مدیریت و رهبری

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۱۷ توسط A-hamidian (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «چگونگي راه‌اندازي تشكيلات مديريتي اردوگاه و شرح وظايف و اقدامات آن. در ميان تعاريف متعددي كه براي مديريت ارائه شده است، «هنر هماهنگي كوشش‌هاي اعضاي يك سازمان يا مجتمع انساني در استفاده از منابع موجود براي نيل به اهداف تعيين‌شده» مطابقت زي...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

چگونگي راه‌اندازي تشكيلات مديريتي اردوگاه و شرح وظايف و اقدامات آن.

در ميان تعاريف متعددي كه براي مديريت ارائه شده است، «هنر هماهنگي كوشش‌هاي اعضاي يك سازمان يا مجتمع انساني در استفاده از منابع موجود براي نيل به اهداف تعيين‌شده» مطابقت زيادي با مديريت اِعمال‌شده در دوران اسارت دارد. «در شرايط خاص دوران اسارت، امكان اعمال مديريت براساس تعاريف كلاسيك و آكادميك وجود نداشت. آنچه وجود داشت، مبتني‌بر روابط انساني و چهره‌به‌چهره بود و اكمل آن در آموزه‌هاي ديني، الفت و اخوت ديني بود.» (مصاحبه با علي‌محمد احدطجري، 2/12/1395)

    رهبري فرايندي است از ارتباط ميان گروهي از افراد كه طي آن، شخص مي‌كوشد ديگران را به‌سمت هدف مشخصي سوق دهد.

    در اکثر اردوگاه‌های اسيران ايراني در عراق، ادارة امور داخلي اردوگاه در دو سطح كاملاً متفاوت اعمال مي‌شد: مدیریت آشکار و مدیریت پنهان.


مديريت و رهبري آشكار

مدیریت آشکار به‌وسیله افراد اردوگاه و ترجیحاً از فرماندهان سپاه یا بسیج یا از نظامیان باتجربة ارتشي انتخاب، و سپس براي هماهنگی و ارتباط با عراقی‌ها و اجرای مجموعه‌ای از قوانین و مقررات اردوگاه معرفی می‌شدند که البته به‌علت آنکه افسران و فرماندهان نظامی در بدو اسارت شناسایی و در اردوگاه‌های خاصی به نام اردوگاه افسران نگه‌داري می‌شدند، دسترسی به آنها برای انتخاب امکان نداشت. در اردوگاه‌هاي ثبت‌شدة صليب سرخ، فرماندة آشکار یک معاون داشت و زیرمجموعه مدیریتی او شامل مسئول انتظامات اردوگاه، مسئولان آسایشگاه‌ها، مسئول ورزش اردوگاه، بیمارستان، کتابخانه، آشپزخانه، خیاط‌خانه، و شهرداری اردوگاه بودند. هر اردوگاه به تناسب وسعت دارای دوازده تا چهارده آسایشگاه بود. تعداد نفرات هر آسایشگاه بین یک‌صد تا یک‌صدوده نفر و فضای موجود برای هر نفر از هفتادو‌سه سانتي‌متر تجاوز نمی‌کرد. هر آسایشگاه یک نفر مسئول داشت که او نیز، یک معاون داشت و زیرمجموعة آن شامل مسئول نظافت، مسئول ورزش، مسئول سرود و مسئول تئاتر بودند.

    وظیفة مسئول آسایشگاه، ضمن نظارت بر امور جاری و روزمرة آسایشگاه، هماهنگی و ابلاغ دستور‌العمل‌های فرماندهی اردوگاه و شرکت در جلسات تصمیم‌گیری کلان اردوگاه، با رهبری آشکار و پنهان بود.

    مسئول انتظامات، که در اصل مسئول اطلاعات و امنیت اردوگاه بود، چهارده نفر نیرو داشت که هريک نشانة مسئول انتظامات را بر بازو داشتند و مسئول برقراری نظم و انضباط در اردوگاه بودند. با شروع هر روز، یکی از آنها به بیمارستان برای هدایت مریض‌ها، یکی به آشپزخانه برای تقسیم غذا و جیرة نان مي‌رفت و بقیة آنها به گشت‌زنی در اردوگاه مشغول بودند که البته این وظایف آشکار آنها بود، ولی وظایف پنهان آنها شامل تأمين امنیت و مراقبت در هنگام گوش دادن به رادیو و گرفتن اخبار برای افراد اردوگاه بود، که به‌خاطر مسائل امنیتی هر روز در مکان خاصی انجام می‌شد. مراقبت و کنترل تعداد سربازان گشتی عراقی براي جلوگیری از غافلگیری و تفتیش‌های ناگهانی (به‌خاطر آنکه با افزایش سربازان امکان تفتیش‌های ناگهانی نیز افزایش می‌یافت)، مراقبت و کمک به نگهبان هر آسایشگاه براي برقراری کلاس ورزش‌های رزمی و سایر کلاس‌های درسی که به‌طور منظم از صبح تا پایان مدت هواخوري بيرون آسايشگاه در اردوگاه برقرار می‌شد؛ ازنظر عراقي‌ها، برگزاری هر نوع ورزش رزمی و هر کلاس درسی در اردوگاه ممنوع بود. کلاس‌های درسی و مذهبی به‌وسیله افراد تحصیل‌کردة دانشگاهی و حوزوی و کلاس‌های رزمی به‌وسیله مربیان ورزش اداره می‌شد. مراقبت از افراد اردوگاه در برقراری ارتباط با سربازان عراقی براي پیشگیری از افشای اطلاعات سرّی اردوگاه و مراقبت و سرکشی به مکان‌های خاص و خلوت مانند حمام‌ها و توالت‌ها... این نیروها که به‌نوعی مورد اطمینان عراقي‌ها بودند، در مواقع کمک به عراقی‌ها برای نظافت آسایشگاه‌های آنها در خارج از محوطه اردوگاه از هیچ فرصتی جهت دستیابی به وسایل موردنیاز اردوگاه مثل کاغذ و خودکار و به‌خصوص باتری برای رادیو دریغ نمی‌کردند.

    مسئول ورزش اردوگاه هماهنگ‌کننده و تنظیم‌کنندة زمان استفاده از زمین فوتبال و والیبال و میز پینگ‌پنگ به‌صورت مساوی بین آسایشگاه‌ها بود که این مسئولیت آشکار، و مسئولیت پنهان او انتخاب مربیان آزموده در رشته‌های رزمی مانند کونگ‌فو، بوکس، کیک‌بوکسینگ، کشتی و جودو، و همچنین انتخاب ورزشکاران برتر برای شرکت در مسابقات اردوگاهی و اجرای مراسم در جشن‌های ملی بود، که مسئولان ورزش هر آسایشگاه زیر نظر و با هماهنگی و برنامه‌ریزی آموزشی مسئول ورزش اردوگاه فعالیت می‌کردند.

    مسئول آشپزخانه که شش نفر آشپز، و هر روز ده نفر از یکی از آسایشگاه‌ها به‌عنوان بیگاری با آنها همکاری می‌کردند. بیمارستان چهار تخت داشت و مقدار کمی داروهای مسکّن که به‌وسیله یک پزشکیار ایرانی و یک کمک‌پزشکیار اداره می‌شد.

    خیاط‌خانه یک چرخ خیاطی داشت و یک نفر هم در آنجا مشغول به‌کار بود.

    کتابخانه یک نفر مسئول داشت و کتاب‌هایی را که صليب سرخ به اردوگاه می‌آورد، در آنجا نگه‌داري و سپس به‌طور مساوی بین آسایشگاه‌ها تقسیم می‌شد.

    شهرداری اردوگاه چهار نفر نیرو داشت و مسئول نظارت بر نظافت اردوگاه بودند و خود نیز به آنها کمک می‌کردند. کلیة افراد اردوگاه براساس اصل برادری و گاهاً شرعی موظف به اطاعت از دستورات مسئولان اردوگاه بودند.


مديريت و رهبري پنهان

مدیریت پنهان اردوگاه از چند نفر افراد شاخص كه غالباً روحاني يا نظامي بودند در قالب شورای رهبری يا يك نفر شکل می‌گرفت که نه تنها مدیریت آشکار و تمام زیرمجموعة آن بلکه كلّ اسرای جنگ براساس اصل برادری و شرعاً موظف به اطاعت از دستورهاي رهبری پنهان بودند. فعالیت‌های عادی رهبری پنهان اردوگاه را می‌توان به موارد زير تقسيم كرد:

1. برگزاری جلسات منظم با مدیریت آشکار، مسئولان آسایشگاه‌ها، مسئولان گروهای فرهنگی اردوگاه و آسایشگاه‌ها براي بررسی گزارش‌ها و تصمیم‌گیری جامع و آینده‌نگری؛

2. دیدار با افراد اردوگاه با قرار قبلی و پاسخ به سؤالات شرعی و شنیدن نقطه‌نظرات آنها.

    جلسات اضطراری رهبری پنهان در موارد زير تشكيل مي‌شد:

1. جاسوسي در اردوگاه، که با لو رفتن اشخاص خاص در اردوگاه شروع مي‌شد؛

2. به خطر افتادن امنیت رادیو که با تفتیش‌های پي‌درپی و شبانه و زمزمة عراقي‌ها در رابطه با وجود رادیو در اردوگاه معلوم مي‌شد؛

3. آوردن اسیر جدید به اردوگاه و ترس از نفوذی بودن آنها که تا شناسایی کامل و تخلیة اطلاعاتی آنها، کلیة فعالیت‌های اردوگاه تعلیق می‌شد؛

4. حملة رزمندگان و پیشروی آنها در جبهه‌های جنگ که با واکنش‌های عراقی‌ها و فشار بر اسرا همراه بود؛

5. دعوت از سخنرانان معاند که اکثراً از سران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بودند؛

6. درگیری قومی در اردوگاه که با نزاع فردی شروع مي‌شد و سپس دامنة آن گسترش می‌یافت؛

7. درخواست غیرقانونی عراقی‌ها برای مصاحبه رادیویی و تلویزیونی با اسرا؛

8. تعيین جانشین براي رهبري پنهان که با احساس خطر در رابطه با امکان تبعید رهبری همراه بود.

    از بارزترین رهبران اردوگاه می‌توان حاج‌آقا ابوترابی‌فرد نام برد. ایشان با توجه به لو رفتن شخصیت واقعی‌شان در یکی از سلول‌های سازمان اطلاعات و امنیت عراق و تحمل شکنجه‌های فراوان، یکی از شجاع‌ترین و هوشمندترین افراد در تصمیم‌گیري‌های سریع و قاطع بودند؛ به‌طوری‌که نه تنها قاطبة اسرا بلکه نمایندگان صليب سرخ نیز به این امر اذعان می‌کردند. ایشان مدیر و مدبر بودند به‌طوری‌که اردوگاه‌ها را با استفاده از افراد تحصیل‌کردة دانشگاهي و آمادگی جسمی اسرا را با کمک مربیان ورزشی آزموده برای وضعیت‌های بحرانی آماده کرده بودند. (← ابوترابي‌فرد، سيد علي‌اكبر)


مدیریت و رهبری آشکار و پنهان در اردوگاه‌های ثبت‌نام‌نشده

گروه دومی از اسرا هم وجود داشت که دشمن بعثی، به‌خاطر شاخص بودن درجه یا داشتن سمت و مسئولیت کشوری یا لشکری یا حتی به‌دلایل نامعلوم، از معرفی آنها به صليب سرخ جهانی امتناع و در اردوگاه‌های خاص و به دور از چشم نمایندگان صليب از آنها نگه‌داري می‌کردند. اکثر این اسرا، در اواخر 1365 و بعدها بعد از پذیرش قطعنامه 598 به اسارت درآمده بودند.

    در اردوگاه مفقود‌الاثرها هم دو مدیریت آشکار و پنهان وجود داشت که البته به‌علت شرایط خاص، نسبت به اردوگاه‌های دیگر بسیار متمایز بود؛ به‌طوری‌که فرماندة مدیریت آشکار این اردوگاه‌ها به‌وسیله عراقی‌ها انتخاب و خوش‌خدمتی یکی از بارزترین علت این انتخاب درنظر گرفته می‌شد. فرماندة آشکار قدرت مطلق اردوگاه بود، به‌شدت اسرا را تنبیه و به هر مخالفتی به‌شدت پاسخ می‌داد. فرماندة آشکار، یک معاون هم داشت. هر آسایشگاه چند برابر ظرفیت خود افراد را در خود جای داده و یک مسئول داشت که آنها نیز براساس خوش‌خدمتی، آشنایی به زبان عربی، و میزان همکاری با بعثی‌ها انتخاب می‌شدند و عزل و نصب آنها به‌دست عراقی‌ها بود. اردوگاه بسیار امنیتی اداره می‌شد و به‌علت فشار مضاعف بعثی‌ها و جاسوس‌پروری آنها و مهم‌تر از همه، محدودیت زمان آزادی و عدم هم‌زمانی ساعات آزادباش اسرا با یکدیگر، هیچ نوع کلاس درس علمی، آموزشی و دینی در اين اردوگاه‌ها برگزار نمی‌شد و از ورزش‌های رزمی، غیررزمی، و حتی بازی فوتبال و والیبال، که در اردوگاه‌های دیگر آزاد بود، خبری نبود. خودکار و کاغذ ممنوع و داشتن آنها جرم سنگینی داشت. تنها کتاب‌های اردوگاه چند جلد قرآن و نهج‌البلاغه بود و دعاها و احادیثی که دهان به دهان می‌گشت و در سینه‌ها حفظ می‌شد.

    اردوگاه یک درمانگاه داشت که به‌وسیلة یک پزشکیار ایرانی اداره می‌شد و آشپزخانه‌ای که آشپزهای آن نیز به‌وسیلة عراقی‌ها انتخاب می‌شدند.

    رهبری پنهان در اردوگاه مفقودالاثرها، به‌علت وجود جاسوس‌ها، جوّ امنیتی، هویت پنهان و عدم داشتن نفوذ بر فرماندهی آشکار، به داشتن یک نماینده در هر آسایشگاه اکتفا مي‌شد و نظر خود را به اطلاع اسرا می‌رساندند و قدرت چندانی در برهم‌زدن توازن قوا در اردوگاه را نداشتند.»


كتاب‌شناسي

سایت جامع آزادگان دفاع مقدس.

پایگاه تحلیلی تبیینی برهان.

داود گودرزي