اسرای متاهل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
طبق [[آمار]] [[موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان]]، حدود 17 درصد از اسرای [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] متأهل بودند. اسرای متأهل به‌خصوص آنها كه دارای فرزند بودند، بیش از دیگر [[اسرا]] دچار سردرگمی و ناراحتی و آلام روحی می‌شدند. بلاتکلیفی و سردرگمی و ازطرفی احساس تعهد نسبت به همسر و فرزندان و اینکه امور زندگی آنان پس از [[اسارت و اسیران|اسارت]] چگونه می‌گذرد، همواره فکر و ذهن اسرای متأهل را به خود مشغول می‌کرد. تحمل و صبوری بر این رنج عظیم میسر نمی‌شد مگر با توکل و توسل به خداوند و یاری جستن از او و امید به اینکه روزی از قید اسارت آزاد خواهند شد.
طبق [[آمار]] [[موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان]]، حدود 17 درصد از اسرای [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] متأهل بودند. اسرای متأهل به‌خصوص آنها كه دارای فرزند بودند، بیش از دیگر [[اسرا]] دچار سردرگمی و ناراحتی و آلام روحی می‌شدند. بلاتکلیفی و سردرگمی و ازطرفی احساس تعهد نسبت به همسر و فرزندان و اینکه امور زندگی آنان پس از [[اسارت و اسیران|اسارت]] چگونه می‌گذرد، همواره فکر و ذهن اسرای متأهل را به خود مشغول می‌کرد. تحمل و صبوری بر این رنج عظیم میسر نمی‌شد مگر با توکل و توسل به خداوند و یاری جستن از او و امید به اینکه روزی از قید اسارت آزاد خواهند شد.


    ازیک‌طرف عشق و علاقه اسیر متأهل به همسر و فرزند(ان) و خودخواهی‌ درونی‌اش مانع می‌شد اختیار و اجازه طلاق و جدایی به همسرش بدهد. از‌سوی‌دیگر هم نمی‌خواست همسرش پایبندِ آینده مبهم و نامشخص او شود. این تضادهای فکری، اسیر متأهل را تحت‌فشار قرار می‌داد، تا یکی از این دو راه را انتخاب کند و اکثریت قریب‌به‌اتفاق هم راه دوم را انتخاب می‌کردند. اسرایی که امکان نامه‌نگاری با همسرانشان را داشتند- اگر از سانسور عراقی‌ها و گروهک [[منافقین]] و دستكاری نامه‌ها در امان می‌ماندند- به آنها اجازه می‌دادند راه و مسیر زندگی‌شان را خودشان انتخاب کنند. اعضای گروهک [[منافقین]] علاوه‌بر جلوگیری از ارسال نامه‌های [[اسرا]] به ایران، نامه‌هایی غیرواقعی نیز به نام [[اسرا]] می‌نوشتند؛ اخباری مبنی‌بر طلاق غیابی همسران اسرای متاهل را بین سایرین پخش می‌کردند؛ همچنین با کنترل دقیق نامه‌های افراد و آگاهی کامل از مضامین آنها، با درج اخبار کذب و خبرهای مأیوس‌کننده از خانواده‌ها در لابه‌لای نامه‌های ارسال‌شده، مانند: درج خبر فوت یا طلاق همسر یا بیماری او، سعی داشتند بین اسرا جنگ روانی ایجاد کنند و با تحمیل فشار روحی و روانی، اسرا را از [[مقاومت]] و پایبندی به اعتقادات خود و تعهد به میهن بازدارند و به‌سوی [[پناهندگی]] به کشور عراق بکشانند<ref name=":0">عزیزی، مجتبی (1389). «نگاهی به وضعیت اسیران ایرانی در عراق.» تهران: مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، مقاله</ref> . (← [[منافقین]] )
==  وضعیت اسرای متاهل در اسارت ==
ازیک‌طرف عشق و علاقه اسیر متأهل به همسر و فرزند(ان) و خودخواهی‌ درونی‌اش مانع می‌شد اختیار و اجازه طلاق و جدایی به همسرش بدهد. از‌سوی‌دیگر هم نمی‌خواست همسرش پایبندِ آینده مبهم و نامشخص او شود. این تضادهای فکری، اسیر متأهل را تحت‌فشار قرار می‌داد، تا یکی از این دو راه را انتخاب کند و اکثریت قریب‌به‌اتفاق هم راه دوم را انتخاب می‌کردند. اسرایی که امکان نامه‌نگاری با همسرانشان را داشتند- اگر از سانسور عراقی‌ها و گروهک [[منافقین]] و دستكاری نامه‌ها در امان می‌ماندند- به آنها اجازه می‌دادند راه و مسیر زندگی‌شان را خودشان انتخاب کنند. اعضای گروهک [[منافقین]] علاوه‌بر جلوگیری از ارسال نامه‌های [[اسرا]] به ایران، نامه‌هایی غیرواقعی نیز به نام [[اسرا]] می‌نوشتند؛ اخباری مبنی‌بر طلاق غیابی همسران اسرای متاهل را بین سایرین پخش می‌کردند؛ همچنین با کنترل دقیق نامه‌های افراد و آگاهی کامل از مضامین آنها، با درج اخبار کذب و خبرهای مأیوس‌کننده از خانواده‌ها در لابه‌لای نامه‌های ارسال‌شده، مانند: درج خبر فوت یا طلاق همسر یا بیماری او، سعی داشتند بین اسرا جنگ روانی ایجاد کنند و با تحمیل فشار روحی و روانی، اسرا را از [[مقاومت]] و پایبندی به اعتقادات خود و تعهد به میهن بازدارند و به‌سوی [[پناهندگی]] به کشور عراق بکشانند<ref name=":0">عزیزی، مجتبی (1389). «نگاهی به وضعیت اسیران ایرانی در عراق.» تهران: مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، مقاله</ref> . (← [[منافقین]] )


    اما عده کثیری از اسرای اردوگاه‌هایی که در فهرست [[صلیب سرخ]] ثبت نشده بود، از امکان [[نامه نگاری]] برخوردار نبودند. اسیر ثبت‌نام‌نشده تا واپسین روزهای [[اسارت و اسیران|اسارت]] خبر نداشت که آیا [[خانواده]] و همسرش، او را شهید و مفقودالاثر فرض کرده‌اند؟ آیا همسرش منتظر او مانده یا ازدواج کرده است؟ آیا اصلاً زنده است؟ چه بلایی بعد از اسارت او بر سر همسر و فرزندانش آمده؟ حتی، تعدادی از این اسرای متأهل كه در هنگام اسارت  منتظر تولد فرزندشان بودند، نمی‌دانستند آیا دارای فرزند شده‌اند یا فرزندشان سالم به دنیا آمده است یا خیر؟ اما این شانس برای اسرای ثبت‌نام‌شده محفوظ بود. هرچند که دانستن اینکه دارای فرزند شده‌اند، رنج مضاعفی بر تألمات روحی اسیر متأهل بود و حسرت دیدار فرزند را هر لحظه در دل داشت.  
    اما عده کثیری از اسرای اردوگاه‌هایی که در فهرست [[صلیب سرخ]] ثبت نشده بود، از امکان [[نامه نگاری]] برخوردار نبودند. اسیر ثبت‌نام‌نشده تا واپسین روزهای [[اسارت و اسیران|اسارت]] خبر نداشت که آیا [[خانواده]] و همسرش، او را شهید و مفقودالاثر فرض کرده‌اند؟ آیا همسرش منتظر او مانده یا ازدواج کرده است؟ آیا اصلاً زنده است؟ چه بلایی بعد از اسارت او بر سر همسر و فرزندانش آمده؟ حتی، تعدادی از این اسرای متأهل كه در هنگام اسارت  منتظر تولد فرزندشان بودند، نمی‌دانستند آیا دارای فرزند شده‌اند یا فرزندشان سالم به دنیا آمده است یا خیر؟ اما این شانس برای اسرای ثبت‌نام‌شده محفوظ بود. هرچند که دانستن اینکه دارای فرزند شده‌اند، رنج مضاعفی بر تألمات روحی اسیر متأهل بود و حسرت دیدار فرزند را هر لحظه در دل داشت.  


    همسران اسرا نیز در سال‌های اسارت همسر و نبود پشتیبان و تکیه‌گاه زندگی‌ رنج‌های فراوانی را تحمل كرده‌اند. مادر باید نقش پدر را در خانواده ایفا می‌کرد و با همه توان تلاش می‌كرد این خلأ برای فرزندان آن‌چنان پررنگ و آزاردهنده به چشم نیاید. دومین عاملی که زندگی در شرایط اسارت همسر را برای آنان سخت می‌کرد، مسئولیت گذران امور مادی بود، در شرایطی که مرد خانواده حضور نداشت. زن باید بار مسئولیت بزرگ کردن فرزندان و تامین مادی خانواده‌ و البته زخم‌زبان‌ها و طعنه‌های اطرافیان را تحمل می‌کرد. شاید بتوان گفت بیشترین موضوعی که موجب رنجش همسران آزادگان شده‌، البته اسرا که در طول دوران اسارت فرصت [[نامه نگاری]] داشته‌اند، درخواست همسر از آنها برای طلاق و جدایی بوده است. هرچند به همسرشان حق می‌دادند که چنین درخواستی از آنان داشته باشد و این از سر خیرخواهی بوده است، اما آنان از این دست نامه‌ها به‌عنوان خاطرات تلخ زندگی‌شان یاد می‌کنند: «از من خواستند برایش [[نامه]] بنویسیم. من هم كوتاه نوشتم: حسین عزیز سلام... بعد از شانزده سال حیرانی و بی‌خبری از تو نامه‌ات رسید... در اوج بی‌خبری برای تو صبر كردم و تو خیلی راحت می‌نویسی برو ازدواج كن... بنیاد شهید سال‌ها پیش این حجت را، كه تو امروز بر من تمام كردی، بر ما تمام كرده بود. در تمام این سال‌های سخت چهره علی پیش رویم بود و امید زندگی‌ام... پس ازدواج را فراموش كردم... زندگی برایم سخت شده... ولی چه باید بكنم... سعی می‌كنم قوی باشم.» <ref>جعفریان، گلستان (1393). روزهای بی‌آینه. خاطرات منیژه لشگری. چ سوم، تهران: سوره مهر.</ref>.البته تعداد بسیار محدودی از اسرا، که فرزند نداشتند، یا به اصرار خود یا تقاضای همسر از یكدیگر جدا شدند.
== وضعیت همسران اسرای متاهل ==
همسران [[اسرا]] نیز در سال‌های اسارت همسر و نبود پشتیبان و تکیه‌گاه زندگی‌ رنج‌های فراوانی را تحمل كرده‌اند. مادر باید نقش پدر را در خانواده ایفا می‌کرد و با همه توان تلاش می‌كرد این خلأ برای فرزندان آن‌چنان پررنگ و آزاردهنده به چشم نیاید. دومین عاملی که زندگی در شرایط [[اسارت و اسیران|اسارت]] همسر را برای آنان سخت می‌کرد، مسئولیت گذران امور مادی بود، در شرایطی که مرد خانواده حضور نداشت. زن باید بار مسئولیت بزرگ کردن فرزندان و تامین مادی خانواده‌ و البته زخم‌زبان‌ها و طعنه‌های اطرافیان را تحمل می‌کرد. شاید بتوان گفت بیشترین موضوعی که موجب رنجش همسران آزادگان شده‌، البته اسرا که در طول دوران اسارت فرصت [[نامه نگاری]] داشته‌اند، درخواست همسر از آنها برای طلاق و جدایی بوده است. هرچند به همسرشان حق می‌دادند که چنین درخواستی از آنان داشته باشد و این از سر خیرخواهی بوده است، اما آنان از این دست نامه‌ها به‌عنوان خاطرات تلخ زندگی‌شان یاد می‌کنند:<blockquote>«از من خواستند برایش [[نامه]] بنویسیم. من هم كوتاه نوشتم: حسین عزیز سلام... بعد از شانزده سال حیرانی و بی‌خبری از تو نامه‌ات رسید... در اوج بی‌خبری برای تو صبر كردم و تو خیلی راحت می‌نویسی برو ازدواج كن... بنیاد شهید سال‌ها پیش این حجت را، كه تو امروز بر من تمام كردی، بر ما تمام كرده بود. در تمام این سال‌های سخت چهره علی پیش رویم بود و امید زندگی‌ام... پس ازدواج را فراموش كردم... زندگی برایم سخت شده... ولی چه باید بكنم... سعی می‌كنم قوی باشم.» <ref>جعفریان، گلستان (1393). روزهای بی‌آینه. خاطرات منیژه لشگری. چ سوم، تهران: سوره مهر.</ref>.</blockquote>البته تعداد بسیار محدودی از [[اسرا]]، که فرزند نداشتند، یا به اصرار خود یا تقاضای همسر از یكدیگر جدا شدند.


===  اسرای متاهل مفقود الاثر ===
==  اسرای متاهل مفقود الاثر ==
تعداد انگشت‌شماری از اسرای متأهلِ مفقودالاثر نیز، وقتی روزهای واپسین اسارت ثبت‌نام شدند و به ایران بازگشتند، ناباورانه با طلاق و جدایی همسرشان مواجه گردیدند و باخبر شدند که همسرشان با شخص دیگری ازدواج کرده یا بدتر از آن شخص مذکور، یکی از بستگان آنها و گاهی برادرشان بوده است. در چنین شرایطی مشکلات روحی عدیده و توان‌فرسایی برای دو طرف به‌خصوص اسیر تازه‌آزاد‌شده پدیدار می‌شد که گاه موجبات منزوی یا بستری شدن فرد در آسایشگاه‌های روانی را فراهم کرده است<ref name=":0" /> .
تعداد انگشت‌شماری از اسرای متأهلِ مفقودالاثر نیز، وقتی روزهای واپسین اسارت ثبت‌نام شدند و به ایران بازگشتند، ناباورانه با طلاق و جدایی همسرشان مواجه گردیدند و باخبر شدند که همسرشان با شخص دیگری ازدواج کرده یا بدتر از آن شخص مذکور، یکی از بستگان آنها و گاهی برادرشان بوده است. در چنین شرایطی مشکلات روحی عدیده و توان‌فرسایی برای دو طرف به‌خصوص اسیر تازه‌آزاد‌شده پدیدار می‌شد که گاه موجبات منزوی یا بستری شدن فرد در آسایشگاه‌های روانی را فراهم کرده است<ref name=":0" /> .


=== پس از آزادی ===
== پس از آزادی ==
پس از آزادی، یکی از موضوعات شاخص و مشکلات مهم، عدم ارتباط‌گیری و فاصله گرفتن فرزندان از پدرِ اسیر خانواده بود: «علی اوایل با حسین غریبگی می‌كرد؛ پدرش را به اسم كوچك صدا می‌كرد. انگار نمی‌توانست راحت بگوید «پدر». می‌فهمیدم دوست دارد حسین را در آغوش بگیرد و ببوسد، اما چیزی مانع بود: نه حسین بزرگ شدن علی را دیده بود و حس كرده بود و نه علی هیچ‌وقت فهمیده بود پدرش كیست و چه حسی به او دارد. آنها نمی‌توانستند یكدیگر را جذب كنند.» <ref name=":0" />. این مسئله در فرزندان دختر نمود بیشتری داشت. فرزندان دختری که به سن تکلیف رسیده‌ بودند، تا مدتی جلوی پدر چادر سر کرده و از او رو می‌گرفتند، انگار که غریبه‌ای در خانه است و آنان راحت نیستند. رفع این معضل بسیار اساسی نیازمند تلاش فراوان و تدبیر پدر آزاده و همسر بود و روش‌های متفاوتی به‌کار می‌بردند تا به‌مرور زمان فرزندان با پدر خانواده خو گرفته و به وجود او در خانه نه تنها عادت کرده بلکه به‌عنوان یک نیاز نگریسته‌اند و کار بر آزادگانی که سال‌های سال مفقودالاثر بودند، بسیار سخت‌تر از اسرای ثبت‌نام‌شده بود. زیرا در اینجا همسر نیز به جمع فرزندان اضافه شده و آنان در مدت زمان طولانی‌تری موفق شدند به اینکه جایگاه خود را در خانواده و نزد همسر و فرزندان تثبیت كنند.
پس از آزادی، یکی از موضوعات شاخص و مشکلات مهم، عدم ارتباط‌گیری و فاصله گرفتن فرزندان از پدرِ اسیر خانواده بود: «علی اوایل با حسین غریبگی می‌كرد؛ پدرش را به اسم كوچك صدا می‌كرد. انگار نمی‌توانست راحت بگوید «پدر». می‌فهمیدم دوست دارد حسین را در آغوش بگیرد و ببوسد، اما چیزی مانع بود: نه حسین بزرگ شدن علی را دیده بود و حس كرده بود و نه علی هیچ‌وقت فهمیده بود پدرش كیست و چه حسی به او دارد. آنها نمی‌توانستند یكدیگر را جذب كنند.» <ref name=":0" />. این مسئله در فرزندان دختر نمود بیشتری داشت. فرزندان دختری که به سن تکلیف رسیده‌ بودند، تا مدتی جلوی پدر چادر سر کرده و از او رو می‌گرفتند، انگار که غریبه‌ای در خانه است و آنان راحت نیستند. رفع این معضل بسیار اساسی نیازمند تلاش فراوان و تدبیر پدر آزاده و همسر بود و روش‌های متفاوتی به‌کار می‌بردند تا به‌مرور زمان فرزندان با پدر خانواده خو گرفته و به وجود او در خانه نه تنها عادت کرده بلکه به‌عنوان یک نیاز نگریسته‌اند و کار بر آزادگانی که سال‌های سال مفقودالاثر بودند، بسیار سخت‌تر از اسرای ثبت‌نام‌شده بود. زیرا در اینجا همسر نیز به جمع فرزندان اضافه شده و آنان در مدت زمان طولانی‌تری موفق شدند به اینکه جایگاه خود را در خانواده و نزد همسر و فرزندان تثبیت كنند.


=== '''کتاب‌شناسی''' ===
== نیز نگاه کنید به ==
 
* [[اسرا]]
* [[اسیران نوجوان و جوان]]
* [[اسیران جنگ]]
 
== '''کتاب‌شناسی''' ==
<references />
<references />


=== برای مطالعه بیشتر ===
== برای مطالعه بیشتر ==
پایگاه خبری، تحلیلی مطالعات تروریسم، «هابیلیان» .مروری بر اعمال منافقین در اردوگاه‌های اسرا، 25 آذر 1395.
پایگاه خبری، تحلیلی مطالعات تروریسم، «هابیلیان» .مروری بر اعمال منافقین در اردوگاه‌های اسرا، 25 آذر 1395.


خاجی، علی (1391). شرح قفص. اردوگاه‌های اسیران، تهران: پیام آزادگان.
خاجی، علی (1391). شرح قفص. اردوگاه‌های اسیران، تهران: [[موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان|پیام آزادگان]].


داعی، علی (1387). [[نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسئولیت بین‌المللی دولت عراق]]. تهران: پیام آزادگان.
داعی، علی (1387). [[نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسئولیت بین‌المللی دولت عراق]]. تهران: [https://www.mfpa.ir/ پیام آزادگان].


شادمانی، مهدیه (1394). بانوی انتظار. تهران: پیام آزادگان.
شادمانی، مهدیه (1394). بانوی انتظار. تهران: [https://www.mfpa.ir/ پیام آزادگان].


عسگری، شاداب (1393). اسارت شقاوت مهرورزی، حدیث عزت و اقتدار. تهران: آتشبار وابسته به سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران.
عسگری، شاداب (1393). اسارت شقاوت مهرورزی، حدیث عزت و اقتدار. تهران: آتشبار وابسته به سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران.
خط ۳۱: خط ۳۹:
محمدی ینگجه، عبداله (1394). تهاجم نرم و جنگ روانی در اسارت. اردبیل: خط هشت.
محمدی ینگجه، عبداله (1394). تهاجم نرم و جنگ روانی در اسارت. اردبیل: خط هشت.


مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان (1395). به استقامت سرو. مشهد: بوی شهر بهشت.
[[موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان|مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان]] (1395). به استقامت سرو. مشهد: بوی شهر بهشت.


نظری گیلانده، لیلا (1396). پشت پنجره‌های انتظار. اردبیل: خط هشت.
نظری گیلانده، لیلا (1396). پشت پنجره‌های انتظار. اردبیل: خط هشت.


'''مریم‌سادات ذكریایی'''
'''مریم‌سادات ذكریایی'''
[[رده:اسرای متاهل]]
[[رده:اسرا]]
[[رده:اسیران جنگ]]
[[رده:اسرای مفقود]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۵

وضعیت اسرای متأهل جنگ تحمیلی در دوران اسارت.

طبق آمار موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان، حدود 17 درصد از اسرای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران متأهل بودند. اسرای متأهل به‌خصوص آنها كه دارای فرزند بودند، بیش از دیگر اسرا دچار سردرگمی و ناراحتی و آلام روحی می‌شدند. بلاتکلیفی و سردرگمی و ازطرفی احساس تعهد نسبت به همسر و فرزندان و اینکه امور زندگی آنان پس از اسارت چگونه می‌گذرد، همواره فکر و ذهن اسرای متأهل را به خود مشغول می‌کرد. تحمل و صبوری بر این رنج عظیم میسر نمی‌شد مگر با توکل و توسل به خداوند و یاری جستن از او و امید به اینکه روزی از قید اسارت آزاد خواهند شد.

 وضعیت اسرای متاهل در اسارت

ازیک‌طرف عشق و علاقه اسیر متأهل به همسر و فرزند(ان) و خودخواهی‌ درونی‌اش مانع می‌شد اختیار و اجازه طلاق و جدایی به همسرش بدهد. از‌سوی‌دیگر هم نمی‌خواست همسرش پایبندِ آینده مبهم و نامشخص او شود. این تضادهای فکری، اسیر متأهل را تحت‌فشار قرار می‌داد، تا یکی از این دو راه را انتخاب کند و اکثریت قریب‌به‌اتفاق هم راه دوم را انتخاب می‌کردند. اسرایی که امکان نامه‌نگاری با همسرانشان را داشتند- اگر از سانسور عراقی‌ها و گروهک منافقین و دستكاری نامه‌ها در امان می‌ماندند- به آنها اجازه می‌دادند راه و مسیر زندگی‌شان را خودشان انتخاب کنند. اعضای گروهک منافقین علاوه‌بر جلوگیری از ارسال نامه‌های اسرا به ایران، نامه‌هایی غیرواقعی نیز به نام اسرا می‌نوشتند؛ اخباری مبنی‌بر طلاق غیابی همسران اسرای متاهل را بین سایرین پخش می‌کردند؛ همچنین با کنترل دقیق نامه‌های افراد و آگاهی کامل از مضامین آنها، با درج اخبار کذب و خبرهای مأیوس‌کننده از خانواده‌ها در لابه‌لای نامه‌های ارسال‌شده، مانند: درج خبر فوت یا طلاق همسر یا بیماری او، سعی داشتند بین اسرا جنگ روانی ایجاد کنند و با تحمیل فشار روحی و روانی، اسرا را از مقاومت و پایبندی به اعتقادات خود و تعهد به میهن بازدارند و به‌سوی پناهندگی به کشور عراق بکشانند[۱] . (← منافقین )

    اما عده کثیری از اسرای اردوگاه‌هایی که در فهرست صلیب سرخ ثبت نشده بود، از امکان نامه نگاری برخوردار نبودند. اسیر ثبت‌نام‌نشده تا واپسین روزهای اسارت خبر نداشت که آیا خانواده و همسرش، او را شهید و مفقودالاثر فرض کرده‌اند؟ آیا همسرش منتظر او مانده یا ازدواج کرده است؟ آیا اصلاً زنده است؟ چه بلایی بعد از اسارت او بر سر همسر و فرزندانش آمده؟ حتی، تعدادی از این اسرای متأهل كه در هنگام اسارت  منتظر تولد فرزندشان بودند، نمی‌دانستند آیا دارای فرزند شده‌اند یا فرزندشان سالم به دنیا آمده است یا خیر؟ اما این شانس برای اسرای ثبت‌نام‌شده محفوظ بود. هرچند که دانستن اینکه دارای فرزند شده‌اند، رنج مضاعفی بر تألمات روحی اسیر متأهل بود و حسرت دیدار فرزند را هر لحظه در دل داشت.

وضعیت همسران اسرای متاهل

همسران اسرا نیز در سال‌های اسارت همسر و نبود پشتیبان و تکیه‌گاه زندگی‌ رنج‌های فراوانی را تحمل كرده‌اند. مادر باید نقش پدر را در خانواده ایفا می‌کرد و با همه توان تلاش می‌كرد این خلأ برای فرزندان آن‌چنان پررنگ و آزاردهنده به چشم نیاید. دومین عاملی که زندگی در شرایط اسارت همسر را برای آنان سخت می‌کرد، مسئولیت گذران امور مادی بود، در شرایطی که مرد خانواده حضور نداشت. زن باید بار مسئولیت بزرگ کردن فرزندان و تامین مادی خانواده‌ و البته زخم‌زبان‌ها و طعنه‌های اطرافیان را تحمل می‌کرد. شاید بتوان گفت بیشترین موضوعی که موجب رنجش همسران آزادگان شده‌، البته اسرا که در طول دوران اسارت فرصت نامه نگاری داشته‌اند، درخواست همسر از آنها برای طلاق و جدایی بوده است. هرچند به همسرشان حق می‌دادند که چنین درخواستی از آنان داشته باشد و این از سر خیرخواهی بوده است، اما آنان از این دست نامه‌ها به‌عنوان خاطرات تلخ زندگی‌شان یاد می‌کنند:

«از من خواستند برایش نامه بنویسیم. من هم كوتاه نوشتم: حسین عزیز سلام... بعد از شانزده سال حیرانی و بی‌خبری از تو نامه‌ات رسید... در اوج بی‌خبری برای تو صبر كردم و تو خیلی راحت می‌نویسی برو ازدواج كن... بنیاد شهید سال‌ها پیش این حجت را، كه تو امروز بر من تمام كردی، بر ما تمام كرده بود. در تمام این سال‌های سخت چهره علی پیش رویم بود و امید زندگی‌ام... پس ازدواج را فراموش كردم... زندگی برایم سخت شده... ولی چه باید بكنم... سعی می‌كنم قوی باشم.» [۲].

البته تعداد بسیار محدودی از اسرا، که فرزند نداشتند، یا به اصرار خود یا تقاضای همسر از یكدیگر جدا شدند.

 اسرای متاهل مفقود الاثر

تعداد انگشت‌شماری از اسرای متأهلِ مفقودالاثر نیز، وقتی روزهای واپسین اسارت ثبت‌نام شدند و به ایران بازگشتند، ناباورانه با طلاق و جدایی همسرشان مواجه گردیدند و باخبر شدند که همسرشان با شخص دیگری ازدواج کرده یا بدتر از آن شخص مذکور، یکی از بستگان آنها و گاهی برادرشان بوده است. در چنین شرایطی مشکلات روحی عدیده و توان‌فرسایی برای دو طرف به‌خصوص اسیر تازه‌آزاد‌شده پدیدار می‌شد که گاه موجبات منزوی یا بستری شدن فرد در آسایشگاه‌های روانی را فراهم کرده است[۱] .

پس از آزادی

پس از آزادی، یکی از موضوعات شاخص و مشکلات مهم، عدم ارتباط‌گیری و فاصله گرفتن فرزندان از پدرِ اسیر خانواده بود: «علی اوایل با حسین غریبگی می‌كرد؛ پدرش را به اسم كوچك صدا می‌كرد. انگار نمی‌توانست راحت بگوید «پدر». می‌فهمیدم دوست دارد حسین را در آغوش بگیرد و ببوسد، اما چیزی مانع بود: نه حسین بزرگ شدن علی را دیده بود و حس كرده بود و نه علی هیچ‌وقت فهمیده بود پدرش كیست و چه حسی به او دارد. آنها نمی‌توانستند یكدیگر را جذب كنند.» [۱]. این مسئله در فرزندان دختر نمود بیشتری داشت. فرزندان دختری که به سن تکلیف رسیده‌ بودند، تا مدتی جلوی پدر چادر سر کرده و از او رو می‌گرفتند، انگار که غریبه‌ای در خانه است و آنان راحت نیستند. رفع این معضل بسیار اساسی نیازمند تلاش فراوان و تدبیر پدر آزاده و همسر بود و روش‌های متفاوتی به‌کار می‌بردند تا به‌مرور زمان فرزندان با پدر خانواده خو گرفته و به وجود او در خانه نه تنها عادت کرده بلکه به‌عنوان یک نیاز نگریسته‌اند و کار بر آزادگانی که سال‌های سال مفقودالاثر بودند، بسیار سخت‌تر از اسرای ثبت‌نام‌شده بود. زیرا در اینجا همسر نیز به جمع فرزندان اضافه شده و آنان در مدت زمان طولانی‌تری موفق شدند به اینکه جایگاه خود را در خانواده و نزد همسر و فرزندان تثبیت كنند.

نیز نگاه کنید به

کتاب‌شناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ عزیزی، مجتبی (1389). «نگاهی به وضعیت اسیران ایرانی در عراق.» تهران: مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، مقاله
  2. جعفریان، گلستان (1393). روزهای بی‌آینه. خاطرات منیژه لشگری. چ سوم، تهران: سوره مهر.

برای مطالعه بیشتر

پایگاه خبری، تحلیلی مطالعات تروریسم، «هابیلیان» .مروری بر اعمال منافقین در اردوگاه‌های اسرا، 25 آذر 1395.

خاجی، علی (1391). شرح قفص. اردوگاه‌های اسیران، تهران: پیام آزادگان.

داعی، علی (1387). نقض حقوق اسیران جنگی ایرانی و مسئولیت بین‌المللی دولت عراق. تهران: پیام آزادگان.

شادمانی، مهدیه (1394). بانوی انتظار. تهران: پیام آزادگان.

عسگری، شاداب (1393). اسارت شقاوت مهرورزی، حدیث عزت و اقتدار. تهران: آتشبار وابسته به سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران.

محمدی ینگجه، عبداله (1394). تهاجم نرم و جنگ روانی در اسارت. اردبیل: خط هشت.

مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان (1395). به استقامت سرو. مشهد: بوی شهر بهشت.

نظری گیلانده، لیلا (1396). پشت پنجره‌های انتظار. اردبیل: خط هشت.

مریم‌سادات ذكریایی