من علیرضا متولد اُپاتان(کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:من علیرضا متولد آپاتان.jpg|بندانگشتی|کتاب من علیرضا متولد اُپاتان: خاطرات آزاده و جانباز آبادانی علیرضا داوری]]
'''این کتاب خاطرات جانباز و آزاده آبادانی علیرضا داوری، را روایت می کند.'''


=== '''فراداده کتاب''' ===
== فراداده کتاب ==
{{Infobox|title=من علیرضا متولد اُپاتان|image=[[پرونده:من علیرضا متولد آپاتان..jpg]]|caption=خاطرات جانباز و آزاده آبادانی علیرضا داوری|header1=فراداده کتاب|label2=نویسنده|label3=ویراستار|label4=حروف‌چین و صفحه‌آرا|label5=لیتوگرافی، چاپ و صحافی|label6=نوبت و سال چاپ|label7=شمارگان|label8=قیمت پشت جلد|label9=تعداد صفحات|label10=شابک|label11=قطع کتاب|label12=نوع ماده|data2=پروین کاشانی زاده|data3=امیرمحمد عباس‌نژاد|data4=مریم مردانی|data5=سلیمان‌زاده|data6=اول، 1394|data7=1000 نسخه|data8=130000 ریال|data10=8- 00- 8220- 600-  978|data11=رقعی|data12=کتاب(خاطره)}}
'''نویسنده:''' پروین کاشانی زاده ''' '''
'''نویسنده:''' پروین کاشانی زاده ''' '''


خط ۲۲: خط ۲۳:
'''قطع کتاب:''' رقعی   
'''قطع کتاب:''' رقعی   


'''نوع کتاب:''' خاطره   
'''نوع ماده:''' کتاب(خاطره)  


=== '''معرفی کتاب''' ===
== معرفی کتاب ==
این کتاب خاطرات جانباز و آزاده آبادانی علیرضا داوری، را روایت میکند. این کتاب در شش فصل به اهتمام «پروین کاشانی زاده» به نگارش درآمده است. در این خاطرات رویدادها، مکان، زمان و اشخاصی که نام برده میشوند، همه ضمن واقعیت، در جای خود قرار دارد و بازنویسی آن توسط خاطره‌نگار هیچ‌گونه لطمه‌ای به مستند بودن آن وارد نکرده است. کتاب فصل اول، از آزادی علیرضا داوری از بند اسارت آغاز میشود و در ادامه به یکی از بزرگترین چالش‌های زندگی اُسرا پس از آزادی میپردازد. با فضای ایجاد شده خواننده با محل زندگی، کودکی و نوجوانی راوی خاطره آشنا شده و با جریان انقلاب و شروع مبارزات همراهی میکند. از فصل‌های دو تا پنج شاهد چگونگی به‌ اسارت‌ رفتن و اتفاقات ریز و درشت در اردوگاه‌های مختلف خواهیم بود علیرضا داوری، در 18 بهمن 1361 در جریان عملیات والفجر مقدماتی به اسارت درآمد و سال‌های اسارت خود را در اردوگاه‌های موصل و رمادی سپری کرد.
این کتاب خاطرات جانباز و آزاده آبادانی علیرضا داوری، را روایت میکند. این کتاب در شش فصل به اهتمام «پروین کاشانی زاده» به نگارش درآمده است. در این خاطرات رویدادها، مکان، زمان و اشخاصی که نام برده میشوند، همه ضمن واقعیت، در جای خود قرار دارد و بازنویسی آن توسط خاطره‌نگار هیچ‌گونه لطمه‌ای به مستند بودن آن وارد نکرده است. کتاب فصل اول، از آزادی علیرضا داوری از بند [[اسارت و اسیران|اسارت]] آغاز میشود و در ادامه به یکی از بزرگترین چالش‌های زندگی اُسرا پس از آزادی میپردازد. با فضای ایجاد شده خواننده با محل زندگی، کودکی و نوجوانی راوی خاطره آشنا شده و با جریان انقلاب و شروع مبارزات همراهی میکند. از فصل‌های دو تا پنج شاهد چگونگی به‌ [[اسارت و اسیران|اسارت]] رفتن و اتفاقات ریز و درشت در [[اردوگاه]] های مختلف خواهیم بود علیرضا داوری، در 18 بهمن 1361 در جریان [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AC%D8%B1#:~:text=%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AC%D8%B1%20%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%20%D8%A8%D9%87%20%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF,%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%85%20%D8%B4%D8%AF. عملیات والفجر] مقدماتی به [[اسارت و اسیران|اسارت]] درآمد و سال‌های [[اسارت و اسیران|اسارت]] خود را در [[اردوگاه]] های موصل و رمادی سپری کرد.


=== '''گزیده‌ای از محتوای کتاب''' ===
== گزیده‌ای از محتوای کتاب ==
[[منافقین]] فهمیده بودند خیلی از اطلاعات و اتفاقات [[اردوگاه]] به ایران میرسد. عراقیها اصلاً متوجه کارهای بچه‌ها نبودند، آنها خنگ‌تر از این حرف‌ها بودند. بچه‌ها از چندین روش برای نامه‌نوشتن و ارسال خبرها استفاده میکردند، اول وارونوشتن، دوم برعکس‌نوشتن که از پشت صفحه کاغذ قابل خواندن بود؛ سوم با [[آب]] پیاز که وقتی زیر نور قرار میگرفت پیدا میشد وقتی این را فهمیدند، پیاز در اردوگاه ممنوع شد! وقتی با آب پیاز مینوشتیم نوشته‌ها مشخص نبود. نوشته‌ها به شکلی نامرئی بودند، چیزی روی صفحه نبود و شک نمیکردند. یک‌ خط‌ در میان مینوشتند. یک خط با خودکار یک خط با آب پیاز! افرادی که وارد بودند و میخواستند یک سری اطلاعات به ایران بفرستند، مینوشتند. اگر یک‌دفعه این کار لو میرفت<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>.
[[منافقین]] فهمیده بودند خیلی از اطلاعات و اتفاقات [[اردوگاه]] به ایران میرسد. عراقی ها اصلاً متوجه کارهای بچه‌ها نبودند، آنها خنگ‌تر از این حرف‌ها بودند. بچه‌ها از چندین روش برای نامه‌نوشتن و ارسال خبرها استفاده میکردند، اول وارونوشتن، دوم برعکس‌نوشتن که از پشت صفحه کاغذ قابل خواندن بود؛ سوم با [[آب]] پیاز که وقتی زیر نور قرار میگرفت پیدا میشد وقتی این را فهمیدند، پیاز در اردوگاه ممنوع شد! وقتی با [[آب]] پیاز مینوشتیم نوشته‌ها مشخص نبود. نوشته‌ها به شکلی نامرئی بودند، چیزی روی صفحه نبود و شک نمیکردند. یک‌ خط‌ در میان مینوشتند. یک خط با خودکار یک خط با [[آب]] پیاز! افرادی که وارد بودند و میخواستند یک سری اطلاعات به ایران بفرستند، مینوشتند. اگر یک‌دفعه این کار لو میرفت<ref>قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتاب[[نامه]] آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،</ref>.


=== کتابشناسی ===
== نیز نگاه کنید به ==
 
* [[اسارت و اسیران]]
* [[اردوگاه]]
 
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:اسارت و اسیران]]
[[رده:اردوگاه]]
[[رده:افراد (آزاده‌ها)]]
[[رده:کتاب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۵

این کتاب خاطرات جانباز و آزاده آبادانی علیرضا داوری، را روایت می کند.

فراداده کتاب

من علیرضا متولد اُپاتان
من علیرضا متولد آپاتان..jpg
خاطرات جانباز و آزاده آبادانی علیرضا داوری
فراداده کتاب
نویسندهپروین کاشانی زاده
ویراستارامیرمحمد عباس‌نژاد
حروف‌چین و صفحه‌آرامریم مردانی
لیتوگرافی، چاپ و صحافیسلیمان‌زاده
نوبت و سال چاپاول، 1394
شمارگان1000 نسخه
قیمت پشت جلد130000 ریال
شابک8- 00- 8220- 600- 978
قطع کتابرقعی
نوع مادهکتاب(خاطره)

نویسنده: پروین کاشانی زاده  

ویراستار: امیرمحمد عباس‌نژاد

حروف‌چین و صفحه‌آرا: مریم مردانی

لیتوگرافی، چاپ و صحافی: سلیمان‌زاده

نوبت و سال چاپ: اول، 1394 

شمارگان: 1000 نسخه

قیمت پشت جلد: 130000 ریال 

تعداد صفحات: 316

شابک: 8- 00- 8220- 600-  978

قطع کتاب: رقعی 

نوع ماده: کتاب(خاطره)

معرفی کتاب

این کتاب خاطرات جانباز و آزاده آبادانی علیرضا داوری، را روایت میکند. این کتاب در شش فصل به اهتمام «پروین کاشانی زاده» به نگارش درآمده است. در این خاطرات رویدادها، مکان، زمان و اشخاصی که نام برده میشوند، همه ضمن واقعیت، در جای خود قرار دارد و بازنویسی آن توسط خاطره‌نگار هیچ‌گونه لطمه‌ای به مستند بودن آن وارد نکرده است. کتاب فصل اول، از آزادی علیرضا داوری از بند اسارت آغاز میشود و در ادامه به یکی از بزرگترین چالش‌های زندگی اُسرا پس از آزادی میپردازد. با فضای ایجاد شده خواننده با محل زندگی، کودکی و نوجوانی راوی خاطره آشنا شده و با جریان انقلاب و شروع مبارزات همراهی میکند. از فصل‌های دو تا پنج شاهد چگونگی به‌ اسارت رفتن و اتفاقات ریز و درشت در اردوگاه های مختلف خواهیم بود علیرضا داوری، در 18 بهمن 1361 در جریان عملیات والفجر مقدماتی به اسارت درآمد و سال‌های اسارت خود را در اردوگاه های موصل و رمادی سپری کرد.

گزیده‌ای از محتوای کتاب

منافقین فهمیده بودند خیلی از اطلاعات و اتفاقات اردوگاه به ایران میرسد. عراقی ها اصلاً متوجه کارهای بچه‌ها نبودند، آنها خنگ‌تر از این حرف‌ها بودند. بچه‌ها از چندین روش برای نامه‌نوشتن و ارسال خبرها استفاده میکردند، اول وارونوشتن، دوم برعکس‌نوشتن که از پشت صفحه کاغذ قابل خواندن بود؛ سوم با آب پیاز که وقتی زیر نور قرار میگرفت پیدا میشد وقتی این را فهمیدند، پیاز در اردوگاه ممنوع شد! وقتی با آب پیاز مینوشتیم نوشته‌ها مشخص نبود. نوشته‌ها به شکلی نامرئی بودند، چیزی روی صفحه نبود و شک نمیکردند. یک‌ خط‌ در میان مینوشتند. یک خط با خودکار یک خط با آب پیاز! افرادی که وارد بودند و میخواستند یک سری اطلاعات به ایران بفرستند، مینوشتند. اگر یک‌دفعه این کار لو میرفت[۱].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. قلعه قوند، فرزانه؛ کیانی، طاهره؛ شاهرخ آبادی، فهیمه و گودرزی، افسانه(1399). کتابنامه آزادگان. تهران: انتشارات پیام آزادگان،