تولید اطلاعات از طریق صلیب سرخ
عدهای از نیروهای صلیب سرخ جهانی خواهناخواه ناقل اخبار و اطلاعاتی از سایر اردوگاهها بودند. بعضی از مأموران که گرایشهای اخلاقی و عقلانی بیشتری داشتند، بهعمد در انتقال این مطالب مساعدت میکردند. مثلاً بعضی از افراد صلیب سرخ بهصرف دوستی و رفاقت با بعضی از اسرا مطالبی را شفاهی یا کتبی از یک اردوگاه به اردوگاهی دیگر میبردند. در بعضی از موارد توصیهها و تذکرات حاجآقا ابو ترابی و سایر روحانیون مانند حاجآقا جمشیدی به اسرا بهعنوان پیام و ارشاد و راهنمایی توسط مسئول صلیب سرخ به اردوگاههای دیگر برده میشد. برخی از اخبار ایران و عراق و اخبار جهانی از طریق نیروهای صلیب سرخ به اردوگاهها انتقال مییافت. پیامهایی که از حاجآقا ابو ترابی توسط صلیب سرخ یا اسرایی که به دلایل مختلف از اردوگاهی به اردوگاه دیگر انتقال پیدا میکردند، تأثیر زیادی را در مدیریت عملکرد اسرا داشت. در حقیقت تبادل تجربیات بود که از این طریق عملکردها با یکدیگر مقایسه میشدند و پس از ارزیابی بهترین تصمیمات اتخاذ میشد.
بعضی از مسئولین صلیب سرخ خیلی خوشاخلاق بودند، هنگامیکه اسرا مشکلات خود را با آنها مطرح میکردند، تمام تلاششان این بود که کمک کنند. آنها با تبادل مراسلات و مکاتبات بین اسرا و خانوادههایشان موجبات آرامش را فراهم مینمودند (علی دوست قزوینی، 1396).
تا اینکه هیئت صلیب به اردوگاه آمد و ما با رئیس هیئت صحبتهای زیادی کردیم و سراغ حاجی را از او گرفتیم؛ گفت: اگر پیامی داشته باشید من به او میرسانم و جوابش را برایتان میآورم. سؤالهای مختلفی را از آنها میپرسیدیم و در نوبت بعدی که صلیب میآمدند، جوابش را برایمان میآوردند و حاجآقا از دور ما را راهنمایی و هدایت میکرد (علی دوست قزوینی، 1396).
صلیب سرخ جهانی از روحیه و صلابت اسرا تعجب کرده، سؤال میکردند که چرا جمع شما از روحیه بالایی برخوردار است؛ درحالیکه ما در نقاط مختلف دنیا، با اسرای زیادی ملاقات و گفتوگو داریم و هر بار که میرویم مسئولان در گزارشهای خبری از دیوانه شدن تعدادی و خودکشی جمع دیگری خبر میدهند. ولی در اینجا از این خبرها نیست، چرا؟ حاجآقا ابو ترابی جواب میداد که اینها چون درراه عقیده و ایمان خود قدم برداشتهاند، این سختی و اسارت را هم درراه ایمان و عقیده تحمل میکنند و این سختیها بر آنها آسان میشود یاد خدا دلها را آرام میکند (سالاریان، 1402).
روزهای نخست آبان ماه 1365 بود که دژبانان (سربازان) عراقی به ما خبر دادند که یک گروه 5-6 نفری با تابعیت کشورهای مختلف اروپایی از مأمورین صلیب سرخ در حال ورود به اردوگاه هستند. پیش از ظهر همان روز سروکله چند مرد و یک زن اروپایی پیدا شد. آنها خیلی نرم و خوشاخلاق ولی موذی و آبزیرکاه و برخوردشان خیلی گرم و محترمانه بود. صلیبیها در ابتدای ورود اعلام کردند که حداکثر 3 روز از ساعت 8-9 صبح و یک ساعت هم بعدازظهر در نزد ما خواهند بود. غالباً یک گروه از آنها به ما برگههای آبیرنگ «نگران خبر» میدادند و از ما میخواستند که روی آنها مشخصاتمان را بنویسیم و فقط امضاء کنیم. آنها به ما اطمینان میدادند که بهزودی و طی 2-3 ماهنامهها را به خانوادههایمان خواهند رساند و خبر سلامتی ما را به آنها خواهند داد. آنها برخی امکانات ورزشی را نیز در اختیار ما قراردادند (کاشت کار، 1402).
به نظر من هیئت صلیب سرخ یکی از عوامل اصلی ایجاد آرامش و تسکین آلام اسرا بود. حدوداً هر 6 ماه یکبار میآمدند و از خانوادههای ما خبر و نامه میآوردند که بیشترین دقیقه ما بود. همچنین برخی از امکانات فرهنگی- ورزشی را در اختیار ما قرار میدادند. به درد و دلهای ما گوش میکردند. هرچند خیلی وقتها هم جانبداری از عراقیها و کملطفی آنها نسبت به ما وجود داشت (سالاریان، 1402).
نمايندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ یکی از افقهای امیدبخش اسرا در اردوگاهها بودند. آنها حدود هر 2 ماه یکبار به اردوگاهها میآمدند. یکی از اقدامات مهم آنها تبادل نامهها میان اسرا و خانوادههایشان بود. زمانی که آنها در اردوگاهها بودند اسرا احساس آرامش و امنیت میکردند. به دلیل مقطع زمانی نظام جنگ سرد و خصومت قدرتهای بزرگ علیه ایران این کمیته از تأثیرپذیری آن فضا بیبهره نبود. ازآنجاییکه گروه سازمان مجاهدین خلق نامههای اسرای ایرانی را در عراق بررسی میکردند بسیاری از نامهها کنترل و ارتباط اسرا با خانوادهشان قطع میشد. کمیته صلیب سرخ با توجه به وجود پروتکلهای مربوط به اسرا، اما واقعیتهای محیط اسارتگاهها و نحوه برخورد سربازان عراقی علیه اسرای ایرانی را نزد افکار بینالمللی منعکس نمیکردند. آنها گاه بهعنوان نیروهای اجیرشده قدرتهای بزرگ ازجمله ایالاتمتحده آمریکا و متحدان استراتژیک بینالمللی و منطقهای عمل میکردند. بیشتر کارکنان آنها غربی بودند (جعفری، 1401).