مکان مخفیگاه

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۱ توسط M-samiei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

در دوران اسارت، به محلی که اسرا اشیای ممنوعه را ازنظر عراقی‌ها مخفی ونگه‌داری می‌کردند، مخفیگاه گفته می‌شد.

مکان مخفیگاه

مخفیگاه در اردوگاه شامل سرویس‌بهداشتی‌های عمومی، باغچه‌های داخل محوطه، درون کیسه انفرادی افراد، لابه‌لای درز پتوها و لباس‌های کهنه، خمیردندان، مُهر و مانند آن بود که می‌توانستند در داخل آن شیئی را جاسازی کنند تا از بازرسی‌های گاه و بی‌گاه عراقی‌ها، که ناگهانی و بدون اعلام قبلی بود، پنهان بماند:

«سربازان عراقی به بهانه‌های گوناگون اقدام به تفتیش آسایشگاه‌ها می‌کردند. در این تفتیش‌ها همه وسایل موجود اعم‌از وسایل شخصی افراد که در کیسه‌های انفرادی بود تا پتو و غیره را به هم می‌ریختند؛ به‌گونه‌ای‌که پس از پایان تفتیش و خروج سربازان از آسایشگاه، چند ساعت از وقت اسرا صرف نظافت، مرتب کردن آسایشگاه و جدا کردن وسایل شخصی خود از دیگران می‌شد. هر تکه از وسایل یک فرد در گوشه‌ای از آسایشگاه پیدا می‌شد. در این تفتیش‌ها، بخش قابل‌توجهی مواد خوراکی تهیه‌شده از مقرری ماهانه بود كه سربازان عراقی از بین می‌بردند؛ به‌علاوه همیشه در این‌گونه مواقع، تعداد زیادی از اسرا را مورد ضرب‌وشتم قرار می‌دادند.» [۱]

    «گاهی هفته‌ای یک‌بار و گاهی پانزده روز یا ماهی یک‌بار تفتیش داشتیم... عراقی‌ها یا خودشان تفتیش می‌کردند یا مسئولیت را می‌سپردند به اسرای جاسوسی که به آنها اعتماد داشتند. خودشان بالاسر جاسوس‌ها می‌ایستادند و نظارت می‌کردند. دور یقه پیراهن‌ها، کمر شلوارها، درز پتوها و تمام سوراخ سنبه‌های آسایشگاه را زیرورو می‌کردند.... حتی زیر دمپایی‌ها را هم می‌گشتند. پاکت سیگار را بعد از استفاده، باید حتماً دور می‌ریختیم. حق استفاده از کاغذ زرورق داخل آن را نداشتیم... اگر کاغذ زرورق سیگار، مغز مداد، سوزن یا هر وسیله ممنوعه‌ای توی کوله کسی پیدا می‌کردند، کار طرف زار بود»[۲].

    «بیشتر وقت‌ها بچه‌ها از جوّ حاکم بر اردوگاه حدس‌هایی می‌زدند و می‌گفتند امروز فرداست که بیایند بازرسی. هر وسیله ممنوعه‌ای که داشتند، پنهان می‌کردند. گاهی توی محوطه اردوگاه، چال می‌کردند. بعضی‌ها لوازم ممنوعه‌شان را می‌دادند به کسانی که عراقی‌ها آنها را برای تمیز کردن آسایشگاهشان یا برای بیگاری می‌بردند خارج از محوطه اردوگاه. خیلی کم پیش می‌آمد عراقی‌ها وسایل ممنوعه ما را پیدا کنند، مگر مواقعی که ما را غافلگیر می‌کردند. غافلگیری زمانی پیش می‌آمد که یکی از جاسوس‌ها، مشخصات اسیر و وسیله ممنوعه و محل مخفی کردنش را به عراقی‌ها گزارش می‌داد.»[۲]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. خاجی، علی (1391). شرح قفص، اردوگاه‌های اسیران. تهران: پیام آزادگان
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ذكریایی، مریم‌سادات (1394). می‌شود از اینجا هم فرار کرد؟. تهران: امینان.

مریم سادات ذکریایی