وقایع مهم اردوگاه تکریت 12: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
1. در تابستان 1367، نقیب جمال به‌همراه عامر فرحان وارد آسایشگاه‌ها شدند تعدادی از چهره‌های حزب‌اللهی را، که حدود نیمی از آسایشگاه می‌شد، انتخاب كردند و به اتاق نگهبانی بردند و پس از ضرب‌وشتم، کابل را به دست [[اسرا]] دادند تا همدیگر را بزنند، ولی با فریاد «مرگ بر صدامِ» علی امیری مواجه شدند. افسران او را به‌طرز وحشتناکی کتک زدند. بعد تمام اسرا را به خط کردند، لباس‌هایشان را کندند و آتش زدند. اسرا حدود 15 روز تنها یک لباس زیر داشتند. به دنبال انجام عزاداری در عاشورای 1369 و ضرب‌وشتم اسرا توسط عراقی‌ها، سه نفر را، که در بهداری مشغول مداوای اسرای بیمار بودند، زندانی کردند. اسرا نسبت به این عمل، واکنش نشان دادند و در 1369/5/14 اقدام به اعتصاب غذا كردند. در ابتدا این حرکت جدی تلقی نشد، اما وقتی سه روز از اعتصاب غذای اسرا گذشت، فرماندة اردوگاه قول داد آن سه نفر را آزاد خواهد کرد. اعتصاب غذا در اردوگاه شکست، اما فرمانده به قول خود وفا نکرد و یک روز بعد از این اتفاق آنها را آزاد نمود<ref name=":1">خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان،ص.239.</ref>.
1. در تابستان 1367، نقیب جمال به‌همراه عامر فرحان وارد آسایشگاه‌ها شدند تعدادی از چهره‌های حزب‌اللهی را، که حدود نیمی از آسایشگاه می‌شد، انتخاب كردند و به اتاق نگهبانی بردند و پس از ضرب‌وشتم، کابل را به دست [[اسرا]] دادند تا همدیگر را بزنند، ولی با فریاد «مرگ بر صدامِ» علی امیری مواجه شدند. افسران او را به‌طرز وحشتناکی کتک زدند. بعد تمام اسرا را به خط کردند، لباس‌هایشان را کندند و آتش زدند. اسرا حدود 15 روز تنها یک لباس زیر داشتند. به دنبال انجام عزاداری در عاشورای 1369 و ضرب‌وشتم اسرا توسط عراقی‌ها، سه نفر را، که در بهداری مشغول مداوای اسرای بیمار بودند، زندانی کردند. اسرا نسبت به این عمل، واکنش نشان دادند و در 1369/5/14 اقدام به اعتصاب غذا كردند. در ابتدا این حرکت جدی تلقی نشد، اما وقتی سه روز از اعتصاب غذای اسرا گذشت، فرماندة اردوگاه قول داد آن سه نفر را آزاد خواهد کرد. اعتصاب غذا در اردوگاه شکست، اما فرمانده به قول خود وفا نکرد و یک روز بعد از این اتفاق آنها را آزاد نمود<ref name=":1">خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان،ص.239.</ref>.


2. حاج‌ مرتضی حاج‌باقری از فرماندهان تیپ‌ لشکر 41 ثارالله در بین بچه‌های این [[اردوگاه]] بود. یک دست حاج ‌مرتضی در عملیات قطع شده بود. عراقی‌ها شنیده بودند که فرد مهمی از فرماندهان بین اسر حضور دارد. برای شناسایی، 14 نفر را به‌خط کردند و یکی از آنها را برای شناسایی بردند. نقیب جمال این اسیر را كتك می‌زند تا حاج مرتضی را لو بدهد. آن فرد هم علاوه‌بر حاج مرتضی، چند فرمانده و پاسدار معمولی را نیز به بعثی‌ها معرفی می‌كند. بعثی‌ها افراد شناسایی‌شده را بردند و به‌شدت شکنجه کردند. بعد از لو رفتنِ به‌قول عراقی‌ها جماعت اربعه‌عشر، جمعی از اسرا را به اردوگاه 16 و پس ‌از مدتی به [[اردوگاه بعقوبه]] منتقل کردند.<ref>محبی ،مهدی (1398) . مصاحبه</ref>
2. حاج‌ مرتضی حاج‌باقری از فرماندهان تیپ‌ لشکر 41 ثارالله در بین بچه‌های این [[اردوگاه]] بود. یک دست حاج ‌مرتضی در عملیات قطع شده بود. عراقی‌ها شنیده بودند که فرد مهمی از فرماندهان بین اسر حضور دارد. برای شناسایی، 14 نفر را به‌خط کردند و یکی از آنها را برای شناسایی بردند. نقیب جمال این اسیر را كتك می‌زند تا حاج مرتضی را لو بدهد. آن فرد هم علاوه‌بر حاج مرتضی، چند فرمانده و پاسدار معمولی را نیز به بعثی‌ها معرفی می‌كند. بعثی‌ها افراد شناسایی‌شده را بردند و به‌شدت شکنجه کردند. بعد از لو رفتنِ به‌قول عراقی‌ها جماعت اربعه‌عشر، جمعی از اسرا را به [[اردوگاه تکریت 16]] و پس ‌از مدتی به [[اردوگاه بعقوبه]] منتقل کردند.<ref>محبی ،مهدی (1398) . مصاحبه</ref>


نیز نگاه کنید به [[اردوگاه تکریت 12]]
نیز نگاه کنید به [[اردوگاه تکریت 12]]

نسخهٔ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۳:۳۶

مقدمه

وقایع مهم

1. در تابستان 1367، نقیب جمال به‌همراه عامر فرحان وارد آسایشگاه‌ها شدند تعدادی از چهره‌های حزب‌اللهی را، که حدود نیمی از آسایشگاه می‌شد، انتخاب كردند و به اتاق نگهبانی بردند و پس از ضرب‌وشتم، کابل را به دست اسرا دادند تا همدیگر را بزنند، ولی با فریاد «مرگ بر صدامِ» علی امیری مواجه شدند. افسران او را به‌طرز وحشتناکی کتک زدند. بعد تمام اسرا را به خط کردند، لباس‌هایشان را کندند و آتش زدند. اسرا حدود 15 روز تنها یک لباس زیر داشتند. به دنبال انجام عزاداری در عاشورای 1369 و ضرب‌وشتم اسرا توسط عراقی‌ها، سه نفر را، که در بهداری مشغول مداوای اسرای بیمار بودند، زندانی کردند. اسرا نسبت به این عمل، واکنش نشان دادند و در 1369/5/14 اقدام به اعتصاب غذا كردند. در ابتدا این حرکت جدی تلقی نشد، اما وقتی سه روز از اعتصاب غذای اسرا گذشت، فرماندة اردوگاه قول داد آن سه نفر را آزاد خواهد کرد. اعتصاب غذا در اردوگاه شکست، اما فرمانده به قول خود وفا نکرد و یک روز بعد از این اتفاق آنها را آزاد نمود[۱].

2. حاج‌ مرتضی حاج‌باقری از فرماندهان تیپ‌ لشکر 41 ثارالله در بین بچه‌های این اردوگاه بود. یک دست حاج ‌مرتضی در عملیات قطع شده بود. عراقی‌ها شنیده بودند که فرد مهمی از فرماندهان بین اسر حضور دارد. برای شناسایی، 14 نفر را به‌خط کردند و یکی از آنها را برای شناسایی بردند. نقیب جمال این اسیر را كتك می‌زند تا حاج مرتضی را لو بدهد. آن فرد هم علاوه‌بر حاج مرتضی، چند فرمانده و پاسدار معمولی را نیز به بعثی‌ها معرفی می‌كند. بعثی‌ها افراد شناسایی‌شده را بردند و به‌شدت شکنجه کردند. بعد از لو رفتنِ به‌قول عراقی‌ها جماعت اربعه‌عشر، جمعی از اسرا را به اردوگاه تکریت 16 و پس ‌از مدتی به اردوگاه بعقوبه منتقل کردند.[۲]

نیز نگاه کنید به اردوگاه تکریت 12

کتابشناسی

  1. خاجی، علی (1391). شرح قفص. تهران: پیام آزادگان،ص.239.
  2. محبی ،مهدی (1398) . مصاحبه

معصومه جعفرزاده