ادبیات و هنر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
«وسایل گریم و لباسها را از دشداشههایی تهیه میکردیم که به ما میدادند. رنگ دشداشهها با هم فرق داشت؛ ما برای هر گروه یک رنگی انتخاب میکردیم. وقتی دشداشه را پیراهن و شلوارش میکردیم، اگر سفید بود، بچههای گروه سرود تکهپارچهای مثل روبان یا پاپیون با رنگی دیگر دور یقه گره میزدند یا به لباس میدوختند... همه این کارها مخفیانه بود و بچههای گروه نگهبان بهشدت مواظب بودند که عراقیها متوجه نشوند؛ تا میگفتند: «سیاه... سیاه...» جمع میکردیم. وقتی وضعیت سفید بود، دوباره پرده تئاتر را وصل میکردیم و برنامه ادامه پیدا میکرد. نمایش یک تئاتر 20 دقیقهای شاید دو سه روز طول میکشید.»<ref>کاشانیزاده پروین (1395). من علیرضا متولد اوپاتان، تهران: پیام آزادگان.</ref>(← [[نمایش اسرای ایرانی در عراق|نمایش اسرای ایرانی در عراق)]] | «وسایل گریم و لباسها را از دشداشههایی تهیه میکردیم که به ما میدادند. رنگ دشداشهها با هم فرق داشت؛ ما برای هر گروه یک رنگی انتخاب میکردیم. وقتی دشداشه را پیراهن و شلوارش میکردیم، اگر سفید بود، بچههای گروه سرود تکهپارچهای مثل روبان یا پاپیون با رنگی دیگر دور یقه گره میزدند یا به لباس میدوختند... همه این کارها مخفیانه بود و بچههای گروه نگهبان بهشدت مواظب بودند که عراقیها متوجه نشوند؛ تا میگفتند: «سیاه... سیاه...» جمع میکردیم. وقتی وضعیت سفید بود، دوباره پرده تئاتر را وصل میکردیم و برنامه ادامه پیدا میکرد. نمایش یک تئاتر 20 دقیقهای شاید دو سه روز طول میکشید.»<ref>کاشانیزاده پروین (1395). من علیرضا متولد اوپاتان، تهران: پیام آزادگان.</ref>(← [[نمایش اسرای ایرانی در عراق|نمایش اسرای ایرانی در عراق)]] | ||
ازجمله نمایشهای خیلی خوب و ماندگار در اردوگاههای موصل، میتوان به نمایش «فاصله» در [[اردوگاه موصل 4]] به کارگردانی محمدباقر عباسی و نمایشهای «رئیسعلی» و «توکل» یا «شاهعباس» در موصل 1 به کارگردانی رضا معماری و احمد رضایی و بیژن کیانی اشاره کرد. نمایش توکل طی شش ماه و در سه قسمت سریالی و با گویش شعری و مضمون طنز به اجرا درآمد و پس از گذشت قریب به سه دهه از اجرای آن، هنوز هم در ذهن اسرایی که آن را تماشا کردند، مانده است و در مواجهه با بازیگرانش، آنان را با نقشهای نمایش یادشده خطاب میکنند. | ازجمله نمایشهای خیلی خوب و ماندگار در اردوگاههای موصل، میتوان به نمایش «فاصله» در [[اردوگاه موصل 4]] به کارگردانی محمدباقر عباسی و نمایشهای «رئیسعلی» و «توکل» یا «شاهعباس» در موصل 1 به کارگردانی رضا معماری و احمد رضایی و بیژن کیانی اشاره کرد. نمایش توکل طی شش ماه و در سه قسمت سریالی و با گویش شعری و مضمون طنز به اجرا درآمد و پس از گذشت قریب به سه دهه از اجرای آن، هنوز هم در ذهن اسرایی که آن را تماشا کردند، مانده است و در مواجهه با بازیگرانش، آنان را با نقشهای نمایش یادشده خطاب میکنند.(← [[نمایش در اسارت]]) | ||
==== خطاطی ==== | ==== خطاطی ==== | ||
در میان اسرای هر [[اردوگاه]]، تعدادی خطاط وجود داشت. خطاطان با ابزار اندکی که در اختیار داشتند، به علاقهمندان، خطاطی [[آموزش]] میدادند. خطاطان علاوهبر آموزش افراد، در تهیه جزوههای آموزشی و نسخهبرداری از قرآن، نهجالبلاغه و مفاتیحالجنان که به شکل محدودی در اردوگاه موجود بود، نقش داشتند. در برخی اردوگاهها بهعلت نبود قلم و کاغذ، آنان با قلمی که از چوب درختچههای حیاط اردوگاه تهیه میشد و بر سطحی از خاک نرم، به افراد آموزش خطاطی میدادند. در مواقعی نیز بر سطح تختهای که با مقوا و یک تکه پارچه مشکی یا سرمهای و پوششی از پلاستیک تهیه شده بود و سطح آن با روغن نباتی و خمیرِ ریش آغشته شده بود و کار تختهسفیدهای امروزی (وایتبرد) را میکرد به افراد آموزش میدادند. نوشتهها با برداشتن لایه پلاستیکی از سطح مقوا بهسرعت محو و تخته برای نوشتههای بعدی آماده میشد (این مدل تخته امروز در فروشگاههای لوازمالتحریر یافت میشود، درصورتیکه در زمان اسارت در بازار موجود نبود). خط نستعلیق، نسخ و شکسته، بیشتر از سایر خطوط آموزش داده میشد. این شیوه آموزش در [[اردوگاه موصل 1]] رایج بود و با انتقال برخی اسرا به اردوگاههای دیگر كاربرد پیدا كرد. | در میان اسرای هر [[اردوگاه]]، تعدادی خطاط وجود داشت. خطاطان با ابزار اندکی که در اختیار داشتند، به علاقهمندان، خطاطی [[آموزش]] میدادند. خطاطان علاوهبر آموزش افراد، در تهیه جزوههای آموزشی و نسخهبرداری از قرآن، نهجالبلاغه و مفاتیحالجنان که به شکل محدودی در اردوگاه موجود بود، نقش داشتند. در برخی اردوگاهها بهعلت نبود قلم و کاغذ، آنان با قلمی که از چوب درختچههای حیاط اردوگاه تهیه میشد و بر سطحی از خاک نرم، به افراد آموزش خطاطی میدادند. در مواقعی نیز بر سطح تختهای که با مقوا و یک تکه پارچه مشکی یا سرمهای و پوششی از پلاستیک تهیه شده بود و سطح آن با روغن نباتی و خمیرِ ریش آغشته شده بود و کار تختهسفیدهای امروزی (وایتبرد) را میکرد به افراد آموزش میدادند. نوشتهها با برداشتن لایه پلاستیکی از سطح مقوا بهسرعت محو و تخته برای نوشتههای بعدی آماده میشد (این مدل تخته امروز در فروشگاههای لوازمالتحریر یافت میشود، درصورتیکه در زمان اسارت در بازار موجود نبود). خط نستعلیق، نسخ و شکسته، بیشتر از سایر خطوط آموزش داده میشد. این شیوه آموزش در [[اردوگاه موصل 1]] رایج بود و با انتقال برخی اسرا به اردوگاههای دیگر كاربرد پیدا كرد.(← | ||
==== طراحی ==== | ==== طراحی ==== | ||
طراحی کاربرد محدودی داشت و عمدتاً در حاشیه بعضی نسخههای خطی قرآن و یا نهجالبلاغه و ادعیه بهکار میرفت. بعضی از طراحان، در ایام نوروز یا دهه فجر، کارتهای زیبایی طراحی میکردند. این کارتها به افرادی که فعالیت قابلتوجهی داشتند هدیه میشد یا طراح خود به برخی از دوستانش هدیه میداد. برخی استادان طراح، به شاگران خود طراحی قالی آموزش میدادند که هرچند در آن محیط کاربردی نداشت، ولی در ایجاد [[سرگرمی]] مؤثر بود و افراد با نگاه به زمان پس از آزادی، این هنر را فرا میگرفتند. ازجمله طراحان آزاده که چیرگی خیرهکنندهای در این زمینه داشت میتوان به دکتر محمدرضا شایق اشاره کرد که در [[اردوگاه موصل 1]] و [[اردوگاه موصل 2]] حضور داشت. او علاوهبر طراحی، خطاط و شاعر توانمندی بود. | طراحی کاربرد محدودی داشت و عمدتاً در حاشیه بعضی نسخههای خطی قرآن و یا نهجالبلاغه و ادعیه بهکار میرفت. بعضی از طراحان، در ایام نوروز یا دهه فجر، کارتهای زیبایی طراحی میکردند. این کارتها به افرادی که فعالیت قابلتوجهی داشتند هدیه میشد یا طراح خود به برخی از دوستانش هدیه میداد. برخی استادان طراح، به شاگران خود طراحی قالی آموزش میدادند که هرچند در آن محیط کاربردی نداشت، ولی در ایجاد [[سرگرمی]] مؤثر بود و افراد با نگاه به زمان پس از آزادی، این هنر را فرا میگرفتند. ازجمله طراحان آزاده که چیرگی خیرهکنندهای در این زمینه داشت میتوان به دکتر محمدرضا شایق اشاره کرد که در [[اردوگاه موصل 1]] و [[اردوگاه موصل 2]] حضور داشت. او علاوهبر طراحی، خطاط و شاعر توانمندی بود.(← | ||
==== نقاشی ==== | ==== نقاشی ==== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در بعضی مواقع نیز تصویر دوستان خود را نقاشی میکردند و به آنان هدیه میدادند. گاهی هم طبیعت، سوژه نقاشی میشد و نقاش از نیروی خیال برای ترسیم آن بهره میبرد. نقاشی در حکاکی و گلدوزی بیشترین کاربرد را داشت. کسانی که به این امور علاقه داشتند، با مراجعه به نقاشان، تصویر موردنیاز را سفارش میدادند و نقاشان هم تصویر درخواستی را بر سطح پارچه یا یک تکه سنگ رسم میکردند. در بیشتر اردوگاههای [[صلیب سرخ]] دیده بهخصوص اردوگاههای موصل و رمادی (←[[اردوگاه]])، این شیوه نقاشی رایج بود. | در بعضی مواقع نیز تصویر دوستان خود را نقاشی میکردند و به آنان هدیه میدادند. گاهی هم طبیعت، سوژه نقاشی میشد و نقاش از نیروی خیال برای ترسیم آن بهره میبرد. نقاشی در حکاکی و گلدوزی بیشترین کاربرد را داشت. کسانی که به این امور علاقه داشتند، با مراجعه به نقاشان، تصویر موردنیاز را سفارش میدادند و نقاشان هم تصویر درخواستی را بر سطح پارچه یا یک تکه سنگ رسم میکردند. در بیشتر اردوگاههای [[صلیب سرخ]] دیده بهخصوص اردوگاههای موصل و رمادی (←[[اردوگاه]])، این شیوه نقاشی رایج بود. | ||
برخی از آزادگان، حاشیه نامههای خود را نقاشی میکردند و برای خانوادههای خود میفرستادند. | برخی از آزادگان، حاشیه نامههای خود را نقاشی میکردند و برای خانوادههای خود میفرستادند.(← | ||
==== حکاکی و گلدوزی ==== | ==== حکاکی و گلدوزی ==== | ||
هنرمندان در طول دوران اسارت، آثار چشمگیری را در این زمینه خلق کردند. ازآنجاکه بعثیها نسبت به این دو موضوع حساسیت نشان نمیدادند و ازطرفی وسیله مؤثری برای سرگرمی و گذران ایام بود، رونق خوبی داشت و تعدادی از اسرا به حکاکی و گلدوزی توجه نشان دادند. البته گلدوزی بهعلت اینکه آسانتر از حکاکی بود بیشتر طرفدار داشت. همانطور که گفته شد حکاکها و گلدوزها با مراجعه به اسیران نقاش، تصویر موردنظر خود را سفارش میدادند و پس از اینکه آماده میشد، کار خود را بر روی آن آغاز میکردند. بخشی از آثار گلدوزیشده را نمایندگان [[صلیب سرخ]] به ایران فرستادند، ولی بیشتر آثار حکاکیشده بهعلت اینکه احتمال داده میشد توسط بعثیها ضبط شوند، نزد اسرا باقی ماندند و پس از آزادی به ایران منتقل شدند. بهطورکلی موضوعهای موردتوجه در حکاکی و گلدوزی را میتوان بدینشرح بیان کرد: تصویر حضرت امامخمینی(ره) و برخی از سران جمهوری اسلامی مثل '''حضرت آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت''' و آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، کعبه، بارگاه حضرت امام رضا(ع)، حافظیه، میدان آزادی، عبارت مادر، نام فرزند یا فرزندان، عبارت «تولدت مبارک»، شمع و گل و پروانه، تصویر شمشیر ذوالفقار، ماهی، حلقه نامزدی، تصویر قلب، گل، تصاویر طبیعت، تصویر انسان در بند، نقشه ایران، تاریخ تولد، تاریخ دستگیری، کلمه وطن، خنجر، تبر، کشکول و ابریق. گاهی نیز برخی آیات قرآن کریم و روایات معصومین یا یک بیت شعر و یک عبارت بر سطح پارچه یا یک تکه سنگ خطاطی میشد و سپس آن را به شکل زیبایی گلدوزی یا حکاکی میکردند<ref>این مقاله حاصل مشاهدهها و تجربههای شخصی نویسنده در دوران اسارت و نیز بررسی مجموعهای از خاطرات شفاهی آزادگان است که در بانک اطلاعاتی مؤسسة فرهنگی هنری پیام آزادگان موجود است.</ref>. | هنرمندان در طول دوران اسارت، آثار چشمگیری را در این زمینه خلق کردند. ازآنجاکه بعثیها نسبت به این دو موضوع حساسیت نشان نمیدادند و ازطرفی وسیله مؤثری برای سرگرمی و گذران ایام بود، رونق خوبی داشت و تعدادی از اسرا به حکاکی و گلدوزی توجه نشان دادند. البته گلدوزی بهعلت اینکه آسانتر از حکاکی بود بیشتر طرفدار داشت. همانطور که گفته شد حکاکها و گلدوزها با مراجعه به اسیران نقاش، تصویر موردنظر خود را سفارش میدادند و پس از اینکه آماده میشد، کار خود را بر روی آن آغاز میکردند. بخشی از آثار گلدوزیشده را نمایندگان [[صلیب سرخ]] به ایران فرستادند، ولی بیشتر آثار حکاکیشده بهعلت اینکه احتمال داده میشد توسط بعثیها ضبط شوند، نزد اسرا باقی ماندند و پس از آزادی به ایران منتقل شدند. بهطورکلی موضوعهای موردتوجه در حکاکی و گلدوزی را میتوان بدینشرح بیان کرد: تصویر حضرت امامخمینی(ره) و برخی از سران جمهوری اسلامی مثل '''حضرت آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت''' و آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، کعبه، بارگاه حضرت امام رضا(ع)، حافظیه، میدان آزادی، عبارت مادر، نام فرزند یا فرزندان، عبارت «تولدت مبارک»، شمع و گل و پروانه، تصویر شمشیر ذوالفقار، ماهی، حلقه نامزدی، تصویر قلب، گل، تصاویر طبیعت، تصویر انسان در بند، نقشه ایران، تاریخ تولد، تاریخ دستگیری، کلمه وطن، خنجر، تبر، کشکول و ابریق. گاهی نیز برخی آیات قرآن کریم و روایات معصومین یا یک بیت شعر و یک عبارت بر سطح پارچه یا یک تکه سنگ خطاطی میشد و سپس آن را به شکل زیبایی گلدوزی یا حکاکی میکردند<ref>این مقاله حاصل مشاهدهها و تجربههای شخصی نویسنده در دوران اسارت و نیز بررسی مجموعهای از خاطرات شفاهی آزادگان است که در بانک اطلاعاتی مؤسسة فرهنگی هنری پیام آزادگان موجود است.</ref>.(← | ||
=== '''كتابشناسی''' === | === '''كتابشناسی''' === | ||
<references />'''بیژن کیانی شاهوندی''' | <references />'''بیژن کیانی شاهوندی''' |
نسخهٔ ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۰۲
بهكارگیری گونههای ادبی و هنری در دوران اسارت بهمنظور ارتقای روحیه اسرا و بیاثر ساختن تبلیغات دشمن بعثی.
مقدمه
ادبیات و هنر در دوران مقاومت آزادگان در زندانهای رژیم صدام، در ایجاد نشاط و پویایی اسرا نقش بسزایی داشت و در بیشتر مناسبتها، از ابزار ادبیات و هنر به شکل مناسبی برای حفظ و ارتقای روحیه اسرا و بیاثر کردن تبلیغات مسموم رژیم صدام استفاده میشد. البته این موضوع بسته به فضای اردوگاه و کمیت حضور اهل ادب و هنر متفاوت بود. در برخی از اردوگاهها مانند اردوگاههای موصل بهعلت حضور افراد هنرمند، این مقوله از کمیت و کیفیت بهتری برخوردار بود و در برخی اردوگاههای دیگر بهجهت فضای عمومی و نیز کمیت اهل ادب و هنر رونق کمتری داشت. ولی آنچه حائز اهمیت است، استفاده از این ابزار در همه دوران مقاومت در اسارت بوده است.
ادبیات
شعر
در سراسر دوران اسارت، شاعران اسیر با سرودن اشعار در قالبهای مختلف و با مضامین سیاسی، اجتماعی، انقلابی، دینی، عرفانی و طنز خدمات چشمگیری به همبندان خود کردند و نقش بسزایی در حفظ روحیه آنان داشتند. این اشعار در قالب غزل، قصیده، مثنوی، چهارپاره، رباعی و شعر نو سروده شدند و بسته به میزان تسلط شاعر به شعر در سطوح مختلف قابل ارزیابی است.
در برخی از اردوگاهها، بهسبب شرایط امنیتی، شاعر یا شاعران جز برای فعالان و مدیران فرهنگی شناختهشده نبودند و اشعار آنان بدون ذکر نام سراینده در مناسبتها خوانده میشد، ولی در اردوگاههایی که فضای تقریباً مساعدی حاکم بود، همه افراد شاعر را میشناختند و اشعارشان را معمولاً خودشان میخواندند و اگر امکان حضور شاعر برای خواندن شعر نبود، نام او بهعنوان سراینده شعر بیان میشد. البته در اشعاری با مضامین سیاسی، نام شاعر برده نمیشد؛ مگر اینکه خود او به این کار رضایت میداد.
در برخی اردوگاهها شاعران با یکدیگر ارتباط نداشتند. ولی در بعضی اردوگاهها شاعران بهصورت پنهانی، نشستهای ادبی برگزار میکردند و اشعار خود را برای یکدیگر میخواندند و آنها را نقد میکردند. این نشستها در پرورش استعدادها و غنای اشعار و همچنین روحیه دادن به اسیران در اردوگاه مؤثر بود. ازجمله در اردوگاههای موصل، شاعران با هم ارتباط داشتند و حتی در اردوگاه موصل 1 انجمن شعر تشکیل شد و بهصورت هفتگی نشستهایی برگزار میشد. در این انجمنِ مخفی، مدیران فرهنگی اردوگاه ازطریق رابط خود، که از اعضای انجمن بود، به هر مناسبتْ شعر سفارش میدادند و رابط از اعضای انجمن میخواست در زمینه موردنظر شعر بسرایند و پس از آماده شدن شعر و نقد آن، در اختیار مسئول فرهنگی اردوگاه قرار داده میشد و او نیز آن را در اختیار مسئولان فرهنگی اتاقها قرار میداد. دراینخصوص معمولاً بهترین اشعار را برای ارائه در برنامهها انتخاب میکردند. سرودها نیز توسط اعضای انجمن سروده و ارائه میشد.
برگزاری جشنوارهها و سوگوارههای شعر با هدایت انجمن صورت میگرفت. در اردوگاه موصل 1، جشنواره شعر در ایام دهه فجر برگزار شد و همه شاعران به شعرخوانی در رابطه با انقلاب اسلامی پرداختند. سوگواره شعر نیز به مناسبت ارتحال حضرت امامخمینی(ره) توسط همان انجمن در 1368 در اردوگاه موصل 1 برگزار شد. از دیگر اقدامات انجمن، برگزاری مشاعرهها و مجادلههای شعری بود که مورد استقبال عموم آزادگان واقع میشد. طراحی یک نمایش سهقسمتی با گویش شعری از دیگر اقدامات بهیادماندنی اعضای انجمن شعر بود. مجادلههای شعری عموماً جنبه نمایشی به خود میگرفتند و در مواردی، با محتوای طنز برگزار میشدند.(← شعر در اسارت؛ اسارت در شعر).
اشعار سیاسی
اشعار سیاسی عمدتاً در وصف امامخمینی(ره) و انقلاب اسلامی سروده میشد و در بعضی مواقع نیز به مناسبت کسب پیروزی در جبهههای جنگ، اشعاری را شاعران آزاده سرودهاند. محتوای پارهای از اشعار سیاسی در ذمّ رژیم صدام و خود او بود. بهطورکلی، بعثیها نسبت به همه اشعار حساسیت نشان میدادند، ولی در مورد اشعار سیاسی، حساسیت آنان مضاعف بود. سراینده شعر در صورت لو رفتن بهشدت شکنجه میشد. به نقل از آزاده، عبدالحسین جلالوند، در یک مورد، هنگامیكه قطعه شعری سیاسی در اردوگاه 11 تکریت( ← اردوگاه تکریت 11)به دست بعثیها افتاد، کسی را که مسئولیت سرودن آن را برعهده گرفت به زندان انفرادی بردند و بهسختی شکنجه کردند بهگونهایکه تا شش ماه قادر به راه رفتن نبود؛ زیرا تمام گوشت کف پاهای او با ضربههای کابل صدمه میبیند. (همایش آزادگان تكریت 11 در مشهد)
شاعران برای مصون ماندن از تبعات اشعار سیاسی، معمولاً ابیات را به ذهن میسپردند و درصورتیکه برای استفاده در جمع نوشته میشد، مسئولان فرهنگی، پس از استفاده آن را از بین میبردند تا به دست بعثیها نیفتد.(← اشعار سیاسی در اسارت)
اشعار طنز
اشعار طنز پرمخاطبترین اشعار دوران مقاومت بود. سید آزادگان، مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین ابوترابیفرد (← ابوترابی فرد ،سید علی اکبر)، در هر اردوگاهی که حضور پیدا میکرد، شاعران را تشویق میكرد تا شعر طنز بسرایند و در جمع بخوانند. ایشان ازاینطریق سعی میکرد تا با ایجاد نشاط، روحیه آزادگان را تقویت کند. بههمینعلت بخش زیادی از اشعار شاعران با دستمایه طنز سروده شد. برخی از این اشعار تا مدتها در اذهان مخاطبان باقی میماند و گاه و بیگاه، برخی ابیات آن از زبان آنان بیان میشد و موجب انبساط خاطر شنوندگان میشد. اشعار طنز بیشتر در عید نوروز و اعیاد مذهبی خوانده میشد. خاستگاه این اشعار بیشتر در اردوگاههای موصل بهویژه موصل 1 (← اردوگاه موصل 1 )بود.(← اشعار طنز در اسارت)
سرود
ایجاد گروههای سرود و اجرا در میان جمع به مناسبتهای مذهبی و ملی، جزء جداییناپذیر برنامههای فرهنگی در بیشتر اردوگاهها بود. سرودها در ایجاد شور و نشاط و ارتقای روحیه اسرا، تأثیر چشمگیری داشت. البته در همه اردوگاهها امکان تشکیل گروه سرود نبود، ولی در اکثر اردوگاههای صلیب سرخ دیده، این گروهها فعال بودند و با رعایت مسائل حفاظتی به اجرای برنامه میپرداختند. نکته قابل توجه در بحث سرودها این بود که عمدتاً مناسبتی بودند و آهنگ كلامی توسط افراد مشخص صورت میگرفت. گاهی شعر و آهنگ كلامی یک سرود همزمان توسط یک نفر آماده میشد و در گیرایی آن، تأثیر خوبی داشت.
آمادهسازی سرود، گاهی بهسختی صورت میگرفت و مدتی به طول میانجامید. در برخی اردوگاهها هر اتاق یک گروه سرود داشت و از ترکیب خوشصداترین افراد این گروهها، گروه سرود اردوگاه تشکیل میشد و آنها در سطح عمومی به اجرای برنامه میپرداختند. برخی از سرودها در دوران مقاومت مورد استقبال گسترده قرار میگرفت و بهاینترتیب این اشعار در اذهان آزادگان ماندگار شد.
سرودها شكلها و موضوعات مختلفی داشتند: سرودهای روحیهبخش و راهگشا؛ سرودهای تصویری؛ سرودهای طنز (برخی از سرودها بهصورت نمایشی و در قالب طنز اجرا میشد. اجرای اینگونه سرودها غوغا میكرد. لباس و گریم خوبی برای آنها درنظر گرفته میشد)؛ و سرودهایی كه بهعنوان موسیقی تئاتر بهكار میرفت؛ مجموعه سرودهایی كه در زمان معین و با درخواست شنوندگان و بینندگان پخش میشد. مسئول سرود در معرض خطرهای شدیدی قرار داشت، بهویژه آنكه سرود با سروصدایی كه ایجاد میكرد، عراقیها را بهسوی خود میخواند[۱].( ← سرود در اسارت)
مقاله و دکلمه
مقاله و دکلمه نیز در کنار شعر و سرود بیشتر کاربرد مناسبتی داشت و در مواقع نیاز، متنهایی در قالب مقاله یا دکلمه توسط افراد آشنا به فن آماده میشد و نویسنده یا فردی که بیان خوبی داشت، در خلال برنامهها به اجرای آن میپرداخت. متن مقالهها و دکلمهها بهعلت محدودیت قلم و کاغذ در دورهای یا برای رعایت زمان برنامه، طولانی نوشته نمیشد. مقالهها و دکلمهها بیشتر در اعیاد مذهبی و ملی کاربرد داشت.
گاهی مسابقه مقالهنویسی با موضوع انقلاب اسلامی در خلال برگزاری جشنهای پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشد و پس از داوری، به نویسندگان مقالههای برتر جوایزی اهدا میشد. نویسنده بهترین مقاله نیز آن را در یکی از شبهای دهه فجر، در جمع میخواند.
داستان
داستاننویسی از دیگر موضوعهایی بود که در دوران مقاومت موردتوجه تعدادی از نویسندگان آزاده قرار گرفت. این موضوع به گستردگی شعر و سرود نبود و مخاطبان خاصی داشت. در اردوگاههایی که در میانه دوران مقاومت، قلم و کاغذ آزاد شد و هیئتهای صلیب سرخ آن را در اختیار اسرا قرار دادند، تعدادی از نویسندگان اقدام به نوشتن داستانهای متوسط و بلند کردند. متن داستان با خط خوش در دفتری نگاشته میشد و در اختیار علاقهمندان قرار میگرفت. خوانندگان در فرصت یک تا دو هفتهای، خواندن داستان را به پایان میرساندند و آن را در اختیار متقاضیان بعدی قرار میدادند. استقبال از داستانها به مضمون و شیوه نگارش و نویسنده آن بستگی داشت. ازاینرو برخی از داستانها، در کل اردوگاه دستبهدست میشد و برخی دیگر در یک یا دو اتاق مورد استفاده قرار میگرفت.
در اردوگاه موصل 1، دو سه عنوان از داستانهای نوشتهشده که دارای مضمون اجتماعی خیلی خوبی بودند، به نمایش درآمدند و مورد استقبال قرار گرفتند. نویسندگان این سه داستان احمد رضایی حسنآبادی و داود حدادی بودند.(← داستان در اسارت).
هنر
نمایش
از تأثیرگذارترین مقولات در بخش هنر، که علاقهمندان زیادی داشت، نمایش بود. نمایشها با مضامین سیاسی، دینی و طنز طراحی و اجرا میشدند. نمایشهای سیاسی متأثر از فضا و شرایط انقلابی بودند و در برخی از مواقع سال به اجرا درمیآمدند. نمایشهای دینی نیز بهصورت محدود طراحی و اجرا میشدند. نمایشهای طنز کاربرد بیشتری داشتند و اجرای آن در طول سال و به مناسبت اعیاد مذهبی و ملی صورت میگرفت. بنابه شرایط سخت دوران مقاومت و فشارهای روحی که بعثیها بر اسرا وارد میکردند و با تأكید سید آزادگان در اردوگاههایی که حضور پیدا میکرد، ساخت این نمایشها بیشتر موردتوجه بود و درخواست بیشتری هم دراینخصوص ازسوی مخاطبان وجود داشت. در اینگونه نمایشها، سعی میشد در کنار خنداندن تماشاگران، پیامهای اخلاقی نیز گنجانده شود تا ضمن ایجاد شادی و نشاط در جمع، نوعی پرورش فکری و اخلاقی صورت گیرد. طراحی و اجرای نمایش با توجه به شرایط خاص اردوگاهها بسیار دشوار و طاقتفرسا بود. تهیه متن، جدا کردن متن هر نقش، تمرین، تدارکات و گریم همواره اسرا را با موانع و تنگناهای شدیدی مواجه میکرد. از همه این مراحل دشوارتر، اجرا بود. در روز یا شب اجرای نمایش، باید رفتوآمد نگهبانان، با دقت کنترل میشد. قطع مکرر نمایش و برهمخوردن صحنه و بازسازی دوباره آن پس از عادی شدن وضعیت موجب خستگی کارگردان، بازیگران و تماشاچیان میشد. در مواقعی یک نمایش بهعلت رفتوآمد نگهبانان و اعلان وضعیت «قرمز» بارها متوقف میشد. گاهی نیز بازیگران بهعلت داشتن گریم مختصر و عدم امکان از میان بردن آن، شناسایی و روانه زندان انفرادی میشدند. تدارکات نیز بهخاطر محدودیت شدید با سختیهایی همراه بود. باوجوداین، مسئولان تدارکات با ذوق و انگیزهای ستودنی ابزار موردنیاز را با همان وسایل بسیار ابتدایی که در اختیار داشتند، به شکل تحسینبرانگیزی فراهم میکردند و گاهی صحنهآرایی خیرهکنندهای را بهوجود میآوردند.
«وسایل گریم و لباسها را از دشداشههایی تهیه میکردیم که به ما میدادند. رنگ دشداشهها با هم فرق داشت؛ ما برای هر گروه یک رنگی انتخاب میکردیم. وقتی دشداشه را پیراهن و شلوارش میکردیم، اگر سفید بود، بچههای گروه سرود تکهپارچهای مثل روبان یا پاپیون با رنگی دیگر دور یقه گره میزدند یا به لباس میدوختند... همه این کارها مخفیانه بود و بچههای گروه نگهبان بهشدت مواظب بودند که عراقیها متوجه نشوند؛ تا میگفتند: «سیاه... سیاه...» جمع میکردیم. وقتی وضعیت سفید بود، دوباره پرده تئاتر را وصل میکردیم و برنامه ادامه پیدا میکرد. نمایش یک تئاتر 20 دقیقهای شاید دو سه روز طول میکشید.»[۲](← نمایش اسرای ایرانی در عراق)
ازجمله نمایشهای خیلی خوب و ماندگار در اردوگاههای موصل، میتوان به نمایش «فاصله» در اردوگاه موصل 4 به کارگردانی محمدباقر عباسی و نمایشهای «رئیسعلی» و «توکل» یا «شاهعباس» در موصل 1 به کارگردانی رضا معماری و احمد رضایی و بیژن کیانی اشاره کرد. نمایش توکل طی شش ماه و در سه قسمت سریالی و با گویش شعری و مضمون طنز به اجرا درآمد و پس از گذشت قریب به سه دهه از اجرای آن، هنوز هم در ذهن اسرایی که آن را تماشا کردند، مانده است و در مواجهه با بازیگرانش، آنان را با نقشهای نمایش یادشده خطاب میکنند.(← نمایش در اسارت)
خطاطی
در میان اسرای هر اردوگاه، تعدادی خطاط وجود داشت. خطاطان با ابزار اندکی که در اختیار داشتند، به علاقهمندان، خطاطی آموزش میدادند. خطاطان علاوهبر آموزش افراد، در تهیه جزوههای آموزشی و نسخهبرداری از قرآن، نهجالبلاغه و مفاتیحالجنان که به شکل محدودی در اردوگاه موجود بود، نقش داشتند. در برخی اردوگاهها بهعلت نبود قلم و کاغذ، آنان با قلمی که از چوب درختچههای حیاط اردوگاه تهیه میشد و بر سطحی از خاک نرم، به افراد آموزش خطاطی میدادند. در مواقعی نیز بر سطح تختهای که با مقوا و یک تکه پارچه مشکی یا سرمهای و پوششی از پلاستیک تهیه شده بود و سطح آن با روغن نباتی و خمیرِ ریش آغشته شده بود و کار تختهسفیدهای امروزی (وایتبرد) را میکرد به افراد آموزش میدادند. نوشتهها با برداشتن لایه پلاستیکی از سطح مقوا بهسرعت محو و تخته برای نوشتههای بعدی آماده میشد (این مدل تخته امروز در فروشگاههای لوازمالتحریر یافت میشود، درصورتیکه در زمان اسارت در بازار موجود نبود). خط نستعلیق، نسخ و شکسته، بیشتر از سایر خطوط آموزش داده میشد. این شیوه آموزش در اردوگاه موصل 1 رایج بود و با انتقال برخی اسرا به اردوگاههای دیگر كاربرد پیدا كرد.(←
طراحی
طراحی کاربرد محدودی داشت و عمدتاً در حاشیه بعضی نسخههای خطی قرآن و یا نهجالبلاغه و ادعیه بهکار میرفت. بعضی از طراحان، در ایام نوروز یا دهه فجر، کارتهای زیبایی طراحی میکردند. این کارتها به افرادی که فعالیت قابلتوجهی داشتند هدیه میشد یا طراح خود به برخی از دوستانش هدیه میداد. برخی استادان طراح، به شاگران خود طراحی قالی آموزش میدادند که هرچند در آن محیط کاربردی نداشت، ولی در ایجاد سرگرمی مؤثر بود و افراد با نگاه به زمان پس از آزادی، این هنر را فرا میگرفتند. ازجمله طراحان آزاده که چیرگی خیرهکنندهای در این زمینه داشت میتوان به دکتر محمدرضا شایق اشاره کرد که در اردوگاه موصل 1 و اردوگاه موصل 2 حضور داشت. او علاوهبر طراحی، خطاط و شاعر توانمندی بود.(←
نقاشی
نقاشی در کنار دیگر انواع هنر، کاربرد نسبتاً محدودی داشت و طرفداران خاصی را به خود اختصاص داد. عمدهترین علت کمرونقی این هنر در دوران اسارت، نبود ابزار موردنیاز بود. نقاشان گاهی تصویر امامخمینی(ره) را بهصورت ذهنی نقاشی میکردند و پنهان از چشم بعثیها در برخی مناسبتها بر دیوار زندان به نمایش میگذاشتند.
در بعضی مواقع نیز تصویر دوستان خود را نقاشی میکردند و به آنان هدیه میدادند. گاهی هم طبیعت، سوژه نقاشی میشد و نقاش از نیروی خیال برای ترسیم آن بهره میبرد. نقاشی در حکاکی و گلدوزی بیشترین کاربرد را داشت. کسانی که به این امور علاقه داشتند، با مراجعه به نقاشان، تصویر موردنیاز را سفارش میدادند و نقاشان هم تصویر درخواستی را بر سطح پارچه یا یک تکه سنگ رسم میکردند. در بیشتر اردوگاههای صلیب سرخ دیده بهخصوص اردوگاههای موصل و رمادی (←اردوگاه)، این شیوه نقاشی رایج بود.
برخی از آزادگان، حاشیه نامههای خود را نقاشی میکردند و برای خانوادههای خود میفرستادند.(←
حکاکی و گلدوزی
هنرمندان در طول دوران اسارت، آثار چشمگیری را در این زمینه خلق کردند. ازآنجاکه بعثیها نسبت به این دو موضوع حساسیت نشان نمیدادند و ازطرفی وسیله مؤثری برای سرگرمی و گذران ایام بود، رونق خوبی داشت و تعدادی از اسرا به حکاکی و گلدوزی توجه نشان دادند. البته گلدوزی بهعلت اینکه آسانتر از حکاکی بود بیشتر طرفدار داشت. همانطور که گفته شد حکاکها و گلدوزها با مراجعه به اسیران نقاش، تصویر موردنظر خود را سفارش میدادند و پس از اینکه آماده میشد، کار خود را بر روی آن آغاز میکردند. بخشی از آثار گلدوزیشده را نمایندگان صلیب سرخ به ایران فرستادند، ولی بیشتر آثار حکاکیشده بهعلت اینکه احتمال داده میشد توسط بعثیها ضبط شوند، نزد اسرا باقی ماندند و پس از آزادی به ایران منتقل شدند. بهطورکلی موضوعهای موردتوجه در حکاکی و گلدوزی را میتوان بدینشرح بیان کرد: تصویر حضرت امامخمینی(ره) و برخی از سران جمهوری اسلامی مثل حضرت آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت و آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، کعبه، بارگاه حضرت امام رضا(ع)، حافظیه، میدان آزادی، عبارت مادر، نام فرزند یا فرزندان، عبارت «تولدت مبارک»، شمع و گل و پروانه، تصویر شمشیر ذوالفقار، ماهی، حلقه نامزدی، تصویر قلب، گل، تصاویر طبیعت، تصویر انسان در بند، نقشه ایران، تاریخ تولد، تاریخ دستگیری، کلمه وطن، خنجر، تبر، کشکول و ابریق. گاهی نیز برخی آیات قرآن کریم و روایات معصومین یا یک بیت شعر و یک عبارت بر سطح پارچه یا یک تکه سنگ خطاطی میشد و سپس آن را به شکل زیبایی گلدوزی یا حکاکی میکردند[۳].(←
كتابشناسی
- ↑ رحمانیان، عبدالمجید (1380). تئاتر در اسارت. تهران: پیام آزادگان.
- ↑ کاشانیزاده پروین (1395). من علیرضا متولد اوپاتان، تهران: پیام آزادگان.
- ↑ این مقاله حاصل مشاهدهها و تجربههای شخصی نویسنده در دوران اسارت و نیز بررسی مجموعهای از خاطرات شفاهی آزادگان است که در بانک اطلاعاتی مؤسسة فرهنگی هنری پیام آزادگان موجود است.
بیژن کیانی شاهوندی