان که اغلب نوجوان و جوان بودند با حفظ کردن آنها به صورت سرود دستهجمعی میخواندند. مسلم است همانطوری که انتظار میرود درونمایه اصلی این اشعار را مفاهیم مذهبی، ملی، سیاسی و اجتماعی تشکیل میداد و اغلب کلمات و واژههای آن شامل: لاله، ایران، پرچم، شهید، خون، حسین، وطن، امامع قیام، زنجیر، آزادی، ظلم، دشمن مستضعف، بهار خدا و ... بود.
جنگ عراق با ایران کمی بعداز پیروزی انقلاب به وقوع پیوست و همین جوانان و نوجوانانی که در بطن انقلاب رشده کرده بودند، این بار سر از جبهههای جنگ درآوردند. تعدادی از همین جوانان و نوجوانان انقلابی به دست دشمن بعثی اسیر شدند. از این رو آشنایی اسرای ایرانی با سرودهای انقلابی دور از ذهن نبود.
بههرترتیب سرودهای انقلابی که در ذهن اسرا موج میزد زمینهساز تولد سرودهای اردوگاهی شد؛ سرودهایی که اغلب متأثر از سرودهای دوران انقلاب بود و شعرای اردوگاه با ذوق خودشان و بنا بر موقعیت به بازسازی آنها میپرداختند.
سرود های اسرا
ایجاد گروههای سرود و اجرا در میان جمع به مناسبتهای مذهبی و ملی، جزء جداییناپذیر برنامههای فرهنگی در بیشتر اردوگاهها بود. سرودها در ایجاد شور و نشاط و ارتقای روحیه اسرا، تأثیر چشمگیری داشت. البته در همه اردوگاهها امکان تشکیل گروه سرود نبود، ولی در اکثر اردوگاههای صلیب سرخ دیده، این گروهها فعال بودند و با رعایت مسائل حفاظتی به اجرای برنامه میپرداختند. نکته قابل توجه در بحث سرودها این بود که عمدتاً مناسبتی بودند و آهنگ كلامی توسط افراد مشخص صورت میگرفت. گاهی شعر و آهنگ كلامی یک سرود همزمان توسط یک نفر آماده میشد و در گیرایی آن، تأثیر خوبی داشت.
آماده سازی سرود
آمادهسازی سرود، گاهی بهسختی صورت میگرفت و مدتی به طول میانجامید. در برخی اردوگاهها هر اتاق یک گروه سرود داشت و از ترکیب خوشصداترین افراد این گروهها، گروه سرود اردوگاه تشکیل میشد و آنها در سطح عمومی به اجرای برنامه میپرداختند. برخی از سرودها در دوران مقاومت مورد استقبال گسترده قرار میگرفت و بهاینترتیب این اشعار در اذهان آزادگان ماندگار شد.
اشکال و موضوعات سرودها
سرودها شكلها و موضوعات مختلفی داشتند: سرودهای روحیهبخش و راهگشا؛ سرودهای تصویری؛ سرودهای طنز (برخی از سرودها بهصورت نمایشی و در قالب طنز اجرا میشد. اجرای اینگونه سرودها غوغا میكرد. لباس و گریم خوبی برای آنها درنظر گرفته میشد)؛ و سرودهایی كه بهعنوان موسیقی تئاتر بهكار میرفت؛ مجموعه سرودهایی كه در زمان معین و با درخواست شنوندگان و بینندگان پخش میشد. مسئول سرود در معرض خطرهای شدیدی قرار داشت، بهویژه آنكه سرود با سروصدایی كه ایجاد میكرد، عراقیها را بهسوی خود میخواند[۵].
سرودهای اردوگاهی
اصولاً سرودهای اردوگاهی متشکل از سرودهای مذهبی، ملی و طنز بود. بهرغم اقدامات و اوضاع خفقان در اسارت، یکی از مهمترین برنامههای فرهنگی در اسارت برنامههای متنوع و سرودهایی بود که گروههای سرود در اردوگاهها، به ویژه در اردوگاههایی که توسط کمیته صلیب سرخ جهانی ثبت شده بودند اجرا میکردند. وضعیت اسرا در اردوگاههای مفقودین که ثبت نشده بودند و شماره صلیب سرخ نداشتند، به دلایل زیادی ازجمله کنترل بیشتر عراقیها، کوتاهتر بودن مدت زمان اسارت در این اردوگاهها و عدم شناخت کافی اسرا نسبت بههم و به تبع آن فراهمنشدن زمینههای اعتماد لازم بین آنها و ... متفاوت بود، بنابراین در سرودهای اردوگاهی کمتر اثری از این اردوگاهها میبینیم و در بسیاری از آنها هم اصلاً خبری از سرودها نبود.
سرودهای اردوگاهی نیز اغلب بازسازی سرودهای حماسی دوران انقلاب بود یا تازهسرودههایی که ذوق و ابتکار اسرایی که ذوق و قریحه سرودن داشتند و یا اندکی سررشته. گاهی نیز به شعرایی در دوران اسارت برخورد میکنیم که تحتتأثیر اوضاع، چشمه شعرشان فوران کرد؛ اگر چه همه این سرودهها فاقد تکنیکهای لازمند و معمولاً ارزش ادبی بالایی ندارند و در چهارچوب قواعد مرسوم نیستند، اما رگههای شعری آنها نشانگر خلاقیت و قریحه اسرای دربند است؛ چهبسا اگر در شرایط غیراسارت بودند هرگز به سراغ سرودن نمیرفتند.
تولد هر سرود در مراحل مختلفی اتفاق میافتاد: ابتدا شاعران اشعاری را در اردوگاهها مینوشتند. این اشعار ابتدا ازطریق کمیته فرهنگی و روحانی اردوگاه بررسی میشد، بعدازآنکه به تأیید کمیته فرهنگی و روحانی اردوگاه میرسید آنگاه اشعار توسط شاعران و مسئولان سرود روی آن آهنگ میگذاشتند. بعد اشعار چندین بار با همراهی شاعر خوانده میشد تا ملکه ذهن شود. آنگاه مسئولان سرود اردوگاه اقدام به تکثیر سرودها میکردند.
عبدالمجید رحمانیان، سیدرسول عمادی و محسن نوریمقدم، 3 نفر از آزادگان، در مورد تاریخچه تولد سرودها گفتند:
ما کمیتههای مختلفی داشتیم، مثلاً کمیته فرهنگی. در اردوگاه با بچههایی که شاعر بودند، مخفیفانه و بهدور از چشم عراقیها، جلسههای برگزار میشد مثلاً اگر مناسبتی پیش میآمد، یک هفته یا دهبیست روز قبل، بچههای گروه سرود و شعر را دعوت میکردند و به آنها میگفتند برای این مناسبتها شعر بنویسید. خودکار و یا وسایل نوشتافزار نداشتیم ولی از نمایندگان صلیب سرخ که به اردوگاه می آمدند کش میرفتیم. سرودها را روی دفترچهای مینوشتیم. دفترچهها را با لِف سیگار درست میکردیم یا روی برگههای پاکت سیمان، پاکت تاید (پودر لباسشویی) و ... .همه اینها یواشکی و دور از چشم عراقیها بود ...
موقع نوشتن نگهبان میگذاشتیم دم در آسایشگاه، یکی هم پشت پنجره. اگر سرباز عراقی میآمد سریع جمع و جاسازی میکردیم! بچههایی که شاعر بودند شبها توی آسایشگاه زیر پتو میرفتند و یواشکی شعر مینوشتند. بعد مینشستیم با همدیگر آهنگ و سبک روی آن سروده میگذاشتیم.
اجرای سرودها اصلاً راحت نبود؛. حین اجرا شاید 10 بار برنامه را بههم میریختیم. چند بار صحنه را بههم میزدیم و دوباره درست میکردیم ...
برای سرودن، کلیدواژه میدادند به شعرا، مثلاً در رابطه با روز ارتش جوری شعر سروده شود که دریا، زمین، آسمان و دیگر کشورهای مسلمان را که دچار جنگ و ظلم هستند دربر بگیرد.[۶]
جای من بین دوتا ستون بود. پشت ستون که مینشستم، پشت پنجره خیلی پیدا نبود. یکی از بچههای شوخ گیلانی به نام غلامحسین کورهدار را میگذاشتم تا هوای کار را داشته باشد. میگفت سید جمعش کن. جمع میکردم میگذاشتم زیر پتو دوباره دراز میکشیدم. تا میآمدم بنویسم، سهچهار بیت شعر توی ذهنم میآمد بعد بهدلیل آمدن عراقیها مجبور میشدم همهچیز را جمع کنم بعد دیگر شعر از ذهنم فرار میکرد ... .[۷]
یکی از شگفتیها در اجرای سرودهای اردوگاهی همراهی سازهایی بود که خود اسرا به ساختن آن میپرداختند. این ابزار با دمدستترین و ساده ترین ابزار ممکن ساخته میشد مثلاً تویی توپهای پارهشده را روی سطلهای زباله می کشیدند و با آن طبل درست میکردند. این طبلها اغلب در سرودهای مناسبتی مانند روز ارتش کاربرد زیادی داشت و وجه حماسی سرودها را تثبیت میکرد.
یکی دیگر از ابزارها ساختِ ساز به وسیله شانه و کاغذ بود که با آن سازدهنی میساختند. البته همراهی ساز با سرود ریشه در تاریخ دارد. «موسیقی نظامی ایران تا عصر قاجاریه با همان سازهایی اجرا میشد که در دوره اسلامی به آنها «اسباب نوبتزن» یا «آلات نقاره» میگفتند. [۴]
گاهی سرودها ترکیبی بود. سرودهای ترکیبی هم گاهگاه در مناسبتهایی مانند جشنها و ایامالله انجام میشد. این سرودها شبه تئاتر بود و با نمایش اجرا میشد. برای این منظور گروه سرود، در طرفی میایستادند و سرودشان را میخواندند و گروه تئاتر روی استیج، که خودشان درست میکردند، به اجرای حرکات نمایشی میپرداختند. بخشی از این اجرا با آتشبازی همراه بود. بهاینصورت که بچههای گروه دهان خود را پر از نفت کرده و فوت میکردند. بهمحض فوتکردن آن را با کبریت روشن مشتعل ساخته و آتشبازی بهراه میانداختند. [۸]
نمونهای از سرود اردوگاهی
این سرود را علیرضا جاوید به مناسبت ولادت و امات حضرت علی (ع) سرود و در اردوگاه موصل کوچک اجرا شد.
بَهبَه علی جان
معطر شد، منور شد، زمین و آسمان ما
چه گلباران، به نور، دامانسرا و بیت خدای رحمان
ولی آمد، وصی آمد، شکفت چون گل لبان احمد
به ظلمت بین، به غربت بین
ز بهر ما بین، چه اخگر آمد آمد بَه
بَه بَه علی جانم، دو دَست و این سَر و جانم به قربانت علی جانم
تویی نجم امامت نور دین
امشب به گل دامن کُند، بر آسمان و این زمین
در کعبه نورافشان کند، به ماه ما، این نجمِ دین
ای علی جان، نام تو گشته دوای درد ما
افتخار ما گشته نام تو بر کوی ما
نوستارهای علی جان در شب تاریک ما
ساقی کوثر تو پر کن جام ما ای جان ما
اِسمع دُعانا یارحیم، یا رازقُ یا ذَالنَعیم
یا ناظر یا ربنا اِسمع دُعانا یا کریم
والِ ِلمن والا علی عاد لِمن عادا علی
وَانصر لعُشاق علی، فی یومِ میلاد علی
***
سرفرازیم، بینیازیم، عشق تو در سینهها میخروشد
بین چه جوشد؛ شمع تویی، پروانه ما
شیعهایم، آشفتهایم، گردیده دل هر دیده خون
یک نظر بر ما نما، رفت از کف ما جان ما
بهبه علی جانم دو دست و این سر و جانم به قربانت
علیجانم تویی نجم امامت نور دین
امشب به گل دامن کند، بر آسمان و این زمین
در کعبه نور افشان کند به ماه ما این نجم دین
اِسمع دُعانا یارحیم، یا رازقُ یا ذَالنَعیم
یا ناظر یا ربنا اِسمع دُعانا یا کریم[۹].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ انوری.حسن، (1381). فرهنگ بزرگ سخن، تهران: سخن
- ↑ معین، محمد (1388). فرهنگ فارسی معین، تهران: ذهنآویز
- ↑ دهخدا، علی اکبر (1377). ذیل واژه " سرود"
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ موسیقی حماسی و انقلابی ایران، (1387). تهران: مؤسسه نشر شهر
- ↑ رحمانیان، عبدالمجید (1380). تئاتر در اسارت. تهران: پیام آزادگان.
- ↑ رحمانیان، عبدالمجید(1401). مصاحبه
- ↑ عمادی، سیر رسول(1402). مصاحبه
- ↑ نوری مقدم، محسن (تاریخ ندارد).مصاحبه
- ↑ قلعه قوند، فرزانه(1401). نت های شکسته. تهران: انتشارات پیام آزادگان،
فرزانه قلعه قوند و بیژن کیانی شاهوندی