آمار

از ویکی آزادگان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۱ توسط A-hamidian (بحث | مشارکت‌ها)

سرشماری و حضور و غیاب اسیرانایرانی در اردوگاه‌ها

آمارگیری عراقی ها از آزادگان در اردوگاه ها

آمار در لفظ عربی «إحْصائیَه» و در زبان انگلیسی «Statistics» خوانده می‌شود و آن بخشى از علم ریاضى به معناى «آمار گرفتن» است. در فرهنگ فارسی عمید نیز احصا به دو معنی شمارش کردن و شمردن و آمار گرفتن و سرشماری آمده است.

    در موضوع اسارت، کاربرد آمار هیچ ارتباطی به معنی و کاربرد علمی آن نداشت و بیشتر به معنای سرشماری و شمارش افراد بود که از اولین لحظة اسارت آغاز می‌شد و تا آخرین لحظۀ تبادل اسیران ادامه داشت.»[۱] این کار برای كسب اطلاع از تعداد اسیران و عرضه به مقامات بالای ارتش عراق، سازمان‌های بین‌المللی، و رسانه‌ها انجام می‌شد.

    آمارگیری روزانه در همه اردوگاه‌ها انجام می‌شد و هدف از آن اطلاع و حصول اطمینان از صحت اطلاعات اولیه بود. در این آمارگیری‌ها، چند مورد مهم قابل بررسی است: دفعات آمارگیری، نحوۀ آمارگیری، آمارگیری خارج از برنامه، آمارگیری صلیب سرخ و آمارگیری از بیماران و مجروحان.

دفعات آمارگیری

1. بنابر گفته‌های آزادگان در كتاب‌های خاطراتشان: صبح‌ها قبل از بیرون آمدن و عصرها قبل از داخل شدن به آسایشگاه، دفعات معمول آمارگیری بود كه در همۀ اردوگاه‌ها صورت می‌گرفت. در شرایط عادی، در بیشتر اردوگاه‌ها، عراقی‌ها سه‌بار در روز یعنی صبح، ظهر و شب آمار می‌گرفتند، مثل بند ملحق در تکریت و اردوگاه نهروان. گاهی‌اوقات نصف‌شب‌ها هم آمارگیری می‌کردند. در اردوگاه 8 رمادی (الانبار) عراقی‌ها در طول روز، چندبار اسرا را سرشماری می‌کردند. نخستین سرشماری ساعت 8 صبح و سرشماری بعدی پس از صرف صبحانه انجام می‌شد. در برخی روزها نیز برنامه آمارگیری چهار مرتبه به‌وسیلة عراقی‌ها انجام می‌شد.

2. در هر اردوگاه، بسته به وضعیت اسرا، تعداد دفعات آمارگیری تغییر می‌کرد. در روزهای اول اسارت، دفعات آمارگیر‌ی زیاد و غیرمعمول بود؛ برای مثال، عراقی‌ها در اوایل اسارت، ده مرتبه ما را بیرون می‌بردند، یکی‌یکی می‌شمردند و داخل آسایشگاه می‌فرستادند[۲] .قبل از ثبت اسامی اسرا به‌وسیلة صلیب سرخ نیز دفعات آمارگیری بیشتر از حد معمول بود؛ برای نمونه، در اردوگاه‌های تکریت، که هنوز از صلیب سرخ خبری نبود، آمار گرفتن‌ها گاه به‌قدری زیاد می‌شد که همه کلافه می‌شدند. صبح داخل آسایشگاه آمار می‌گرفتند، وقت هواخوری دوباره در حیاط به حالت آمار می‌نشستیم و با ضربات کابل شمرده می‌شدیم، وقتی به داخل آسایشگاه برمی‌گشتیم، آمار می‌گرفتند و موقع ناهار و شام و قبل از خواب هم افسری می‌آمد و آمار نهایی آن روز را می‌گرفت.[۳]

    قبل یا بعد از هر درگیری، که بین اسرا و مسئولان اردوگاه پیش می‌آمد، تعداد آمارگیری و مدت آن را افزایش می‌دادند [۴]. بعد از فرار موفق یا ناموفق یک اسیر هم تعداد آمارگیری بیشتر می‌شد؛ برای نمونه، تعداد دفعات آمارگیری در طول روز، به ده‌بار یا بیشتر افزایش می‌یافت و در طول شب نیز سه تا پنج‌بار انجام می‌شد[۵] . در اردوگاه 16 تکریت نیز، فرارناموفق اسیر ایرانی سبب شد آمار روزانه را از سه به پنج وعده افزایش دهند. آمار قبل از ظهر و بعد از ظهر هم به آمار صبح و ظهر و شب افزوده شد[۶].

    آمارگیری موجب آزار و اذیت اسرا می‌شد و عراقی‌ها این را فهمیده بودند و به‌همین‌علت تعداد دفعات شمارش را زیادتر می‌كردند. علت اصلی ناراحتی اسرا، نشستن طولانی‌مدت بر روی زمین بود؛ طوری‌كه در مواردی شمارش كل اردوگاه یك ساعت تا دو ساعت طول می‌كشید و در همۀ این مدت اسرا باید روی زمین می‌نشستند. نشستن طولانی در صف آمار، آن هم روزی پنج وعده، خسته‌کننده و عذاب‌آور بود[۷].

نحوۀ آمارگیری

1. در شرایط عادی، نحوة آمارگیری در اردوگاه‌های مختلف تقریباً یکسان بود. سرشماری، گاهی به‌صورت شمارش تک‌تک افراد و بدون ذکر نام، گاهی به‌صورت خواندن اسامی اسرا با ذكر نام خود، نام پدر و نام پدربزرگ- چون اسم فامیل را به رسمیت نمی‌شناختند- انجام می‌شد. این‌گونه آمارگیری، بیشتر زمان می‌برد. در اردوگاه صلاح‌الدین (11 تکریت)، اسرا حدود ساعت 8 صبح با سوت عراقی‌ها، در آسایشگاه با لباس فرم سر جای خود می‌ایستادند تا آمارشان گرفته شود. پس از گرفتن آمار از همۀ آسایشگاه‌ها و گزارش کتبی آن به فرماندۀ اردوگاه، فرمانده از اردوگاه بیرون می‌رفت و بچه‌ها با اجازۀ عراقی‌ها وارد محوطه می‌شدند.[۸] . اما در بعضی از اردوگاه‌ها مانند موصل، این آمارگیری در بیرون از آسایشگاه و در گروه‌های پنج‌نفری صورت می‌گرفت.[۹] آمارگیری عمدتاً در بیرون هر آسایشگاه و جلوی آن انجام می‌شد. اما گاهی در فصل زمستان یا بارانی بودن هوا، آمارگیری در داخل آسایشگاه انجام می‌شد. در چند اردوگاه موصل آمارگیری زیر بالکن جلوی آسایشگاه انجام می‌شد.[۱۰]

    در اوایل اسارت، عراقی‌ها اسرا را یکی‌یکی می‌شمردند. غالباً هم اشتباه می‌كردند و این شمارش را تکرار می‌کردند. بعد از دو سه ماه یاد گرفتند که بچه‌ها را پنج‌تا‌پنج تا بنشانند تا یک سرباز این گروه‌های پنج‌نفره را شمارش کند.[۱۱] در اردوگاه‌های 12 و 16 تكریت، آمارگیری به‌صورت نشسته در گروه‌های پنج‌تایی یا ردیفی، در آسایشگاه انجام می‌شد. به جبر عراقی‌ها، هنگام گرفتن آمار نیز باید سرهایمان را پایین می‌انداختیم.[۱۲]

    جهت آماده شدن برای آمارگیری، یكی از افسران ابتدا در سوت مخصوصی می‌دمید و اسرا مجبور بودند با شنیدن سوت اول در هر جایی كه ایستاده بودند، روی زمین میخ‌كوب شوند و تكان نخورند. با دمیدن سوت دوم به‌سمت آسایشگاه خود بدوند و با سوت سوم، كه ظرف چند ثانیه بعد دمیده می‌شد، مقابل آسایشگاه خود در صفوف پنج‌نفره بنشینند تا افسر بعثی از اسرا آمار بگیرد. اگر اسیری پس از دمیده شدن سوت سوم، در صف آمار حاضر نشده بود، به‌شدت با كابل مورد ضرب‌وشتم واقع می‌شد[۱۳]. در بند ملحق تکریت نیز، به محض شنیدن سوت آمار، باید رأس ساعت مقرر، جلوی آسایشگاه به خط می‌شدیم و به ستون پنج روی دو پا می‌نشستیم، زانوهایمان را بغل می‌گرفتیم، سرها را لابه‌لای پاها فرو می‌بردیم تا فرمانده یا یکی از افسران ارشد سر برسد و آمار بگیرد. تا آمار بیست‌وچهار آسایشگاه تمام نمی‌شد، اجازه نداشتیم از صف بلند شویم [۱۴].

2. علاوه‌بر هدف اصلی از آمارگیری، که شمارش تعداد اسرا بود، عراقی‌ها هدف دیگری را نیز دنبال می‌کردند که از آن به‌عنوان یکی از شکنجه‌های جسمی می‌توان نام برد[۱۵]. برای مثال، در اردوگاه موصل 1، سربازان عراقی در هنگام آمارگیری، اسرا را چهاردست‌وپا روی زمین می‌نشاندند؛ طوری‌که سرشان با زمین مماس می‌شد[۱۶] . یا آمارگیری در بعضی از اردوگاه‌ها در شب نیز انجام می‌شد[۱۷].

    گاهی آن‌قدر اسرا را روی پاهای خود می‌نشاندند که پاهایشان خشک می‌شد[۱۸] .گاهی اسرا را هنگام گرفتن آمار به حالت سجده می‌نشاندند. گاهی برای اذیت بیشتر، در هر وعدة آمارگیری، اسرا را به‌مدت سه ساعت بدون کفش و لباس زیر آفتاب نگه می‌داشتند یا در جای دیگر، که گرفتن آمار بیشتر از 45 دقیقه وقت نمی‌برد، اسرا را تا یک ساعت و نیم در زیر آفتاب و یا در سرما نگه می‌داشتند. معمولاً، بعد از عملیات‌های موفق ایران، رفتار عراقی‌ها تغییر می‌کرد که این رفتار در آمارگیری‌ها مشهود‌تر بود. طوری‌که صبح، وقتی در آسایشگاه را باز می‌کردند، اسرا از نوع رفتارشان حدس می‌زدند که شب گذشته در جبهه‌ها چه اتفاقی افتاده است. بعد از فرار گاه و بی‌گاه یکی از اسرا نیز نحوۀ آمارگیری غیرعادی می‌شد: «ما را با کتک از آسایشگاه خارج كردند. هوای سرد زمستان، نداشتن لباس مناسب و گرسنگی زیاد، همه دست به دست هم داده بودند تا ما را از پای دربیاورند. نشستیم و سرهایمان را پایین انداختیم. آنها شروع کردند به خواندن اسامی و هرکس که نامش برده می‌شد، باید نعم می‌گفت.»[۱۹] .

آمارگیری خارج از برنامه

در بسیاری از موارد و در اردوگاه‌های مختلف، آمارگیری‌های خارج از برنامه نیز انجام می‌گرفت. در طول مدت اسارت، هر لحظه که عراقی‌ها اراده می‌کردند یا دلشان می‌خواست، ما را به خط می‌كردند و آمار می‌گرفتند[۲۰] . حتی وقتی می‌خواستند چند نفر را به جای دیگری بفرستند، آمارگیری از تمام اسرا انجام می‌شد. گاهی هم آمارگیری به‌همراه دستور داخل‌باش انجام می‌گرفت، چون می‌خواستند چند اسیر جدید را وارد اردوگاه کنند. هنگام تفتیش بدنی یا آسایشگاه هم دوباره آمارگیری انجام می‌شد. گاهی آمارگیری به‌منظور توزیع لباس و اقلام مختلف بین اسرا و گاهی نیز به‌سبب حضور نمایندگانی از سازمان‌های بین‌المللی یا بازدید فرماندهی عالی‌رتبه انجام می‌شد[۲۱].

آمار صلیب سرخ

هنگامی‌که نمایندگانی از صلیب سرخ برای ثبت‌نام اولیه به اردوگاه‌ها می‌آمدند، سرشماری با نام انجام می‌شد و اسرا برای انجام مأموریتشان، مبنی‌بر آگاهی از تعداد و نحوۀ نگه‌داری در اختیار آنها قرار می‌گرفتند. در مورد اردوگاه‌هایی که قبلاً ازطرف صلیب سرخ شناسایی و ثبت شده بود نیز آمارگیری توسط عراقی‌ها یا نمایندگان صلیب سرخ انجام می‌گرفت .[۲۲]

آمار مجروحان و بیماران

در اردوگاه موصل 2، آمارگیری برای مجروحانی که جراحت سخت داشتند، به‌طور جداگانه و در آسایشگاه انجام می‌شد[۲۳] . در برخی از اردوگاه‌ها، با نظر فرمانده، مجروح فقط از احترام گذاشتن هنگام آمارگیری معاف بود. برای مثال، مسئول اردوگاه شخصی به نام جاسم بود؛ او اسرای مجروح را از احترام گذاشتن به نیروهای بعثی در هنگام آمارگیری معاف کرده بود که شامل حال من هم شد[۲۴].

نیز نگاه كنید به ثبت‌نام

کتابشناسی

  1. احدطجري، محمد علی(1395) . مصاحبه
  2. رجایی، غلامعلی (1388). فرهنگ آزادگان. ج دوم، چ سوم. تهران: سوره مهر.
  3. شکوری، فاطمه (1394). روزهای خاردار، خاطرات آزاده محمدجواد میانداری. زنجان: غواص.
  4. احدطجري،علی محمد (1395) . مصاحبه
  5. وقایع اردوگاهی، شماره 277، اردوگاه الانبار.
  6. حسینی‌پور، سیدناصر (1394). پایی که جا ماند، چ پنجاه‌ویکم. تهران: سوره مهر،ص 500
  7. حسینی‌پور، سیدناصر (1394). پایی که جا ماند، چ پنجاه‌ویکم. تهران: سوره مهر،ص500
  8. مولودی، مسعود (1386). آزادی در اسارت. چ دوم، تهران: سازمان بسیج جامعه پزشکی ،ص.113
  9. ناطق، ساسان (1386). پشت میدان نبرد. خاطرات اسیر آزادشدۀ ایرانی رحمان پرزحمت، تهران: سورۀ مهر،ص.82
  10. احد طجری ، محمد علی (1395). مصاحبه
  11. زماني، علي‌اصغر (1382). بررسي وضعيت اسراي ايراني در اردوگاه‌هاي عراقي. تهران: سروش،ص.82
  12. رجایی، غلامعلی (1388). فرهنگ آزادگان. ج دوم، چ سوم. تهران: سوره مهر،ص.398
  13. صابری ابوالخیری، محمد (۱۳۹۰). سرگذشت اسارت در سلّول‌های بغداد. تهران:  بینش آزادگان.
  14. حسینی‌پور، سیدناصر (1394). پایی که جا ماند، چ پنجاه‌ویکم. تهران: سوره مهر،ص.363
  15. عزیزی، مجتبی. (1389). «نگاهی به وضعیت اسیران ایرانی در عراق»، فصلنامۀ مطالعات تاریخی، سال هفتم، تابستان، ش 29: 143-165.
  16. شیردل، حسن (1390). شب موصل، خاطرات آزاده محمدحسین منصف. چ چهارم. تهران: سوره مهر،ص.163.
  17. عزیزی، مجتبی. (1389). «نگاهی به وضعیت اسیران ایرانی در عراق»، فصلنامۀ مطالعات تاریخی، سال هفتم، تابستان، ش 29: 143-165.
  18. گلستان زاده ، مسلم (1395). مصاحبه .
  19. رجایی، غلامعلی (1388). فرهنگ آزادگان. ج دوم، چ سوم. تهران: سوره مهر،ص.397.
  20. رجایی، غلامعلی (1388). فرهنگ آزادگان. ج دوم، چ سوم. تهران: سوره مهر،ص.400.
  21. احد طجری ، محمد علی(1395). مصاحبه
  22. احدطجری ، محمد علی(1395). مصاحبه
  23. مهدیخانی ، مجتبی (1395). مصاحبه.
  24. بابک،رضا (1394). مصاحبه .تهران : ایرنا،