زندان آلواتان
این زندان موقت در یک اصطبل واقع در روستای دولهتو در شمالغربی سردشت و در نقطه صفر مرزی میان ایران و عراق در کنار روستاهای آلواتان، میرآباد و مزرعه و دارای مرز مشترک با عراق بود که از آن برای نگهداری موقت افراد دستگیر شده از نیروهای نظامی و انتظامی و سازمانهای انقلاب و پیشمرگان کرد مسلمان استفاده میشد[۱].
جنگل آلواتان علاوه بر زیباییهای چشمنواز، در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی به تصرف نیروهای دمكرات ضدانقلاب درآمد و مأمن بسیار مناسبی برای توپها و تانكهای سرقتی كه از پادگانهای ارتش و كمین ستون زرهی سردشت – بانه به دست آورده بودند، محسوب میشد. این جنگل مملو از درختان كوهستانی است و دشمن از ابتدای استقرارش در آنجا و مناطق اطرافش، مخفیگاههای امنی را ایجاد كرد.
جنگل آلواتان سیاه و اسرارآمیز در واقع جزء آخرین سنگرهای دفاعی دشمن به حساب میآمد، سنگری كه نیروهای انقلاب علیرغم برتری كه در بیشتر جاها كسب كرده بودند، هنوز نتوانسته بودند به آن دسترسی پیدا كنند. شهید محمود كاوه خود بارها به این منطقه از نبرد فكر كرده بود ولی هیچگاه راهحل مفیدی برای این مساله نیافته بود. این جنگل به علت وجود درختان بیشمار و تو در تو و همچنین وجود صخرهها وكوههای خطرناك، دژی طبیعی بود كه نفوذ به آن غیرقابل تصور بود. همچنین عقبه تداركاتی آن كه در خاك عراق قرار داشت مشكل مهمات و آذوقه آن را حل می كرد. دشمن بهحدی از این سنگر خود اطمینان داشت كه «حسنخان» فرمانده ضدانقلاب بارها اعلام كرده بود جنگل آلواتان سدی نفوذناپذیر است و اگر پاسداران و دیگر نیروهای انقلاب بخواهند برای مقابله با ما به این جنگل قدم بگذارند همه آنها را از بین خواهیم برد.
همچنین درجای دیگری گفته بود:
«اگر جمهوری اسلامی بتواند جاده بانه به سردشت و این جنگل را بگیرد، اسلحههایمان را را زمین می گذاریم و زنهایمان را طلاق میدهیم»[۲].
در واقع باید گفت آلواتان مهمترین قسمت نبرد با گروههای ضد انقلاب بود این گروهها در این جنگل و درپناه درختان كوهستانی آن، مخفی گاههای امنی برای خود ساخته بودند وهمین مساله باعث می شد كه «حسن خان» این طور با اطمینان از این سنگرشان سخن بگوید … با انفجار سنگر بتونی، صدای الله اكبر در فضای آلواتان پیچید، این تكبیر علامت پیروزی بود، تعدادی از نیروها به داخل قرارگاه نفوذ كردند[۳]. رضا رستمی، نویسنده کتاب اسیر آلواتان در گفتگو با سرویس مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) میگوید:
«ساختمان زندان یک طویله بزرگ با یک چهاردیواری با یک درِ حلبی بود. وسعت ساختمان زندان حدود صد متر بود، با ارتفاع یک تا یک و نیم متر و هشت اتاق که در دو ردیف روبهروی هم قرار داشتند که بین آنها یک محوطه خالی بود. گاهی اوقات در هر اتاقِ زندان، بیش از ۴۵ زندانی نگهداری میشدند. با توجه به تعداد بالای اسرا و کمبودِ فضا، بعضی از اسرا برای استراحت به داخل آخور طویله میرفتند. آنقدر جا کم بود که اسرا به سختی خودشان را جابهجا میکردند. سال 1360 پرونده زندان آلواتان بسته میشود. شهید محمود کاوه با عملیاتی زندانیان آن زندان را آزاد میکند. در جریان این عملیات جنگل را آتش میزنند تا بتوانند عملیات آزادسازی زندانیان را اجرایی کنند. البته حزب دمکرات در نقاط مختلف کردستان پنج شش زندان دیگر داشت اما به اندازه زندان دولهتو و آلواتان مشهور نبود. چون مرکزیت اسرای در این زندان بود. بعد از فروپاشی زندان هم کومله و دمکرات به عراق رفتند و از آنجا نیروهای خود را فرماندهی میکردند. نکته مهم در مورد بقایای این زندان در مورد شهدایی است که بعد از انفجار و نابودی زندان، از آنجا خارج نشدند. سردار باقرزاده هم گروه تفحصی را برای پیدا کردن شهدای آن زندانها اعزام کردند[۴]».
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ حسینپور، امیر (1398). در کمین کومله ها.گیلان: نکوآفرین، ص.22و 23.
- ↑ حسینپور، امیر (1398). در کمین کومله ها. گیلان: نکوآفرین،
- ↑ حسنیپور، علی. راهیان نور
- ↑ ایبنا(1402).زندان کوهستانی آلواتان؛ از شکنجه در رودخانه تا قتلعام اسرا/ نقش شهید محمود کاوه در آزادی زندانیان. مصاحبه با رضا رستمی قابل بازیابی از https://www.ibna.ir/news/498920/