اعتصاب غذای اسیران نوجوان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
(صفحه‌ای تازه حاوی « ====اعتصاب غذا==== رفتار غیرانسانی و خواسته‌های نابجای عراقی‌ها، اسیران نوجوان را به انجام كارهای دسته‌جمعی نظیر اعتصاب غذا سوق می‌داد: «یکی از اهداف عراقی‌ها از جداسازی اسرای نوجوان، آموزش نظامی به آنها به سبک ارتش عراق بود. ما در ابتدا نمی...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


====اعتصاب غذا====
 
رفتار غیرانسانی و خواسته‌های نابجای عراقی‌ها، اسیران نوجوان را به انجام كارهای دسته‌جمعی نظیر اعتصاب غذا سوق می‌داد: «یکی از اهداف عراقی‌ها از جداسازی اسرای نوجوان، [[آموزش]] نظامی به آنها به سبک ارتش عراق بود. ما در ابتدا نمی‌دانستیم که آنها از انجام این کار چه هدفی دارند، اما بعدها متوجه شدیم که هدف این است در مقابل صدام و فرماندهان ارشد دیگر این کشور به شیوۀ ارتش عراق رژه برویم؛ بنابراین بعد از پی بردن به اهدافشان از ادامۀ همکاری با آنها سر باز زدیم و در این راه از هیچ نوع شکنجه و تهدیدی هم هراس نداشتیم.<ref name=":1">حسن نوری ، آزاده (1396). مصاحبه . مورخ 14 ابان 1396.</ref> پس از مدتی، اسیران نوجوان در [[اعتراض]] به رفتار سربازان و آموزش رژه دست به اعتصاب غذا می‌زنند: «این اعتصاب سه روز طول کشید. صبح روز اول و پس از گرفتن آمار، افراد از گرفتن غذا امتناع کردند؛ بنابراین [[اسرا]] به آسایشگاه‌ها رفته و سربازان عراقی درها را بسته و... نزدیک ظهر،... تعدادی از اسرا را به منظور شکنجه با خود بردند. در روز دوم، عراقی‌ها فرد دیگری را برای شکنجه نبردند، اما از وضعیت افرادی که روز قبل از آسایشگاه‌ها برده بودند، خبری نبود. صبح روز سوم، افرادی را که برای شکنجه برده بودند به آسایشگاه‌ها بازگرداندند و بعدازظهر آن روز، افراد را در حیاط [[اردوگاه]] جمع کرده و فرمانده [[اردوگاه]] علت این اقدام افراد را جویا می‌شود. برخی از اسرا مشکلات موجود و خواسته‌هایشان را مطرح می‌کنند. فرمانده عراقی در پاسخ قول می‌دهد که دیگر به اسرا اهانت نشود و دیگر سربازی با کابل در محوطه [[اردوگاه]] تردد نکند. از همه مهم‌تر اینکه، ازآن‌پس آموزش نظامی برچیده شد و بدین‌ترتیب، این اعتصاب غذا پایان یافت. [[مقاومت]] بچه‌ها در این سه روز باعث شد که فرمانده [[اردوگاه]] چنین رفتاری پیش بگیرد؛ درحالی‌که در روزهای قبل، وی تمام سعی خود را برای به شکست کشاندن این عمل اسرا انجام داده بود.»<ref name=":2">خاجی، علی(1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان.</ref>
رفتار غیرانسانی و خواسته‌های نابجای عراقی‌ها، [[اسیران نوجوان و جوان|اسیران نوجوان]] را به انجام كارهای دسته‌جمعی نظیر [[اعتصاب در اسارت|اعتصاب غذا]] سوق می‌داد: «یکی از اهداف عراقی‌ها از جداسازی [[اسیران نوجوان و جوان|اسرای نوجوان]]، [[آموزش]] نظامی به آنها به سبک ارتش عراق بود. ما در ابتدا نمی‌دانستیم که آنها از انجام این کار چه هدفی دارند، اما بعدها متوجه شدیم که هدف این است در مقابل صدام و فرماندهان ارشد دیگر این کشور به شیوۀ ارتش عراق رژه برویم؛ بنابراین بعد از پی بردن به اهدافشان از ادامۀ همکاری با آنها سر باز زدیم و در این راه از هیچ نوع [[شکنجه]] و تهدیدی هم هراس نداشتیم.<ref name=":1">حسن نوری ، آزاده (1396). مصاحبه . مورخ 14 ابان 1396.</ref>  
پس از مدتی، [[اسیران نوجوان و جوان|اسیران نوجوان]] در [[اعتراض]] به رفتار سربازان و آموزش رژه دست به [[اعتصاب در اسارت|اعتصاب غذا]] می‌زنند: <blockquote>«این [[اعتصاب در اسارت|اعتصاب]] سه روز طول کشید. صبح روز اول و پس از گرفتن آمار، افراد از گرفتن غذا امتناع کردند؛ بنابراین [[اسرا]] به آسایشگاه‌ها رفته و سربازان عراقی درها را بسته و... نزدیک ظهر،... تعدادی از [[اسرا]] را به منظور [[شکنجه]] با خود بردند. در روز دوم، عراقی‌ها فرد دیگری را برای [[شکنجه]] نبردند، اما از وضعیت افرادی که روز قبل از آسایشگاه‌ها برده بودند، خبری نبود. صبح روز سوم، افرادی را که برای [[شکنجه در اسارت|شکنجه]] برده بودند به آسایشگاه‌ها بازگرداندند و بعدازظهر آن روز، افراد را در حیاط [[اردوگاه]] جمع کرده و فرمانده [[اردوگاه]] علت این اقدام افراد را جویا می‌شود. برخی از [[اسرا]] مشکلات موجود و خواسته‌هایشان را مطرح می‌کنند. فرمانده عراقی در پاسخ قول می‌دهد که دیگر به [[اسرا]] اهانت نشود و دیگر سربازی با کابل در محوطه [[اردوگاه]] تردد نکند. از همه مهم‌تر اینکه، ازآن‌پس آموزش نظامی برچیده شد و بدین‌ترتیب، این [[اعتصاب در اسارت|اعتصاب غذا]] پایان یافت. [[مقاومت]] بچه‌ها در این سه روز باعث شد که فرمانده [[اردوگاه]] چنین رفتاری پیش بگیرد؛ درحالی‌که در روزهای قبل، وی تمام سعی خود را برای به شکست کشاندن این عمل [[اسرا]] انجام داده بود.»<ref name=":2">خاجی، علی(1391). [[شرح قفس(کتاب)|شرح قفص]]. تهران: [[موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان|پیام آزادگان]].</ref></blockquote>
 
== نیز نگاه کنید به ==
 
* [[اسیران نوجوان و جوان]]
* [[اعتصاب در اسارت]]
 
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:اعتصاب غذای اسیران نوجوان]]
[[رده:اسیران نوجوان و جوان]]
[[رده:اعتصاب در اسارت]]
[[رده:غذای اسارت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۲


رفتار غیرانسانی و خواسته‌های نابجای عراقی‌ها، اسیران نوجوان را به انجام كارهای دسته‌جمعی نظیر اعتصاب غذا سوق می‌داد: «یکی از اهداف عراقی‌ها از جداسازی اسرای نوجوان، آموزش نظامی به آنها به سبک ارتش عراق بود. ما در ابتدا نمی‌دانستیم که آنها از انجام این کار چه هدفی دارند، اما بعدها متوجه شدیم که هدف این است در مقابل صدام و فرماندهان ارشد دیگر این کشور به شیوۀ ارتش عراق رژه برویم؛ بنابراین بعد از پی بردن به اهدافشان از ادامۀ همکاری با آنها سر باز زدیم و در این راه از هیچ نوع شکنجه و تهدیدی هم هراس نداشتیم.[۱]

پس از مدتی، اسیران نوجوان در اعتراض به رفتار سربازان و آموزش رژه دست به اعتصاب غذا می‌زنند:

«این اعتصاب سه روز طول کشید. صبح روز اول و پس از گرفتن آمار، افراد از گرفتن غذا امتناع کردند؛ بنابراین اسرا به آسایشگاه‌ها رفته و سربازان عراقی درها را بسته و... نزدیک ظهر،... تعدادی از اسرا را به منظور شکنجه با خود بردند. در روز دوم، عراقی‌ها فرد دیگری را برای شکنجه نبردند، اما از وضعیت افرادی که روز قبل از آسایشگاه‌ها برده بودند، خبری نبود. صبح روز سوم، افرادی را که برای شکنجه برده بودند به آسایشگاه‌ها بازگرداندند و بعدازظهر آن روز، افراد را در حیاط اردوگاه جمع کرده و فرمانده اردوگاه علت این اقدام افراد را جویا می‌شود. برخی از اسرا مشکلات موجود و خواسته‌هایشان را مطرح می‌کنند. فرمانده عراقی در پاسخ قول می‌دهد که دیگر به اسرا اهانت نشود و دیگر سربازی با کابل در محوطه اردوگاه تردد نکند. از همه مهم‌تر اینکه، ازآن‌پس آموزش نظامی برچیده شد و بدین‌ترتیب، این اعتصاب غذا پایان یافت. مقاومت بچه‌ها در این سه روز باعث شد که فرمانده اردوگاه چنین رفتاری پیش بگیرد؛ درحالی‌که در روزهای قبل، وی تمام سعی خود را برای به شکست کشاندن این عمل اسرا انجام داده بود.»[۲]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. حسن نوری ، آزاده (1396). مصاحبه . مورخ 14 ابان 1396.
  2. خاجی، علی(1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان.