تنبیه اسرا با توالت: تفاوت میان نسخهها
A-hamidian (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در بعضی موارد، اگر [[اسیران جنگ|اسیران]] ایرانی رفتاری را انجام میدادند که مورد پسند عراقیها نبود، آنها برای [[تنبیه در اسارت|تنبیه]] بهگونهای درِ آسایشگاهها را مهروموم میكردند و اجازه خروج به اسیران نمیدادند و چون دستشوییها خارج از آسایشگاهها بود، بالطبع در پی اینگونه تنبیهها، از رفتن آنها به [[توالت]] نیز ممانعت میشد؛ این تنبیه و فشار روانی ممکن بود 24 یا 48 ساعت به طول بینجامد.<blockquote>«روزی ما را به چهلوهشت ساعت نرفتن به توالت تنبیه کردند. در این میان، بسیاری از بچهها که تحمل این وضعیت را نداشتند، ناچار شدند رفع حاجت را داخل سوله انجام دهند. ساختمان سوله بهگونهای بود که در کنار دیوار، هر ده متر به ده متر، یک ستون آهن قرار داشت. با درنظر گرفتن بنای سوله، بچهها بهناچار، حاجت خود را در قسمتی از ساختمان که به داخل بوفه راه پیدا میکرد، انجام میدادند.» <ref name=":0">خاجی، علی (1391). [[شرح قفس(کتاب)|شرح قفص]]. تهران: [https://www.mfpa.ir/fa/library پیام آزادگان]،ص.117.</ref></blockquote> | |||
در بعضی موارد، اگر [[اسیران جنگ|اسیران]] ایرانی رفتاری را انجام میدادند که مورد پسند عراقیها نبود، آنها برای [[تنبیه در اسارت|تنبیه]] بهگونهای درِ آسایشگاهها را مهروموم میكردند و اجازه خروج به اسیران نمیدادند و چون دستشوییها خارج از آسایشگاهها بود، بالطبع در پی اینگونه تنبیهها، از رفتن آنها به توالت نیز ممانعت میشد؛ این تنبیه و فشار روانی ممکن بود 24 یا 48 ساعت به طول بینجامد.«روزی ما را به چهلوهشت ساعت نرفتن به توالت تنبیه کردند. در این میان، بسیاری از بچهها که تحمل این وضعیت را نداشتند، ناچار شدند رفع حاجت را داخل سوله انجام دهند. ساختمان سوله بهگونهای بود که در کنار دیوار، هر ده متر به ده متر، یک ستون آهن قرار داشت. با درنظر گرفتن بنای سوله، بچهها بهناچار، حاجت خود را در قسمتی از ساختمان که به داخل بوفه راه پیدا میکرد، انجام میدادند.» <ref name=":0">خاجی، علی (1391). | |||
== صف [[توالت]] و فرصت کم == | |||
در بعضی از اردوگاهها، توالت رفتن مقرّرات خاص خودش را داشت و فرصت بسیار اندکی به [[اسیران جنگ|اسیران]] برای قضای حاجت داده میشد.سید ناصر حسینی (1391)، یکی از آزادگان جنگ، در خاطرات خود روایت میکند: <blockquote>«درِ توالتها از داخل بسته نمیشد، عراقیها درِ بندهای داخلی [[توالت]] را درآورده بودند. وقتی عدد ده توسط مسئول شمارش تکرار میشد، با لگد به در [[توالت]] میکوبید. اگر بچّهها از داخل در را نمیگرفتند، محکم به سرشان میخورد. معمولاً بچهها از داخل در را نمیگرفتند، محکم به سرشان میخورد. بیشتر اوقات که ساعت کمتری را برای هواخوری بیرون بودیم، هر کس موفق میشد به [[توالت]] برود، انگار به فتح بزرگی رسیده بود.»<ref>روایتهای شیرین از خاطرات [[اسرا]]...، کد خبر: 215528، تاریخ انتشار 26 مرداد 1391. بازیابی از: www.fardanews.com/fa/news/</ref></blockquote> | |||
=== کتابشناسی | == نیز نگاه کنید به == | ||
* [[تنبیه و شکنجه]] | |||
* [[تنبیه و شکنجه های جسمی]] | |||
* [[تنبیه در اسارت]] | |||
* [[شکنجه در اسارت]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references />سهیلا علی ین | <references />سهیلا علی ین | ||
[[رده:تنبیه اسرا با توالت]] | |||
[[رده:تنبیه و شکنجه های جسمی]] | |||
[[رده:توالت]] |
نسخهٔ ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۱۵
در بعضی موارد، اگر اسیران ایرانی رفتاری را انجام میدادند که مورد پسند عراقیها نبود، آنها برای تنبیه بهگونهای درِ آسایشگاهها را مهروموم میكردند و اجازه خروج به اسیران نمیدادند و چون دستشوییها خارج از آسایشگاهها بود، بالطبع در پی اینگونه تنبیهها، از رفتن آنها به توالت نیز ممانعت میشد؛ این تنبیه و فشار روانی ممکن بود 24 یا 48 ساعت به طول بینجامد.
«روزی ما را به چهلوهشت ساعت نرفتن به توالت تنبیه کردند. در این میان، بسیاری از بچهها که تحمل این وضعیت را نداشتند، ناچار شدند رفع حاجت را داخل سوله انجام دهند. ساختمان سوله بهگونهای بود که در کنار دیوار، هر ده متر به ده متر، یک ستون آهن قرار داشت. با درنظر گرفتن بنای سوله، بچهها بهناچار، حاجت خود را در قسمتی از ساختمان که به داخل بوفه راه پیدا میکرد، انجام میدادند.» [۱]
صف توالت و فرصت کم
در بعضی از اردوگاهها، توالت رفتن مقرّرات خاص خودش را داشت و فرصت بسیار اندکی به اسیران برای قضای حاجت داده میشد.سید ناصر حسینی (1391)، یکی از آزادگان جنگ، در خاطرات خود روایت میکند:
«درِ توالتها از داخل بسته نمیشد، عراقیها درِ بندهای داخلی توالت را درآورده بودند. وقتی عدد ده توسط مسئول شمارش تکرار میشد، با لگد به در توالت میکوبید. اگر بچّهها از داخل در را نمیگرفتند، محکم به سرشان میخورد. معمولاً بچهها از داخل در را نمیگرفتند، محکم به سرشان میخورد. بیشتر اوقات که ساعت کمتری را برای هواخوری بیرون بودیم، هر کس موفق میشد به توالت برود، انگار به فتح بزرگی رسیده بود.»[۲]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان،ص.117.
- ↑ روایتهای شیرین از خاطرات اسرا...، کد خبر: 215528، تاریخ انتشار 26 مرداد 1391. بازیابی از: www.fardanews.com/fa/news/
سهیلا علی ین