عرصه های سیاسی زندگی سید آزادگان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
 
[[پرونده:7900287.jpg|بندانگشتی|پرتره سید علی اکبر ابوترابی فرد، سید آزادگان]]
دوره نوجوانی سیّد علی­ اکبر، مصادف با فعالیت ­های سیاسی جمعیت [https://fa.wikishia.net/view/%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA_%D9%81%D8%AF%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 فدائیان اسلام] به رهبری شهید [https://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C_%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%A8_%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C سیّد مجتبی نواب صفوی] بود. او بارها در جلسات سخنرانی [https://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C_%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%A8_%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C نواب صفوی] و سایر اعضای جمعیت [https://fa.wikifeqh.ir/%D9%81%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 فدائیان اسلام] حضور پیدا می­ کرد و آن گونه که در خاطرات خود گفته از محتوا و لحن خطابه‌های بسیار آن‌ها و صلوات­ های آهنگینی که با صدایی رسا می ­فرستادند و مشخصه جلساتشان در این ایام بود، بسیار لذت می ­برد. وی به خوبی در جریان حوادث سیاسی سال 1341 بود. در 4 بهمن ماه این سال که شاه، قصد سفر به قم برای جلب نظر مراجع درباره رفراندم اصول شش‌گانه را داشت، امام با صدور بیانیه ­ای که بر در و دیوار شهر نصب شده بود، ضمن دستور تحریم استقبال مردم از شاه، از مردم خواستند درخانه­ هایشان بمانند و بیرون نیایند.
دوره نوجوانی سیّد علی­ اکبر، مصادف با فعالیت ­های سیاسی جمعیت [https://fa.wikishia.net/view/%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA_%D9%81%D8%AF%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 فدائیان اسلام] به رهبری شهید [https://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C_%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%A8_%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C سیّد مجتبی نواب صفوی] بود. او بارها در جلسات سخنرانی [https://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C_%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%A8_%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C نواب صفوی] و سایر اعضای جمعیت [https://fa.wikifeqh.ir/%D9%81%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 فدائیان اسلام] حضور پیدا می­ کرد و آن گونه که در خاطرات خود گفته از محتوا و لحن خطابه‌های بسیار آن‌ها و صلوات­ های آهنگینی که با صدایی رسا می ­فرستادند و مشخصه جلساتشان در این ایام بود، بسیار لذت می ­برد. وی به خوبی در جریان حوادث سیاسی سال 1341 بود. در 4 بهمن ماه این سال که شاه، قصد سفر به قم برای جلب نظر مراجع درباره رفراندم اصول شش‌گانه را داشت، امام با صدور بیانیه ­ای که بر در و دیوار شهر نصب شده بود، ضمن دستور تحریم استقبال مردم از شاه، از مردم خواستند درخانه­ هایشان بمانند و بیرون نیایند.


خط ۱۳: خط ۱۳:


آنگونه که اسناد [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9 ساواک] نشان می دهد آقای [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]]<nowiki/>پس از آزادی از زندان قصر در 17 دی 1349  به دستور اداره کل سوم [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9 ساواک] در شهرهای قم، تهران و قزوین کاملاً تحت نظر مأموران امنیتی بود. در این زمان رژیم شاه خود را آماده برگزاری جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی در شیراز می­ نمود و تحرکات کلیه مبارزین سیاسی زندان رفته را تحت نظارت دقیق داشت.با مخالفت [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9 ساواک] با درخواست [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]] که قصد بازگشت به نجف برای ادامه تحصیل و تعیین تکلیف منزل مسکونی خریداری شده ­اش در این شهر را داشت، به ناچار در قم به ادامه تحصیل پرداخت و در درس خارج فقه بزرگانی همچون مرحوم [https://fa.wikinoor.ir/wiki/%DA%AF%D9%84%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%8C_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7#:~:text=%D8%B3%DB%8C%D8%AF%20%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%DA%AF%D9%84%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%20(1278%2D%DB%B1%DB%B3%DB%B7%DB%B2%D8%B4,%D9%88%20%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AF%20%D9%86%D9%85%D9%88%D8%AF. آیت­ الله العظمی سیّد محمدرضا گلپایگانی] شرکت کرد.او در ایام محرم و صفر و رمضان در شهرهای مختلف از جمله قم، قزوین و فسا به مأموریت­ های تبلیغی می ­رفت.
آنگونه که اسناد [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9 ساواک] نشان می دهد آقای [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]]<nowiki/>پس از آزادی از زندان قصر در 17 دی 1349  به دستور اداره کل سوم [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9 ساواک] در شهرهای قم، تهران و قزوین کاملاً تحت نظر مأموران امنیتی بود. در این زمان رژیم شاه خود را آماده برگزاری جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی در شیراز می­ نمود و تحرکات کلیه مبارزین سیاسی زندان رفته را تحت نظارت دقیق داشت.با مخالفت [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9 ساواک] با درخواست [[سید علی اکبر ابوترابی فرد]] که قصد بازگشت به نجف برای ادامه تحصیل و تعیین تکلیف منزل مسکونی خریداری شده ­اش در این شهر را داشت، به ناچار در قم به ادامه تحصیل پرداخت و در درس خارج فقه بزرگانی همچون مرحوم [https://fa.wikinoor.ir/wiki/%DA%AF%D9%84%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%8C_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7#:~:text=%D8%B3%DB%8C%D8%AF%20%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%DA%AF%D9%84%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%20(1278%2D%DB%B1%DB%B3%DB%B7%DB%B2%D8%B4,%D9%88%20%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AF%20%D9%86%D9%85%D9%88%D8%AF. آیت­ الله العظمی سیّد محمدرضا گلپایگانی] شرکت کرد.او در ایام محرم و صفر و رمضان در شهرهای مختلف از جمله قم، قزوین و فسا به مأموریت­ های تبلیغی می ­رفت.
[[پرونده:168855332.jpg|بندانگشتی|سید علی اکبر ابوترابی فرد]]


== '''مرحله دوم دستگیری و آشنایی با [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%B2%DA%AF%D9%88 شهید اندرزگو]''' ==
== '''مرحله دوم دستگیری و آشنایی با [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%B2%DA%AF%D9%88 شهید اندرزگو]''' ==

نسخهٔ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۲۵

پرتره سید علی اکبر ابوترابی فرد، سید آزادگان

دوره نوجوانی سیّد علی­ اکبر، مصادف با فعالیت ­های سیاسی جمعیت فدائیان اسلام به رهبری شهید سیّد مجتبی نواب صفوی بود. او بارها در جلسات سخنرانی نواب صفوی و سایر اعضای جمعیت فدائیان اسلام حضور پیدا می­ کرد و آن گونه که در خاطرات خود گفته از محتوا و لحن خطابه‌های بسیار آن‌ها و صلوات­ های آهنگینی که با صدایی رسا می ­فرستادند و مشخصه جلساتشان در این ایام بود، بسیار لذت می ­برد. وی به خوبی در جریان حوادث سیاسی سال 1341 بود. در 4 بهمن ماه این سال که شاه، قصد سفر به قم برای جلب نظر مراجع درباره رفراندم اصول شش‌گانه را داشت، امام با صدور بیانیه ­ای که بر در و دیوار شهر نصب شده بود، ضمن دستور تحریم استقبال مردم از شاه، از مردم خواستند درخانه­ هایشان بمانند و بیرون نیایند.

فعالیت های سیاسی پیش از انقلاب اسلامی

پیش­تر، امام، رفراندم اصول شش­گانه شاه در 6 بهمن را که خبر آن در روزنامه ­ها اعلام شده بود تحریم و اجرای اصول آن را مقدمه­ ای برای از بین بردن مواد مرتبط با مذهب اعلام نموده بود. سید علی اکبر ابوترابی فرد در سوم بهمن 1341 در جمع تظاهر کنندگانی بود که شعار می‌دادند: ما تابع قرآنیم، رفراندم نمی‌خواهیم .مردم خشمگین قم در این تظاهرات طاق نصرتی را که در نزدیک درب حرم حضرت معصومه(س) نصب شده بود تخریب و با نیروهای شهربانی درگیر و با چوب­ های طاق نصرت تخریب شده به ماشین رئیس شهربانی قم حمله کرده و به آن آسیب جدی رساندند.دوره آشنایی سید علی اکبر ابوترابی فرد با امام از همین ماه­ ها آغاز می­ شود. وی علاوه بر حضور در نماز جماعت مغرب و عشا که امام در منزل خود اقامه می­ کرد، گاهی نیز در سخنرانی‌های ایشان در مسجد اعظم حضور داشت و از محضرشان استفاده می ­کرد. سید علی اکبر ابوترابی فرد در حادثه مدرسه فیضیه در 2 فروردین 1342 مطابق با 25 شوال 1382ق. - که در آن مراسم سالانه شهادت امام صادق(ع) برگزار می­شد، حضور داشت و در جلسه عصر مدرسه فیضیه که مرحوم آیت ­الله العظمی گلپایگانی در آن، همه ساله شرکت می­ کرد، شرکت نمود و در حمله چماق به دستان اجیر شده رژیم شاه به طلاب و حاضرین در مجلس، نظاره‌گر شکسته ­شدن حرمت مدرسه فیضیه و ضرب و جرح طلاب و شاگردان امام صادق(ع) توسط نیروهای چماق به دست و گارد مسلح شاهی بود. وی در این روز ناچار شد برای در امان ماندن از آسیب ضربات چماق به دست­ه ای اجیر شده نظام، با بیست نفر از طلاب به اتاقی در طبقه بالای مدرسه فیضیه پناه برده و درب حجره را برای عدم ورود آن‌ها از پشت محکم ببندند.

سید علی اکبر ابوترابی فرد، شاهد حضور شجاعانه حضرت امام در مدرسه فیضیه پس از حادثه تخریب آن توسط عمّال شاه بود. پس از آنکه امام و همراهان او در ورود به مدرسه فیضیه با درب بسته مدرسه مواجه شدند احتمالا او با اشاره امام، با چابکی خاصی که داشت به همراه دو نفر دیگر از دیوار مدرسه بالا رفته و درب آن را به روی امام و همراهانش باز نموده ولی به رسم عادت از اظهار نام خود در این ماجرا خودداری کرده است. او در خاطرات خود گفته است وقتی در حضور امام در مدرسه فیضیه مداحی شد، برای اولین بار من شاهد گریه امام در مدرسه‌ای بودم که هنوز بر در و دیوار آن آثار خون طلاب دیده می‌شد.

دستگیری در مرز خسروی

فعالیت­ های سیاسی سید علی اکبر ابوترابی فرد در نجف با بازگشت او از ایران به نجف شتاب بیشتری به خود گرفت. وی در این زمینه، با مرحوم حاج سیّد مصطفی خمینی، فرزند امام، ارتباط برقرار کرد و در یک مرحله از طرف ایشان برای انجام مأموریتی با هواپیما به تهران آمد و مجدداً به نجف بازگشت.در سال 1349 که امام به مناسبت شهادت آیت ­الله سیّد محمدرضا سعیدی که به دست ساواک صورت گرفت، بیانیه ­ای صادر نمود. قرار شد اعلامیه­ های تکثیر شده امام را که در چمدانی جاسازی شده بود، به قم ببرد. فرد دیگری که قبل از او چمدان اولی را با خود به ایران برده بود در مرز خسروی دستگیر شد و تحت فشار بازجویی ­ها و آزارهای ساواک، به وجود چمدان دومی که در روزهای بعد، توسط آقای سید علی اکبر ابوترابی فرد به ایران برده می‌شد، اعتراف نمود.

با این اعتراف، سید علی اکبر ابوترابی فرد که از این ماجرا با خبر نبود، در 14 مرداد 1349 در مرز خسروی بازداشت و پس از ضبط 1254برگ اعلامیه امام که با عنوان پاسخ به محصلین علوم اسلامی بود ـ از او کشف گردید ابتدا به ساواک کرمانشاه منتقل و در همان روز به تهران اعزام و بلافاصله در زندان قزل قلعه تهران زندانی گردید سپس به زندان قصر تهران منتقل شد و طبق رأی دادگاه به 6 ماه حبس قطعی با احتساب محکومیت قبلی محکوم گردید. وی در 17 دی 1349 از زندان آزاد شد.

آنگونه که اسناد ساواک نشان می دهد آقای سید علی اکبر ابوترابی فردپس از آزادی از زندان قصر در 17 دی 1349 به دستور اداره کل سوم ساواک در شهرهای قم، تهران و قزوین کاملاً تحت نظر مأموران امنیتی بود. در این زمان رژیم شاه خود را آماده برگزاری جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی در شیراز می­ نمود و تحرکات کلیه مبارزین سیاسی زندان رفته را تحت نظارت دقیق داشت.با مخالفت ساواک با درخواست سید علی اکبر ابوترابی فرد که قصد بازگشت به نجف برای ادامه تحصیل و تعیین تکلیف منزل مسکونی خریداری شده ­اش در این شهر را داشت، به ناچار در قم به ادامه تحصیل پرداخت و در درس خارج فقه بزرگانی همچون مرحوم آیت­ الله العظمی سیّد محمدرضا گلپایگانی شرکت کرد.او در ایام محرم و صفر و رمضان در شهرهای مختلف از جمله قم، قزوین و فسا به مأموریت­ های تبلیغی می ­رفت.

سید علی اکبر ابوترابی فرد

مرحله دوم دستگیری و آشنایی با شهید اندرزگو

سید علی اکبر ابوترابی فرد در ادامه فعالیت­ های سیاسی خود پس از آزادی از زندان با مجاهد شهید سیّد علی اندرزگو (تولد 1318 و شهادت 21 رمضان برابر با 2 شهریور 1357 شمسی در تهران) آشنا شد. ملاقات­ های اندرزگو وسید علی اکبر ابوترابی فرد در مکان­ های مختلفی در تهران و گاه آن گونه که خود وی در خاطراتش گفته است در خارج از آن صورت می­ گرفت. برخی از ملاقات­ های این دو با همدیگر در مدرسه علمیه چیذر در شمیران تهران، که اندرزگو بیشتر اوقات خود را در آنجا به سر می ­برد ،صورت می ­گرفت. از آنجا که ساواک حساسیت بسیاری بر فعالیت شهید اندرزگو که برای عدم شناسایی خود با قیافه­ ها و اسامی و لباس ­های گوناگون در جامعه ظاهر می ­شد، داشت و سید علی اکبر ابوترابی فرد با او در رابطه بود، توسط یکی از مأموران مخفی ساواک رابطه او با سیّد اندرزگو گزارش و به همین دلیل در تاریخ 16 اسفند 1351 توسط ساواک قم دستگیر و بلافاصله به تهران اعزام شد.

ساواک به رغم فشار زیادی که بهسید علی اکبر ابوترابی فرد وارد کرد، نتوانست به کم­ترین نشانه و اثری از شهید اندرزگو دسترسی پیدا کند. وی یک هفته بعد با ناکام گذاشتن ساواک در بازجویی­ های مکرر و تحمل فوق­ العاده در برابر شکنجه­ های گوناگون، در 23 اسفند 1350 از زندان آزاد گردید و به قم بازگشت.

فعالیت­ های سیاسی ابوترابی و اندرزگو

تابستان 1353 اوج فعالیت ­های شهید اندرزگو در تأمین و انتقال اسلحه به مبارزین داخل کشور بود. وی در این سال‌ها با نام مستعار شیخ عباس تهرانی فعالیت می ­کرد. جالب آنکه سید علی اکبر ابوترابی فرد در سخنرانی ­های پس از اسارت به رسم عادت گذشته در خاطرات خود به اشتباه مکرراً از شهید سیّد علی اندرزگو به نام مرحوم شیخ عباس نام می برد. سید علی اکبر ابوترابی فرد در این ماه­ها توانست خانه امنی برای شهید اندرزگو در تهران فراهم کند. شهید اندرزگو از سید علی اکبر ابوترابی فرد در تأمین کمک ­های مالی برای خرید اسلحه و دیگر نیازهای مبارزه از خیرین تهران و شهرستان ­ها استفاده مناسبی می ­کرد.بعضی از این افراد مانند شهید محمدصادق اسلامی (از شهدای فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر 1360در سرچشمه تهران) را خود شهید اندرزگو به آقای سید علی اکبر ابوترابی فرد معرفی نموده بود.

آقای سید علی اکبر ابوترابی فرددر این ایام مانند شهید اندرزگو برای عدم شناسایی خود، مجبور بود مرتباً با تغییر لباس و قیافه در جامعه تردد نموده و زود از جاهایی که به ضرورت به آنجا می­ رفت، خارج شود.خواهر وی در خاطرات خود درباره این ایام گفته است که یک بار آقا سید علی اکبر ابوترابی فرد در قیافه یک کارگر گچ کار که دستمالی به سر بسته بود، وارد خانه شد. سید علی اکبر ابوترابی فرددر این سال­ها با سازمان مجاهدین خلق هم مرتبط بود که این همکاری تا زمان اعلام رسمی تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم در سال 1354.ش ادامه یافت.

وی در مصاحبه ­ای در بهار سال 1359 در این باره گفته است: نه من و نه شهید اندرزگو، هرگز عضو این سازمان نشدیم ولی با آن همکاری می­ کردیم چون اگر عضو این سازمان می­ شدیم دیگر باید طبق صلاحدید آن‌ها حرکت می­ کردیم و نمی‌توانستیم اینطور با هم کار کنیم و مستقل باشیم. اهم اقدامات این دو در همکاری با سازمان، تأمین اسلحه برای اعضای آن بود که حمل و نقل آن‌ها توسط آقای سید علی اکبر ابوترابی فرد انجام می­ شد.

ایشان در خاطرات خود گفته است: یکبار در سه یا چهار پیت خالی روغن که پر از اسلحه کلت کمری بود، اسلحه­ ها را از قم به تهران بردیم. محتوای نیمی از این پیت­ ها، روغن بود. شهید اندرزگو این اسلحه‌ها و روغن­ ها را از کرمانشاه به قم آورده بود. همکاری اندرزگو و سید علی اکبر ابوترابی فرد با سازمان مجاهدین خلق ایران پس از تغییر مواضع آن به کلی قطع شد. با جدایی بعضی از مبارزین مسلمان از سازمان مجاهدین خلق منحرف شده، آقای سید علی اکبر ابوترابی فرد آن‌ها را جذب و به شهید اندرزگو معرفی نمود تا در امر مبارزه از آن‌ها استفاده شود. ابوترابی پس از شهادت شهید اندرزگو در ماه رمضان سال 1357- در روز 2 شهریور 1357- فعالیت­ های سیاسی خود را ادامه داد و از جمله در نماز عید فطر که به امامت آیت ­الله شهید دکتر محمد مفتح در تپه ­های قیطریه برگزار گردید، علاوه بر شرکت در راهپیمایی میلیونی مردم در مراسم نماز عید پس از این راهپیمایی نیز حضور داشت. وی در قتل عام مردم تهران در میدان ژاله (شهدا) در 17 شهریور 1357 نیز حضوری فعال داشت و در آن روز به بعضی از آسیب‌دیدگان کمک کرد و تا مرز شهادت پیش رفت.

سفر به فلسطین اشغالی

آقای سید علی اکبر ابوترابی فرد از معدود مبارزین انقلاب اسلامی است که در تداوم فعالیت­ های مبارزاتی خویش توانسته است سفری به فلسطین اشغالی داشته باشد و در مسجدالاقصی در قدس شریف نماز بخواند و حرم حضرت ابراهیم(ع) را زیارت نماید.وی در خاطرات خود به این سفر اشاره و با تلخی گفته است: در بیت­ المقدس وقتی بچه‌های فلسطینی متوجه شدند ما ایرانی هستیم به دلیل حمایت­ هایی که شاه ایران از اسرائیل می‌کرد به سوی ما سنگ پرتاب می­نمودند[۱].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. رجایی، غلامعلی(1391). سیره ابوترابی 1. تهران: انتشارات پیام آزادگان،