امکانات بهداشتی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


===مقدمه===
رژیم بعث عراق به علل گوناگون در درمان اسرای مجروح یا بیمار و تأمین دارو کوتاهی می‌کرد. شکست در خطوط مقدم و نیز روحیه خود کادر درمان و پایین بودن دانش پزشکی از علل این امر بود. وضعیت نامناسب انتقال مجروحان از خط مقدم، گاهی سبب [[شهید و شهادت|شهادت]] برخی از [[اسرا]] می‌شد:<blockquote>«یکی از بچه‌های کاشان از ناحیه سر، ترکش خورده بود. حالش به هم خورد. هرچه دکترهای ایرانی به دکتر عراقی التماس کردند که او را به [[بیمارستان]] ببرند، با جواب منفی او روبه‌رو شدند، تا اینکه شهد شیرین شهادت، درد او را از بین برد.»<ref>خدایگانی، حسینعلی (1371). فصل بلند غربت. تهران: حوزه هنری.</ref>  «به‌دلیل عداوت بیش از حد عراقی‌ها، اسرا به‌طور جدّی مورد مداوا و درمان واقع نمی‌شدند. دکتر فائق بسیار بد و خشن بود. همین‌که اسرا برای ویزیت نزد او می‌رفتند، با خشونت می‌گفت: در جبهه سربازهای ما را می‌کُشید و حالا برای درمان می‌آیید.» <ref name=":0">افشین‌پور، عبدالامیر (1389). شن‌های سرخ تکریت. چ دوم. تهران: سوره مهر.</ref> </blockquote><blockquote>«پرستار هرچند که اسلحه نداشت تا قلب بچه‌ها را نشانه بگیرد، با همان قیچی کوچک و قیافه عبوس و غضبناک خود انگار همان کار را انجام می‌داد. او با کندن وحشیانه باندهای چسبیده بر روی زخم‌های خشک‌شده، ناله بچّه‌ها را درمی‌آورد.»<ref>ربیعی، جعفر (1391). رمل‌های تشنه. چ دوم. تهران: سوره مهر.</ref></blockquote>نیاز جبهه و سربازان عراقی به دارو و درمان از عوامل این خسّت و بخل بود: <blockquote>«فرمانده [[اردوگاه]] گفت کشور ما در حال جنگ است و اعتراف می‌کنم ما کمبود دارو و دکتر داریم.» <ref>فتّاحی ‌تختگاهی، حیدر (1386). آیینۀ اسارت. تهران: شاهد.</ref></blockquote>ازجمله این داروها، داروهای ضدعفونی بوده است که فقدان آن فاجعه به بار می‌آورد. ناکافی بودن كاركنان نیز از دیگر دلایل این امر بوده است.: <blockquote>«بالأخره عراقی‌ها چند پرستار فیلیپینی و هندی آوردند تا به ما واکسن تیفوئید تزریق کنند.»<ref>زردبانی، علی (1388). [[گداخته]]. چ دوم. تهران: سوره مهر.</ref> </blockquote>فقدان پزشکان و متخصصان در زمینه‌های گوناگون در اردوگاه‌ها آشکار بوده است. عراقی‌ها در بیشتر موارد به‌جای درمان و جراحی بیماران و مجروحان به قطع عضو آنان می‌پرداختند. از دیگر مسائل مهم در [[اردوگاه]] ها استفاده عراقی‌ها از داروها و تجهیزات برای کنترل [[اسرا]] یا مخالفت برای برگزاری مراسم دینی و آیینی بود.  
رژیم بعث عراق به علل گوناگون در درمان اسرای مجروح یا بیمار و تأمین دارو کوتاهی می‌کرد. شکست در خطوط مقدم و نیز روحیه خود کادر درمان و پایین بودن دانش پزشکی از علل این امر بود. وضعیت نامناسب انتقال مجروحان از خط مقدم، گاهی سبب شهادت برخی از [[اسرا]] می‌شد: «یکی از بچه‌های کاشان از ناحیه سر، ترکش خورده بود. حالش به هم خورد. هرچه دکترهای ایرانی به دکتر عراقی التماس کردند که او را به [[بیمارستان]] ببرند، با جواب منفی او روبه‌رو شدند، تا اینکه شهد شیرین شهادت، درد او را از بین برد.»<ref>خدایگانی، حسینعلی (1371). فصل بلند غربت. تهران: حوزه هنری.</ref>  «به‌دلیل عداوت بیش از حد عراقی‌ها، اسرا به‌طور جدّی مورد مداوا و درمان واقع نمی‌شدند. دکتر فائق بسیار بد و خشن بود. همین‌که اسرا برای ویزیت نزد او می‌رفتند، با خشونت می‌گفت: در جبهه سربازهای ما را می‌کُشید و حالا برای درمان می‌آیید.» <ref name=":0">افشین‌پور، عبدالامیر (1389). شن‌های سرخ تکریت. چ دوم. تهران: سوره مهر.</ref> «پرستار هرچند که اسلحه نداشت تا قلب بچه‌ها را نشانه بگیرد، با همان قیچی کوچک و قیافه عبوس و غضبناک خود انگار همان کار را انجام می‌داد. او با کندن وحشیانه باندهای چسبیده بر روی زخم‌های خشک‌شده، ناله بچّه‌ها را درمی‌آورد.»<ref>ربیعی، جعفر (1391). رمل‌های تشنه. چ دوم. تهران: سوره مهر.</ref> نیاز جبهه و سربازان عراقی به دارو و درمان از عوامل این خسّت و بخل بود: «فرمانده [[اردوگاه]] گفت کشور ما در حال جنگ است و اعتراف می‌کنم ما کمبود دارو و دکتر داریم.» <ref>فتّاحی ‌تختگاهی، حیدر (1386). آیینۀ اسارت. تهران: شاهد.</ref>ازجمله این داروها، داروهای ضدعفونی بوده است که فقدان آن فاجعه به بار می‌آورد. ناکافی بودن كاركنان نیز از دیگر دلایل این امر بوده است.: «بالأخره عراقی‌ها چند پرستار فیلیپینی و هندی آوردند تا به ما واکسن تیفوئید تزریق کنند.»<ref>زردبانی، علی (1388). [[گداخته]]. چ دوم. تهران: سوره مهر.</ref> .فقدان پزشکان و متخصصان در زمینه‌های گوناگون در اردوگاه‌ها آشکار بوده است. عراقی‌ها در بیشتر موارد به‌جای درمان و جراحی بیماران و مجروحان به قطع عضو آنان می‌پرداختند. از دیگر مسائل مهم در [[اردوگاه]] ها استفاده عراقی‌ها از داروها و تجهیزات برای کنترل اسرا یا مخالفت برای برگزاری مراسم دینی و آیینی بود. (← [[بهداشت و درمان]])


نیز نگاه کنید به [[امکانات]]
== نیز نگاه کنید به ==


=== کتابشناسی ===
* [[امکانات]]
 
* [[بهداشت و درمان]]
* [[امکانات درمانی اردوگاه ها]]
* [[شهید و شهادت]]
 
== کتابشناسی ==
<references />داوود خدایی
<references />داوود خدایی

نسخهٔ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۳

رژیم بعث عراق به علل گوناگون در درمان اسرای مجروح یا بیمار و تأمین دارو کوتاهی می‌کرد. شکست در خطوط مقدم و نیز روحیه خود کادر درمان و پایین بودن دانش پزشکی از علل این امر بود. وضعیت نامناسب انتقال مجروحان از خط مقدم، گاهی سبب شهادت برخی از اسرا می‌شد:

«یکی از بچه‌های کاشان از ناحیه سر، ترکش خورده بود. حالش به هم خورد. هرچه دکترهای ایرانی به دکتر عراقی التماس کردند که او را به بیمارستان ببرند، با جواب منفی او روبه‌رو شدند، تا اینکه شهد شیرین شهادت، درد او را از بین برد.»[۱] «به‌دلیل عداوت بیش از حد عراقی‌ها، اسرا به‌طور جدّی مورد مداوا و درمان واقع نمی‌شدند. دکتر فائق بسیار بد و خشن بود. همین‌که اسرا برای ویزیت نزد او می‌رفتند، با خشونت می‌گفت: در جبهه سربازهای ما را می‌کُشید و حالا برای درمان می‌آیید.» [۲]

«پرستار هرچند که اسلحه نداشت تا قلب بچه‌ها را نشانه بگیرد، با همان قیچی کوچک و قیافه عبوس و غضبناک خود انگار همان کار را انجام می‌داد. او با کندن وحشیانه باندهای چسبیده بر روی زخم‌های خشک‌شده، ناله بچّه‌ها را درمی‌آورد.»[۳]

نیاز جبهه و سربازان عراقی به دارو و درمان از عوامل این خسّت و بخل بود:

«فرمانده اردوگاه گفت کشور ما در حال جنگ است و اعتراف می‌کنم ما کمبود دارو و دکتر داریم.» [۴]

ازجمله این داروها، داروهای ضدعفونی بوده است که فقدان آن فاجعه به بار می‌آورد. ناکافی بودن كاركنان نیز از دیگر دلایل این امر بوده است.:

«بالأخره عراقی‌ها چند پرستار فیلیپینی و هندی آوردند تا به ما واکسن تیفوئید تزریق کنند.»[۵]

فقدان پزشکان و متخصصان در زمینه‌های گوناگون در اردوگاه‌ها آشکار بوده است. عراقی‌ها در بیشتر موارد به‌جای درمان و جراحی بیماران و مجروحان به قطع عضو آنان می‌پرداختند. از دیگر مسائل مهم در اردوگاه ها استفاده عراقی‌ها از داروها و تجهیزات برای کنترل اسرا یا مخالفت برای برگزاری مراسم دینی و آیینی بود.

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. خدایگانی، حسینعلی (1371). فصل بلند غربت. تهران: حوزه هنری.
  2. افشین‌پور، عبدالامیر (1389). شن‌های سرخ تکریت. چ دوم. تهران: سوره مهر.
  3. ربیعی، جعفر (1391). رمل‌های تشنه. چ دوم. تهران: سوره مهر.
  4. فتّاحی ‌تختگاهی، حیدر (1386). آیینۀ اسارت. تهران: شاهد.
  5. زردبانی، علی (1388). گداخته. چ دوم. تهران: سوره مهر.

داوود خدایی