منابع و متون آموزشی در اسارت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی آزادگان
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


== تنوع منابع آموزشی ==
== تنوع منابع آموزشی ==
به این‌صورت با اجازه عراقی‌ها '''''قرآن، نهج‌البلاغه، مفاتیح‌الجنان، لغتنامه، دیوان حافظ، کلیله‌ودمنه،''''' منابع عمومی زبان‌های مختلف (عربی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیولی و روسی)، کتاب‌های درسی مقاطع مختلف تحصیلی آموزش‌وپرورش ایران- لااقل در برخی دوره‌ها- توسط مأموران [[صلیب سرخ]] در اختیار عموم اسرای زیرنظر صلیب(← [[صلیب سرخ]] )، که حدود نوزده هزار نفر بودند، قرار گرفت<ref name=":1">براتی، محمدرضا (1387). ترنم رهایی، مشهد: زلال اندیشه،ص.204-205 و218.</ref> <ref name=":0">امانی‌زاده، علی‌اصغر (1393). بررسی وضعیت اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق. تهران: سروش،ص.130 و 145-146.</ref> <ref>یاحسینی، سیدقاسم (1387). پنهان زیر باران، چ دوم، تهران: سوره مهر،ص.361.</ref> <ref name=":10">رکنی، سید کاظم (1389). دست بالای دست. قم: یاران قلم،ص.74.</ref> و به‌دنبال آن اتاقک‌هایی برای کتابخانه اختصاص یافت. ضمناً تعداد محدودی از این کتاب‌ها در هر آسایشگاه در دسترس قرار گرفت. مطالعه این منابع با برخی محدودیت‌ها روبه‌رو بود.در اردوگاه‌های مخفی جز نسخه‌های محدودی از قرآن بدون ترجمه- مثلاً برای هر آسایشگاه 100 یا 150 نفری یک نسخه- کتاب برای آموزش در دسترس قرار نگرفت  <ref name=":4">حیدری‌نسب، علیرضا (1396). خاکریز دوازدهم. تهران: پیام آزادگان،ص.192-202.</ref>  <ref name=":11">معروفی، حسین (1394). بچه‌های حاج قاسم، چ اول، تهران: فاتحان،ص.390.</ref>.
به این‌صورت با اجازه عراقی‌ها '''''قرآن، نهج‌البلاغه، مفاتیح‌الجنان، لغتنامه، دیوان حافظ، کلیله‌ودمنه،''''' منابع عمومی زبان‌های مختلف (عربی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیولی و روسی)، کتاب‌های درسی مقاطع مختلف تحصیلی آموزش‌وپرورش ایران- لااقل در برخی دوره‌ها- توسط مأموران [[صلیب سرخ]] در اختیار عموم اسرای زیرنظر صلیب(← [[صلیب سرخ]] )، که حدود نوزده هزار نفر بودند، قرار گرفت<ref name=":1">براتی، محمدرضا (1387). ترنم رهایی، مشهد: زلال اندیشه،ص.204-205 و218.</ref> <ref name=":0">امانی‌زاده، علی‌اصغر (1393). بررسی وضعیت اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق. تهران: سروش،ص.130 و 145-146.</ref> <ref>یاحسینی، سیدقاسم (1387). پنهان زیر باران، چ دوم، تهران: سوره مهر،ص.361.</ref> <ref name=":10">رکنی، سید کاظم (1389). دست بالای دست. قم: یاران قلم،ص.74.</ref> و به‌دنبال آن اتاقک‌هایی برای کتابخانه اختصاص یافت. ضمناً تعداد محدودی از این کتاب‌ها در هر آسایشگاه در دسترس قرار گرفت. مطالعه این منابع با برخی محدودیت‌ها روبه‌رو بود.در اردوگاه‌های مخفی جز نسخه‌های محدودی از قرآن بدون ترجمه- مثلاً برای هر آسایشگاه 100 یا 150 نفری یک نسخه- کتاب برای [[آموزش]] در دسترس قرار نگرفت  <ref name=":4">حیدری‌نسب، علیرضا (1396). [[خاکریز دوازدهم(کتاب)|خاکریز دوازدهم]]. تهران: پیام آزادگان،ص.192-202.</ref>  <ref name=":11">معروفی، حسین (1394). بچه‌های حاج قاسم، چ اول، تهران: فاتحان،ص.390.</ref>.


==    شیوه های آموزش ==
==    شیوه های آموزش ==
استفاده از کتاب‌ها و فرصت‌های آموزشی نیز به تناسب احوال و جدیت افراد تفاوت داشت؛ چرا که حتی برای تدریس کتب درسی که صلیبی‌ها آورده بودند [[امکانات]] آموزشی چون کلاس، تخته و یا لااقل اجازه اجتماع وجود نداشت. صلاحدید عراقی‌ها خودخوانی کتاب‌ها و چشم‌پوشی از مباحثات دو یا سه نفره [[اسرا]] بود. از قاعده کلی ممنوعیت نوشت‌افزار و برگزاری کلاس یک مورد استثنا وجود داشت، آن‌گونه که مثلاً در [[اردوگاه عنبر(اردوگاه 8)|اردوگاه عنبر]] حدود 400 [[اسیران نوجوان و جوان|اسیر نوجوان و جوان]] را جدا کرده، برایشان کلاس گذاشته، از بیرون [[اردوگاه]] خانم آموزگاری را آوردند و از کلاس آنان فیلم گرفتند<ref name=":9">مبهوتی، احمد (1388). دیار غربت. تهران: پیام آزادگان،ص.274.</ref>.
استفاده از کتاب‌ها و فرصت‌های آموزشی نیز به تناسب احوال و جدیت افراد تفاوت داشت؛ چرا که حتی برای تدریس کتب درسی که [[صلیب سرخ|صلیبی‌ها]] آورده بودند [[امکانات]] آموزشی چون کلاس، تخته و یا لااقل اجازه اجتماع وجود نداشت. صلاحدید عراقی‌ها خودخوانی کتاب‌ها و چشم‌پوشی از مباحثات دو یا سه نفره [[اسرا]] بود. از قاعده کلی ممنوعیت نوشت‌افزار و برگزاری کلاس یک مورد استثنا وجود داشت، آن‌گونه که مثلاً در [[اردوگاه عنبر(اردوگاه 8)|اردوگاه عنبر]] حدود 400 [[اسیران نوجوان و جوان|اسیر نوجوان و جوان]] را جدا کرده، برایشان کلاس گذاشته، از بیرون [[اردوگاه]] خانم آموزگاری را آوردند و از کلاس آنان فیلم گرفتند<ref name=":9">مبهوتی، احمد (1388). [[دیار غربت(کتاب)|دیار غربت]]. تهران: پیام آزادگان،ص.274.</ref>.


    به رغم وجود ممنوعیت‌ها و نابسامانی اوضاع، نهضت آموزش حرکتی مستمر، رو به رشد و جهادگونه داشت. هرجا آموزگار و و دانش‌آموزان جدی‌تر بودند، دروس مختلف بیشتری مورد آموزش واقع و مهارت‌های بیشتری کسب شد و جویندگان دانش به مراحل بالاتر گام نهادند و تشکیلات فرهنگی چه‌بسا برایشان گواهی[[نامه]] صادر كرد و مشوقاتی درنظر گرفت. این آموزش‌های خودجوش و آموخته‌های خودخواسته گرچه به دریافت گواهی و کارنامه تحصیلی رسمی و معتبر منتهی نشد، اما از‌آنجاکه با عدم امکانات و در فضایی متفاوت، تکلیفی و با تمام وجود دنبال شده بود، برای همیشه در وجدان آزادگان نهادینه شد <ref name=":9" /> <ref name=":12">اعتصام، ابراهیم (1394). به‌سمت پرواز. تهران: پیام آزادگان،ص. 158.</ref>.
    به رغم وجود ممنوعیت‌ها و نابسامانی اوضاع، نهضت [[آموزش]] حرکتی مستمر، رو به رشد و جهادگونه داشت. هرجا آموزگار و و دانش‌آموزان جدی‌تر بودند، دروس مختلف بیشتری مورد [[آموزش]] واقع و مهارت‌های بیشتری کسب شد و جویندگان دانش به مراحل بالاتر گام نهادند و تشکیلات فرهنگی چه‌بسا برایشان گواهی[[نامه]] صادر كرد و مشوقاتی درنظر گرفت. این [[آموزش|آموزش‌های]] خودجوش و آموخته‌های خودخواسته گرچه به دریافت گواهی و کارنامه تحصیلی رسمی و معتبر منتهی نشد، اما از‌آنجاکه با عدم [[امکانات]] و در فضایی متفاوت، تکلیفی و با تمام وجود دنبال شده بود، برای همیشه در وجدان آزادگان نهادینه شد <ref name=":9" /> <ref name=":12">اعتصام، ابراهیم (1394). به‌سمت پرواز. تهران: پیام آزادگان،ص. 158.</ref>.


    در اردوگاه‌های مخفی حتی منابع آموزشی هم در اختیار قرار نگرفت. لذا منابع آموزشی جز محفوظات ذهنی، جزوات مختصر و محدودی بود که توسط برخی نخبگان [[اسرا]] در محورهایی چون [[آموزش قران در اسارت|قرآن]]، [[دعا و توسل|دعا]]، احکام، عقاید و [[سوادآموزی در اسارت|سوادآموزی]] تألیف شده بود <ref name=":12" /> <ref name=":4" /> . البته متون روزنامه‌های عربی یا انگلیسی که عموماً در دسترس قرار داشت جهت آموزش زبان و ترجمه مورد استفاده بود. پاره‌ای کتاب‌ها (ترجمه سخنان صدام)، نشریات تبلیغی دشمن چون حقیقت یا مجاهد، که در دسترس قرار داشت<ref name=":3">رحمانیان، عبدالمجید (1383). [[تئاتر در اسارت]]. چ دوم، تهران: امید آزادگان،ص.28.</ref> ، هم می‌توانست برای [[سوادآموزی در اسارت|سوادآموزی]] فارسی مورد استفاده قرار گیرد. کشف دفترچه‌ها و جزوات آموزشی متناسب با محتوایش با مجازات همراه بود <ref name=":7">حمزه، محمود (1389). برای گل نرگس. تهران: پیام آزادگان،ص.65 و 85</ref> <ref name=":13">آقامحمدی، محمدرضا (1392). کمی تا آخر دنیا. تهران: سوره مهر،ص.130.</ref>.
    در اردوگاه‌های مخفی حتی منابع آموزشی هم در اختیار قرار نگرفت. لذا منابع آموزشی جز محفوظات ذهنی، جزوات مختصر و محدودی بود که توسط برخی نخبگان [[اسرا]] در محورهایی چون [[آموزش قران در اسارت|قرآن]]، [[دعا و توسل|دعا]]، احکام، عقاید و [[سوادآموزی در اسارت|سوادآموزی]] تألیف شده بود <ref name=":12" /> <ref name=":4" /> . البته متون روزنامه‌های عربی یا انگلیسی که عموماً در دسترس قرار داشت جهت [[آموزش ادبیات و ترجمه|آموزش زبان و ترجمه]] مورد استفاده بود. پاره‌ای کتاب‌ها (ترجمه سخنان صدام)، نشریات تبلیغی دشمن چون حقیقت یا مجاهد، که در دسترس قرار داشت<ref name=":3">رحمانیان، عبدالمجید (1383). [[تئاتر در اسارت]]. چ دوم، تهران: امید آزادگان،ص.28.</ref> ، هم می‌توانست برای [[سوادآموزی در اسارت|سوادآموزی]] فارسی مورد استفاده قرار گیرد. کشف دفترچه‌ها و جزوات آموزشی متناسب با محتوایش با مجازات همراه بود <ref name=":7">حمزه، محمود (1389). [[برای گل نرگس(کتاب)|برای گل نرگس]]. تهران: پیام آزادگان،ص.65 و 85</ref> <ref name=":13">آقامحمدی، محمدرضا (1392). کمی تا آخر دنیا. تهران: سوره مهر،ص.130.</ref>.


==    لوازم تحریر اسارت ==
==    لوازم تحریر اسارت ==
بسیاری از لوازم‌التحریر [[اسارت و اسیران|اسارت]] نیز مخصوص همان عالم بود؛ در آن فضا که غالباً داشتن [[قلم در اسارت|قلم]] و [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] ممنوع و یافتن آن جرم به‌حساب می‌آمد. جز جست‌وجوی پنهانی از مداد و خودکارهای معمولی و سعی تمام در بهره‌وری حداکثری از آن، که البته با مخفی‌کاری همراه بود، از بعضی نوشت‌افزارهای ابتکاری چون ذغال باطری به‌عنوان مداد، چوب تراشیده و [[آب]] به‌عنوان [[قلم در اسارت|قلم]] و جوهرِ خطاطی، از زمین (خاکی یا آسفالت) و دیوار به‌عنوان لوح و از [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] پاکت‌های مختلف به‌عنوان [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] استفاده می‌شد<ref name=":0" /> <ref name=":13" /> <ref name=":5">زاغیان، اصغر (1386آ). دوازدهمین اردوگاه. قم: مؤسسه فرهنگی نینوا،ص. 327.</ref> . همچنین ابداع خودنویس با استفاده از سرنگ و تهیه جوهر با استفاده از برخی گیاهان یا حشرات و یا طراحی نوعی تخته با بهره‌گیری از کارتن، خمیر دندان، پارچه و پلاستیک یادکردنی است<ref name=":0" /> .  
بسیاری از لوازم‌التحریر [[اسارت و اسیران|اسارت]] نیز مخصوص همان عالم بود؛ در آن فضا که غالباً داشتن [[قلم در اسارت|قلم]] و [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] ممنوع و یافتن آن جرم به‌حساب می‌آمد. جز جست‌وجوی پنهانی از [[قلم در اسارت|مداد و خودکارهای معمولی]] و سعی تمام در بهره‌وری حداکثری از آن، که البته با مخفی‌کاری همراه بود، از بعضی نوشت‌افزارهای ابتکاری چون ذغال باطری به‌عنوان مداد، چوب تراشیده و [[آب]] به‌عنوان [[قلم در اسارت|قلم]] و جوهرِ خطاطی، از زمین (خاکی یا آسفالت) و دیوار به‌عنوان لوح و از [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] پاکت‌های مختلف به‌عنوان [[کاغذ در اسارت|کاغذ]] استفاده می‌شد<ref name=":0" /> <ref name=":13" /> <ref name=":5">زاغیان، اصغر (1386آ). دوازدهمین اردوگاه. قم: مؤسسه فرهنگی نینوا،ص. 327.</ref> . همچنین ابداع خودنویس با استفاده از سرنگ و تهیه جوهر با استفاده از برخی گیاهان یا حشرات و یا طراحی نوعی تخته با بهره‌گیری از کارتن، خمیر دندان، پارچه و پلاستیک یادکردنی است<ref name=":0" /> .  


 در بعضی اردوگاه‌های رسمی با تأخیر و به‌دنبال درخواست از مأموران صلیب (← [[صلیب سرخ]] ) به تعداد محدود قلم و کاغذ در اختیار قرار گرفت، اما پس از فرصتی به بهانه اینکه از آن استفاده ممنوعه می‌شود آن را منع کرده، حتی نوشت‌افزارهایی را که مأموران صلیب(← [[صلیب سرخ]] ) حدود هر دو ماه یک‌بار برای نوشتن نامه در اختیار قرار می‌دادند دوباره جمع‌آوری کردند<ref name=":0" /> <ref name=":3" />.
 در بعضی اردوگاه‌های رسمی با تأخیر و به‌دنبال درخواست از [[صلیب سرخ|مأموران صلیب]] به تعداد محدود قلم و کاغذ در اختیار قرار گرفت، اما پس از فرصتی به بهانه اینکه از آن استفاده ممنوعه می‌شود آن را منع کرده، حتی نوشت‌افزارهایی را که [[صلیب سرخ|مأموران صلیب]] حدود هر دو ماه یک‌بار برای نوشتن نامه در اختیار قرار می‌دادند دوباره جمع‌آوری کردند<ref name=":0" /> <ref name=":3" />.


== نیز نگاه کنید به ==
== نیز نگاه کنید به ==

نسخهٔ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۶

منابع آموزشی هم از تنوع خاصی برخوردار بود. در بسیاری از مقاطع زمانی- مکانی تنها منابع آموزشی، حافظه‌ها بودند. به‌موازات احساس نیاز جدی‌تر به تعلیم و تعلم، کم‌کم از رهگذر تمرین و تکرار، محفوظات دسته‌بندی و در قالب جزوه و کتاب نگاشته و دستمایه آموزش قرار گرفت. در ادامه به‌ویژه به‌دنبال حضور نمایندگان صلیب(← صلیب سرخ ) در اردوگاه ها برخی کتاب‌ها وارد شد؛ پس از آنکه جمعی از خلبانان اسیر از ایشان تقاضای کتاب داستان کردند، دیگر اسرا هم متقاضی برخی کتاب‌ها شدند.

تنوع منابع آموزشی

به این‌صورت با اجازه عراقی‌ها قرآن، نهج‌البلاغه، مفاتیح‌الجنان، لغتنامه، دیوان حافظ، کلیله‌ودمنه، منابع عمومی زبان‌های مختلف (عربی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیولی و روسی)، کتاب‌های درسی مقاطع مختلف تحصیلی آموزش‌وپرورش ایران- لااقل در برخی دوره‌ها- توسط مأموران صلیب سرخ در اختیار عموم اسرای زیرنظر صلیب(← صلیب سرخ )، که حدود نوزده هزار نفر بودند، قرار گرفت[۱] [۲] [۳] [۴] و به‌دنبال آن اتاقک‌هایی برای کتابخانه اختصاص یافت. ضمناً تعداد محدودی از این کتاب‌ها در هر آسایشگاه در دسترس قرار گرفت. مطالعه این منابع با برخی محدودیت‌ها روبه‌رو بود.در اردوگاه‌های مخفی جز نسخه‌های محدودی از قرآن بدون ترجمه- مثلاً برای هر آسایشگاه 100 یا 150 نفری یک نسخه- کتاب برای آموزش در دسترس قرار نگرفت [۵] [۶].

   شیوه های آموزش

استفاده از کتاب‌ها و فرصت‌های آموزشی نیز به تناسب احوال و جدیت افراد تفاوت داشت؛ چرا که حتی برای تدریس کتب درسی که صلیبی‌ها آورده بودند امکانات آموزشی چون کلاس، تخته و یا لااقل اجازه اجتماع وجود نداشت. صلاحدید عراقی‌ها خودخوانی کتاب‌ها و چشم‌پوشی از مباحثات دو یا سه نفره اسرا بود. از قاعده کلی ممنوعیت نوشت‌افزار و برگزاری کلاس یک مورد استثنا وجود داشت، آن‌گونه که مثلاً در اردوگاه عنبر حدود 400 اسیر نوجوان و جوان را جدا کرده، برایشان کلاس گذاشته، از بیرون اردوگاه خانم آموزگاری را آوردند و از کلاس آنان فیلم گرفتند[۷].

    به رغم وجود ممنوعیت‌ها و نابسامانی اوضاع، نهضت آموزش حرکتی مستمر، رو به رشد و جهادگونه داشت. هرجا آموزگار و و دانش‌آموزان جدی‌تر بودند، دروس مختلف بیشتری مورد آموزش واقع و مهارت‌های بیشتری کسب شد و جویندگان دانش به مراحل بالاتر گام نهادند و تشکیلات فرهنگی چه‌بسا برایشان گواهینامه صادر كرد و مشوقاتی درنظر گرفت. این آموزش‌های خودجوش و آموخته‌های خودخواسته گرچه به دریافت گواهی و کارنامه تحصیلی رسمی و معتبر منتهی نشد، اما از‌آنجاکه با عدم امکانات و در فضایی متفاوت، تکلیفی و با تمام وجود دنبال شده بود، برای همیشه در وجدان آزادگان نهادینه شد [۷] [۸].

    در اردوگاه‌های مخفی حتی منابع آموزشی هم در اختیار قرار نگرفت. لذا منابع آموزشی جز محفوظات ذهنی، جزوات مختصر و محدودی بود که توسط برخی نخبگان اسرا در محورهایی چون قرآن، دعا، احکام، عقاید و سوادآموزی تألیف شده بود [۸] [۵] . البته متون روزنامه‌های عربی یا انگلیسی که عموماً در دسترس قرار داشت جهت آموزش زبان و ترجمه مورد استفاده بود. پاره‌ای کتاب‌ها (ترجمه سخنان صدام)، نشریات تبلیغی دشمن چون حقیقت یا مجاهد، که در دسترس قرار داشت[۹] ، هم می‌توانست برای سوادآموزی فارسی مورد استفاده قرار گیرد. کشف دفترچه‌ها و جزوات آموزشی متناسب با محتوایش با مجازات همراه بود [۱۰] [۱۱].

   لوازم تحریر اسارت

بسیاری از لوازم‌التحریر اسارت نیز مخصوص همان عالم بود؛ در آن فضا که غالباً داشتن قلم و کاغذ ممنوع و یافتن آن جرم به‌حساب می‌آمد. جز جست‌وجوی پنهانی از مداد و خودکارهای معمولی و سعی تمام در بهره‌وری حداکثری از آن، که البته با مخفی‌کاری همراه بود، از بعضی نوشت‌افزارهای ابتکاری چون ذغال باطری به‌عنوان مداد، چوب تراشیده و آب به‌عنوان قلم و جوهرِ خطاطی، از زمین (خاکی یا آسفالت) و دیوار به‌عنوان لوح و از کاغذ پاکت‌های مختلف به‌عنوان کاغذ استفاده می‌شد[۲] [۱۱] [۱۲] . همچنین ابداع خودنویس با استفاده از سرنگ و تهیه جوهر با استفاده از برخی گیاهان یا حشرات و یا طراحی نوعی تخته با بهره‌گیری از کارتن، خمیر دندان، پارچه و پلاستیک یادکردنی است[۲] .

 در بعضی اردوگاه‌های رسمی با تأخیر و به‌دنبال درخواست از مأموران صلیب به تعداد محدود قلم و کاغذ در اختیار قرار گرفت، اما پس از فرصتی به بهانه اینکه از آن استفاده ممنوعه می‌شود آن را منع کرده، حتی نوشت‌افزارهایی را که مأموران صلیب حدود هر دو ماه یک‌بار برای نوشتن نامه در اختیار قرار می‌دادند دوباره جمع‌آوری کردند[۲] [۹].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. براتی، محمدرضا (1387). ترنم رهایی، مشهد: زلال اندیشه،ص.204-205 و218.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ امانی‌زاده، علی‌اصغر (1393). بررسی وضعیت اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق. تهران: سروش،ص.130 و 145-146.
  3. یاحسینی، سیدقاسم (1387). پنهان زیر باران، چ دوم، تهران: سوره مهر،ص.361.
  4. رکنی، سید کاظم (1389). دست بالای دست. قم: یاران قلم،ص.74.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ حیدری‌نسب، علیرضا (1396). خاکریز دوازدهم. تهران: پیام آزادگان،ص.192-202.
  6. معروفی، حسین (1394). بچه‌های حاج قاسم، چ اول، تهران: فاتحان،ص.390.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ مبهوتی، احمد (1388). دیار غربت. تهران: پیام آزادگان،ص.274.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ اعتصام، ابراهیم (1394). به‌سمت پرواز. تهران: پیام آزادگان،ص. 158.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ رحمانیان، عبدالمجید (1383). تئاتر در اسارت. چ دوم، تهران: امید آزادگان،ص.28.
  10. حمزه، محمود (1389). برای گل نرگس. تهران: پیام آزادگان،ص.65 و 85
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ آقامحمدی، محمدرضا (1392). کمی تا آخر دنیا. تهران: سوره مهر،ص.130.
  12. زاغیان، اصغر (1386آ). دوازدهمین اردوگاه. قم: مؤسسه فرهنگی نینوا،ص. 327.

علیرضا حیدری نسب